تعبیر شاعر معروف فرانسوی درباره عظمت پیامبر(ص)
مسئله گسترش سریع اسلام یکی از مسائل مهم تاریخی جهان است که درباره علل آن بحث و گفتوگو میشود، البته مسیحیت و بودا نیز از ادیانی هستند که در جهان گسترش یافتهاند، به ویژه مسیحیت که مهد و سرزمین بیتالمقدس است، اما در غرب بیش از شرق جهان گسترش یافته است. همچنانکه میدانیم اکثریت مردم اروپا و آمریکا مسیحی هستند ولو اینکه مسیحی بودن آنها اخیرا جنبه اسمی و نه رسمی دارد، اما بالاخره منطقه آنها منطقه مسیحیت شمرده میشود. ظهور دین بودا هم در هند بود اما گسترش آن بیشتر در خارج از هند و در چین و ژاپن است. این دین، دینی است قومی و نژادی، محدود و از یک قوم و نژاد خارج نشده است.
دین زرتشت هم تقریبا دینی است محلی که در داخل ایران ظهور کرد و حتی نتوانست همه مردم ایران را اقناع کند و به هر حال پا از ایران بیرون نگذاشت و اگر امروز میبینیم زرتشتیهایی در هند به نام پارسیان هند معروف هستن، هندی نیستند، بلکه زرتشتیهای ایرانی هستند که به هند مهاجرت کردهاند و حتی همین عده هم نتوانستند هسته زندهای را تشکیل بدهند و دین زرتشت را میان دیگران گسترش بدهند.
این مسئله مطرح است که چرا اسلام نسبت به مسیحیت تا این اندازه در آسیا، آفریقا، اروپا، آمریکا و در میان نژادهای مختلف دنیا پیروانی پیدا کرده و به سرعت پیشروی کرد، حتی لامارتین شاعر معروف فرانسوی میگوید: «اگر سه چیز را در نظر بگیریم احدی به پای پیغمبر اسلام نمیرسد، یکی فقدان وسایل مادی، مردی ظهور و دعوتی میکند، در حالی که هیچ نیرو و قدرتی ندارد و حتی نزدیکترین افراد و خاندان خودش با او به دشمنی برمیخیزند، تک ظهور میکند، هیچ همکار و همدستی ندارد، از خودش آغاز میشود، همسرش به او ایمان میآورد، طفلی که در خانه اوست و پسر عموی او هست، (علی(ع)) ایمان میآورد، تدریجا افراد دیگر ایمان میآورند، آن هم در چه سختی و مشقتی و دیگری سرعت پیشرفت یا عامل زمان و سوم بزرگی هدف.
اگر اهمیت هدف را با فقدان وسایل و با سرعتی که با این فقدان وسایل به آن هدف رسیده است را در نظر بگیریم، پیغمبر اسلام به گفته لامارتین در دنیا شبیه و نظیر ندارد. مسیحیت اگر در دنیا نفوذ و پیشرفتی پیدا کرد بعد از چند صد سال که از رفع مسیح گذشته بود تا اندازهای در جهان جایی برای خود پیدا کرد.
راجع به علل پیشرفت سریع اسلام، ما به تناسب بحث خودمان که بحث در سیره نبوی است سخن میگوییم. قرآن این مطلب را توضیح داده و تاریخ هم این مطلب را به وضوح تایید میکند که یکی از علل و عوامل سیره نبوی و روش پیامبر(ص) یعنی خلق و خوی، رفتار و طرز دعوت و تبلیغ ایشان است. البته علل و عوامل دیگری هم در کار است، خود قرآن معجزه پیامبر(ص) است. زیبایی، عمق، شورانگیزی و جاذبه، بدون شک عامل اول است. عامل اول برای نفوذ اسلام در هرجا خود قرآن و محتوای آن است، اما از قرآن صرفنظر کنیم، شخصیت رسول اکرم، خلق و خوی، سیره، مدیریت، شخصیت، طرز رفتار و نوع رهبری ایشان عامل دوم در نفوذ اسلام است و حتی بعد از وفات ایشان هم تاریخ زندگی یعنی سیره پیامبر(ص) که بعد در تاریخ نقل شده است، خود این سیره تاریخی عامل بزرگی برای پیشرفت اسلام بوده است.
خدا به پیامبرش خطاب میکند « فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ ۖ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ» «ای پیامبر گرامی! به موجب رحمت الهی به تو، در پرتو لطف خدا تو نسبت به مسلمین اخلاق لین و نرم و بسیار ملایم داری، نرمش داری، ملایم هستی. روحیه تو روحیهای است که با مسلمین همیشه در حال ملایمت، حلم، بردباری، حسن خلق، حسن رفتار، تحمل، عفو و امثال اینها هستی. اگر این خلق و خوی تو نبود مسلمانان از دور تو پراکنده میشدند، یعنی اخلاق تو خود عاملی برای جذب مسلمین است، این موضوع نشان میدهد، یکی از شرایطی که یک رهبر، مدیر و آنکه مردم را به اسلام دعوت میکند، باید دارا باشد این است که در اخلاق شخصی و فردی نرم و ملایم باشد.
البته این نرمش پیامبر(ص) در مسائل شخصی بود، اما در مسائل اصولی صد درصد صلابت داشتند و انعطافناپذیر بودند، به عنوان مثال اگر شخصی به ایشان اهانت میکرد، این مسئله شخصی بود و با نرمش با وی برخود میکردند، اما اگر جایی فردی قانون اسلام را نقض میکرد، با صلابت برخورد میکردند.
منبع: ایکنا
افزودن دیدگاه جدید