چگونه «غنای حرام» را تشخیص دهیم؟
اما واقعیت این است که چنانچه نگاهی به نظر مفسران قرآن کریم، ذیل آیه 6 سوره مبارکه «لقمان» بیندازیم خواهیم دید که موضوع آنچنان که گاهی ما در مباحثاتمان پیچ و خمش میدهیم مشکل و غیرقابل فهم نیست.
آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر شریف نمونه ذیل آیه مذکور مینویسد؛
آنچه از مجموع کلمات فقها و سخنان اهل سنت در این زمینه مىتوان استفاده کرد، این است که «غنا» آهنگهاى طربانگیز و لهو و باطل است.
و به عبارت روشنتر«غنا» آهنگهایى است که متناسب مجالس فسق و فجور و اهل گناه و فساد باشد.
و باز به تعبیر دیگر«غنا» به صوتى گفته مىشود که قواى شهوانى را در انسان تحریک مىکند و انسان در آن حال احساس مىکند که اگر در کنار آن صدا، شراب و فساد جنسى نیز باشد کاملاً مناسب است!.
این نکته نیز قابل توجه است که گاه یک آهنگ هم خودش غنا و لهو و باطل است و هم محتواى آن، به این ترتیب که اشعار عشقى و فسادانگیز را با آهنگهاى مطرب بخوانند و گاه تنها آهنگ «غنا»است، به این ترتیب که اشعار پر محتوا یا آیات قرآن و دعا و مناجات را به آهنگى بخوانند که مناسب مجالس عیاشان و فاسدان است و در هر دو صورت حرام است.
ذکر این نکته نیز لازم است که گاه براى غنا دو رقم معنى ذکر مى شود؛ «معنی عام» و «معنى خاص»، معنى خاص، همان است که در بالا گفتیم یعنى آهنگهاى تحریک شهوات و متناسب مجالس فسق و فجور.
ولى معنى عام، هرگونه صوت زیبا است، و لذا آنها که غنا را به معنى عام تفسیر کرده اند براى آن دو قسم قائل شده اند «غناى حلال» و «غناى حرام».
حجتالاسلام محسن قرائتی در تفسیر شریف «نور» آثار مخرّب غنا را در سه بخش بیان کرده است؛
1- ترویج فساد اخلاق و دور شدن از روح تقوا و روى آوردن به شهوات و گناهان، تا آنجا که یکى از سران بنیامیّه (با آن همه آلودگى) اعتراف میکند که «غنا، حیا را کم و شهوت را زیاد میکند، شخصیّت را درهم میشکند و همان کارى را میکند که شراب میکند».
برخى انسانها از راه نوشیدن شراب و یا مصرف مواد مخدر خود را وارد دنیاى بیخیالى وبیتفاوتى میکنند، برخى هم از طریق شنیدن سخنان باطل و شهوتانگیزِ یک آوازهخوان، غیرت خود را نادیده میگیرند و در دنیاى بیتفاوتى به سر میبرند.
2- غفلت از خدا، غفلت از وظیفه، غفلت از محرومان، غفلت از آینده، غفلت از امکانات و استعدادها، غفلت از دشمنان، غفلت از نفس و شیطان. انسانِ امروز با آن همه پیشرفت در علم و تکنولوژى، در آتشى که از غفلت او سرچشمه میگیرد، میسوزد.
آرى، غفلت از خدا، انسان را تا مرز حیوانیّت، بلکه پائینتر از آن پیش میبرد. «أولئک کالانعام بل هم أضلّ أولئک هم الغافلون».
امروزه استعمارگران براى سرگرم کردن و تخدیر نسل جوان، از همه امکانات از جمله ترویج آهنگهاى مبتذل، از طریق انواع وسائل و امواج، براى اهداف استعمارى خود سود میجویند.
3- آثار زیانبار آهنگهاى تحریکآمیز و مبتذل بر اعصاب، بر کسى پوشیده نیست. در کتاب تأثیر موسیقى بر روان و اعصاب، نکات مهمّى از پایان زندگى و فرجام بد نوازندگان آلات موسیقى و گرفتارى آنها به انواع بیماریهاى روانى و سکتههاى ناگهانى و بیمارىهاى قلبى و عروقى و تحریکات نامطلوب ذکر شده که براى اهل نظر قابل توجّه و تأمّل است.
چند نکته
1- اکثر ما میدانیم که اغلب چه ترانهها و آهنگهایی مناسب مجالس فساد و فسق است اما با این توجیه که «بر روی ما تأثیر نمیگذارد و فقط میخواهیم که برای لحظاتی شاد باشیم» خود را به غفلت میزنیم و خواسته یا ناخواسته به نفس اماره و شیطان چراغ سبز نشان میدهیم تا ما را به تدریج به سوی بدترین مسیرها بکشند.
2- تأثیر مخرب آهنگهای طربانگیز به قدری زیاد است که حتی اگر در خواندن متونی مانند قرآن کریم و ادعیه که حاوی هدایت برای انسان است استفاده شود حرام است و ضمن هتک حرمت سخنان خدا و اهلبیت علیهمالسلام، تأثیر هدایتگری آنها را نیز زایل میکند و حتی نتیجه عکس نیز خواهد داد.
3- عبادت خدا و ذکر او کار اصلی انسان است که خداوند در اشکال مختلف انجام کارهای نیکو و ترک گناهان به آن فرمان داده است. از این نظرگاه نه تنها موسیقی بلکه هر چیزی که انسان را هرچند برای لحظاتی گرفتار و از کار اصلیش غافل کند «محل احتیاط» است به خصوص آن زمان که فکر کنیم اینها فقط برای تنوع و لحظاتی شاد بودن است. این نوع تفکر میتواند آغاز قرار گرفتن در مسیر خطرناک دوری از خدا و بندگی او باشد و به تدریج و بدون اینکه برای خودمان ملموس باشد ما را از کار اصلی منحرف کند.
4- اسلام، براى برطرف کردن خستگى و ایجاد نشاط، راههاى مناسب و سالمى را به ما ارائه کرده است؛ ما را به سیر و سفر، ورزش و شنا، کارهاى متنوّع و مفید، دید و بازدید، گفتگوهاى علمى و انتقال تجربه، رابطه با فرهیختگان و مهمتر از همه ارتباط با آفریدگار هستى و یاد او که تنها آرامبخش دلهاست، سفارش کرده است. چرا خود را سرگرم لذّتهایى کنیم که پایانش، ذلّت و آتش باشد. حضرت على علیهالسلام میفرماید: «لاخیر فى لذّةٍ من بعدها النّار؛ در لذّتهایى که پایانش دوزخ است خیرى نیست». «مَن تَلذّد لمعاصى اللّه اَورثه اللّه ذلّاً؛ هر کس با گناه و از طریق آن لذّتجویى کند، خداوند او را خوار و ذلیل مىکند».