سروده شاعری که برادرش را در انقلاب شهید کردند/ فجرِ صادق دمیده برخیزید

کد خبر: 99206
محمود تاری تازه‌ترین سروده خود را درباره سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی با عنوان «روشنای فجر انقلاب» برای نشر در اختیار  قرار داده است. این شاعر، برادر شهید احمد تاری از شهدای انقلاب اسلامی است.
وارث

محمود تاری متخلص به یاسر، شاعر و ذاکر اهل‌بیت (ع) و برادر شهید به خون خفته انقلاب در جنوب تهران، شهید احمد تاری، تازه‌ترین سروده خود را با محوریت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و با عنوان «روشنای فجر انقلاب» برای نشر در اختیار قرار داده است.

قالب این شعر، دوبیتی به هم پیوسته یا چهارپاره است و به گفته شاعر، آخرین بند آن بامداد امروز سه‌شنبه و در چهارمین روز از دهه مبارک فجر سروده شده است.

می‌چکد روی دامنِ ساحل
قطره قطره نسیمِ پیروزی
می‌رود مثلِ آسمان روشن
تا افق‌ها حریم پیروزی

فجرِ صادق دمیده برخیزید
صبحِ دل را رقم زده این فجر
به تماشا بیا که با عزّت
روی قُلّه عَلَم زده این فجر

به تماشا نشسته چشمانم
به تماشای فجرِ پیروزی
به شکوه شقایق و دریا
به شکوفای فجر پیروزی

دل به دریا بزن که دریا را
طی کنی در تلاطمی سنگین
بگذر از موج ها که شد پیدا
روبروی تو ساحلی رنگین

رنگِ ساحل ز خونِ خورشید است
آسمان را شهید باید دید
نه فقط آسمان ، زمین را هم
سرخ و سبز و سفید باید دید

پیشِ رویم مسیرِ خورشید است
دلم آئینه می‌شود با او
دل من مثلِ خیلِ دلداران
جاده در جاده می‌رود با او

رهبرم آسمان و دریا را
پیشِ چشمم کشیده در تصویر
می‌رود تا حقیقتِ حق را
بسپارد به دیده با تدبیر

باید اینک دلا به پا خیزیم
که نشستن خزان به بار آرد
ذکرِ نامِ علی به بر زیرا
یادِ نامش به دل قرار آرد

هر نفس می‌زند دلم فریاد
پیشِ دشمن سکوت یعنی چه
روزِ فریادِ بی قراران است
وقتِ شیون سکوت یعنی چه

همه لبریزِ عشق در میدان
که درین عرصه جان به کف ماییم
برقِ شمشیرمان بود شاهد
یک طرف کفر و یک طرف ماییم

جبهه در جبهه، پُشت در پُشتیم
بیشه خالی ز شیرها هرگز
راهِ ما ، راهِ محوِ اسرائیل
نشود کج مسیرها هرگز

مردِ میدان رزم با دشمن
همه آماده در دلِ سنگر
چیزی از خصمِ ما نخواهد ماند
گر که آید اشارتِ رهبر

همه اینجا دلیر و بی‌باک‌اند
نهراسد کسی ز استکبار
همه از مهرِ آسمان لبریز
همه از بغضِ دشمنان سرشار

باید از ریشه‌اش بسوزانیم
هر که بوی خیانتش برخاست
باید از تن فتد درین میدان
هر که دستش به دستِ آمریکاست

زیر بارِ ستم نخواهد رفت
هر که دارد سخن ز عاشورا
بس که گل‌ها شکفته در خون‌اند
کربلا شد وطن ز عاشورا

مثلِ دریا و ساحلم امّا
مانده‌ام در حریمِ توفانی
نرود از دلم «ابومهدی»
نرود از دلم «سلیمانی»

منبع: فارس


افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.