آیت الله واعظی: ماهیت سقیفه از زبان حضرت زهرا(س) چه بود؟/ حاج روح الله بهمنی:همه ی تنت زخمی شده داری تیمم میکنی
وقتی حضرت از مسجد آمدند و آن خطبه فدکیه را بیان فرمودند، آمدند خدمت حضرت و حضرت از آنها سوال پرسیدند که آنان چه عیبی بر امیرالمومنین(ع) گرفتند که از ایشان غصب خلافت کردند و او را خانه نشین کردند؟ بعد خودشان می فرمایند که: " اینها دیدند شمشیر علی(ع) کسی را نمی شناسد." شمشیر علی(ع) هر کسی را که می خواست در مقابل خدا و پیغمبر(ص) بایستد، این شمشیر نمی شناخت. یک نقطه ضعفی که بر حضرت گرفتند، همین بود که از شمشیر حضرت می ترسیدند.
در ادامه می فرمایند: " دیدند علی(ع) نسبت به حفظ جانش خیلی بی اعتناست و هرگز دنبال این نیست که جان خودش محفوظ و سالم باشد" علی(ع) ذره وابستگی به هیچ چیز در این عالم نداشت و آنها کسی را می خواستند که به کرسی خلافت دلبسته باشد اما علی(ع) اینگونه نبود.
و در ادامه حضرت می فرمایند: گروهی که با تردید و شک زندگی می کردند، ببینند یک نفر در قدمی که بر می دارد ذره ای تردید ندارد و قدمی را با تردید بر نمی دارد و پایش را محکم به زمین می کوبد همانطور که شمشیرش را با یقین فرود می آورد، یک بار نشد امیرالمومنین(ع) در طول عمر مبارکشان شمشیر را با تردید فرو بیاورند. آنهایی که بیگانه با یقین بودند، نمی توانستند این را ببینند و تحمل کنند. امیرالمومنین(ع) مظهر هیبت الهی بود و اینها اهل یقین نبودند.
حضرت ادامه می دهند: عذابهایی که از ناحیه شمشیر آن حضرت به آنها می رسید و تهدیدشان می کرد، آنها از این می ترسیدند و آخرین نکته ای که حضرت صدیقه(س) فرمودند این بود که وقتی که صحبت خدا می شود و ذات خدا مطرح است، امیرالمومنین(ع) در نهایت خشونت مثل پلنگ خشن بود. این تعریفی است که حضرت زهرا(س) از سقیفه کرده اند.
از دیگاه حضرت زهرا(س) سقیفه تنها مشکلش خدا بود، از کسی می ترسید که تنمّر در ذات خدا دارد، وقتی صحبت ذات الهی میشد از کسی نمی ترسید مگر خدا. و اینها در مقابل خدا بودند. به طور کلی از خدا می ترسیدند که سقیفه را تشکیل دادند، خدا در مقابلشان بود، ماهیت سقیفه این بود.
در ادامه این مراسم مداحان اهل بیت(علیهم السلام) به عزاداری و نوحه سرایی در رثای مادر سادات(سلام الله علیها) پرداختند؛
شعر خوانده شده توسط حاج روح الله بهمنی:
همه ی تنت زخمی شده داری تیمم میکنی
چشات دیگه سو نداره مهر تو هی گم میکنی
به یاد شب عروسی بذار تو دستم دستاتو
قبول کن علی میمیره اگه ببندی چشماتو
بمونی عذاب میکشی ، نباشی عذاب میکشم
نگاه کن خون میخ درو با اشکهام دارم آب میکشم
وای زهرا زهرا مرو، وای زهرا زهرا مرو
روی لبم تو زندگی بی تو یه لبخند نمییاد
برا شفات حمد میخونم خون سینت بند نمییاد
با کلی آرزو ساختم برای محسن گهواره
میبینم که خون بچه ام هنوز به روی دیواره
نگو که حلالم کن علی آتیشم میزنی با نگات
جوونم داره میره باید ببندم دیگه حجله برات
وای زهرا زهرا مرو، وای زهرا زهرا مرو
هرچی که میشماری کفن یکدونه کم داری هنوز
تو خونه پیرهن میدوزی برای حسینت شب و روز
تو بستر میخونی روضه بسه که زینب رفت از حال
قرار منو تو باشه شام غریبون تو گودال
/س113