روایتی از تشرف امام خمینی (ره) به زیارت کربلا در اربعین
*عزاداری زوار امام حسین(ع) در ایام اربعین
وی در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است درباره عزاداری شیعیان در کربلا در ایام اربعین میگوید: چند روز به اربعین [سال ۱۳۴۶ شمسی] مانده بود؛ من با دوستان طلبه از نجف به کربلا مشرف شدیم و در حسینیه مرحوم آیتالله بروجردی سکونت گزیدیم.
شهر کربلا در ایام اربعین بسیار شلوغ است و هیأتهای عزادار از شهرهای مختلف عراق به آنجا میآیند و مراسم بسیار پرشور عزاداری دارند. هر هیأتی نیز اطعام دارد و در محل حسینیهها به مردم شام و ناهار میدهند. ما هم در آن روزها مثل همه مردم موقع ناهار یا شام در حسینیهها اطعام میشدیم.
در مدت ۴۸ ساعت، صدای بلندگوهای هیأتها اصلاً قطع نمیشد و به نوبت وارد صحن مطهر امامحسین(ع) میشدند و از آنجا به حرم میرفتند و بعد بیرون میآمدند و از صحن خارج میشدند و به سمت حرم حضرت ابوالفضل(ع) حرکت میکردند.
یکی از نکات جالب برای ما، نحوه عزاداری عراقیها بود. حرکات ویژهای به نام "هوسه" داشتند و معمولاً در میان اشعار عزاداریشان، اشعار سیاسی هم داشتند. آن سال چون جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل بود، اشعار آنها هم در این رابطه بود. از طرف دیگر در ضمن اشعار عزاداری، اشعار بسیار زیبایی هم بود مثلاً جمله معروف «ابد والله ما ننسی حسینا» برای ما بسیار جالب بود.
وقتی دستههای عزادار وارد صحن حضرت عباس(ع) میشدند، با شعار «یا ویل علی العباس» به سر میزدند و وارد حرم قمر بنیهاشم میشدند. معمولاً در میان دستههای عزادار، طلاب دیده نمیشدند. در آن سال حدود بیست سی نفر از طلاب ایرانی تصمیم گرفتیم که در شب اربعین در میان دستههای عزادار شرکت کنیم و به عزاداری بپردازیم، که این کار را کردیم.
**تشرف امام خمینی به زیارت کربلا در روز اربعین
حجتالاسلام حسن روحانی درباره تشرف امام خمینی(ره) به زیارت امام حسین(ع) در اربعین سال ۱۳۴۶ میگوید: در کربلا نزدیک حرم حضرت ابوالفضل(ع)، منزلی در اختیار امام بود که هرگاه امام به کربلا میرفتند، در آن منزل سکونت میکردند.
امام شبها در حسینیه آقای بروجردی نماز جماعت مغرب و عشا را اقامه میکردند. در شبهای عزاداری هم بعد از نماز، مرحوم آقای کوثری میآمد و روضه میخواند.
شب اربعین که در کربلا بودیم، پس از نماز مغرب و عشا که در پشتبام حسینیه آقای بروجردی اقامه شد، آقای کوثری روضه مفصل و جانسوزی خواند. شب اربعین در کربلا فوقالعاده شلوغ بود و انبوه جمعیت در همه جا دیده میشد. ازدحام جمعیت به گونهای بود که رفت و آمد بسیار سخت و مشکل بود و به دلیل شلوغی زیاد، تنه زدن یا هُل دادن مردم به یکدیگر بسیار عادی و معمولی بود.
بدین جهت با چند نفر از دوستان تصمیم گرفتیم با یک فاصله چند متری، پشت سر امام حرکت کنیم و ایشان را از حسینیه آیتالله بروجردی تا منزل محل اقامتشان همراهی کنیم؛ با اینکه میدانستیم امام به کسی اجازه نمیدهد، پشت سرش حرکت کند. علت تصمیم ما این بود که احتمال میدادیم ممکن است بر اثر ازدحام جمعیت در خیابانها کسی به امام تنه بزند و خدای ناکرده ایشان به زمین بخورد یا دستههای سینهزنی راه عبور را سد کنند و امام نتواند براحتی به منزل برسد.
بدین سبب پشت سر امام، از حسینیه خارج شدیم و با فاصلهای چند قدم به دنبال ایشان راه افتادیم. حدود بیست سی متر بیشتر نرفته بودیم که گویا امام احساس کرد افرادی پشت سرش حرکت میکنند. ایستاد و به عقب برگشت و به ما فرمود: «کاری دارید؟» پاسخ دادیم: «میخواستیم در منزل، خدمت شما برسیم.» امام فرمود: «بعداً تشریف بیاورید.» سپس به راه خود ادامه داد.
به دلیـل عدم رضایت امام نتوانستیم ایشان را تا منزل همراهی کنیم. روز اربعین هم دوباره امام را دیدیم که در آن شلوغی و جمعیت برای زیارت به سمت حرم امامحسین(ع) میرفت. با فاصله، پشت سر امام بودیم. ایشان وارد حرم شدند و در بالای سر ایستادند و زیارت را خواندند و بعد از حدود یک ربع ساعت به منزل برگشتند.
افزودن دیدگاه جدید