همه در خیمه اباعبدالله هستیم و امروز به جای شمشیر باید قلم بزنیم

کد خبر: 24615
قاسم صرافان معتقد است: شاعر آیینی باید احساس کند همین لحظه شب عاشوراست و ما در خیمه اباعبدالله هستیم و بجای شمشیر باید قلم بزنیم.
وارث: قاسم صرافان از شاعران آئینی جوانی است که در این چند ساله گذشته جایگاه خوبی پیدا کرده است. شعرخوانی او مقابل مقام معظم رهبری در جلسه شعرخوانی ماه‌های رمضان جلوه‌ دیگری از توانایی‌های سرایش شعر او را نمایش داد. او در کنار شاعرانی چون شیخ رضا جعفری، محمد سهرابی، وحید قاسمی، مهدی رحیمی، احمد بابایی،‌ هادی جان‌فدا و دیگران جریان جدیدی در شعر مذهبی ایجاد کرده‌اند که امروز بیشتر آن را به عنوان شعر هیئتی می‌شناسند. اشعاری که بیشترین کارکرد آنها در هیئت‌های عزاداری اهل بیت(علیهم السلام) بویژه امام حسین(علیه السلام) است.

اخیرا از او کتاب‌ جدیدی نیز منتشر شده است. صرافان در این گفت‌و‌گو تلاش کرده است که وضعیت کنونی و آینده ما در شعر آیینی را تعریف کند.

بخش اول این گفت‌و‌گو را در ادامه می‌خوانید:

در سال‌های گذشته جوان‌هایی به شکل خودجوش وارد جریان‌های رسمی شعر کشور شده‌اند و جریان نو،‌ جدید و پویایی را بوجود آورده‌اند که نتیجه کار آنها بسیار در جامعه مورد توجه بوده است. این اتفاق تا جایی پیش می رود که مقام معظم رهبری در دیدار با شعرا صراحتا اعلام می‌کند که این جریان جدید شعری، شعر آیینی را رشد داده است. در حالی که بسیاری از آنها هنوز ناشناخته مانده‌اند. به نظر شما در چنین فضایی، موضوع نقد شعر و آسیب شناسی شعر آیینی چقدر جدی است؟

روان‌بودن زبان شعر به معنی سادگی و ضعف ادبی نیست و اوج آن زبان سهل ممتنع است

ما این کار را تا جایی که شد با راه‌اندازی انجمن ادبی فرات و با تأکید بر نقد جدی شعر هیئتی انجام دادیم تا ساده از این نوع شعر نگذریم. گاهی می‌گوییم زبان شعر هیات باید روان باشد. درست است ولی این روان بودن اصلاً به معنای سادگی و ضعف ادبی نیست. بلکه منظور رسیدن به زبان سهل ممتنع است که نقطه اوج یک اثر هنری چند لایه است. برخی گمان می‌کنند، شعر خارج از هیئت یک کار پیچیده، فنی و پیشرفته است منتهی شعر هیئت چون زبانی روان دارد هرکس می‌تواند به راحتی وارد آن شده و شعر بگوید.

روانی شعر هیئتی بعد از پیچیدگی است یعنی شعر هیئتی باید سهل ممتنع باشد. باید مفاهیم عمیق و هنر شاعری را در بستری که همه مخاطبین بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند بیاوریم.  یعنی شعر هم با مخاطب عام و هم مخاطب خاص و به عبارتی دیگر با همه لایه‌های مخاطبین ارتباط برقرار کند. ما همیشه منتقدان و کسانی که اثری هنری با ذائقه شان جور در نمی‌آید را داریم و شاعر باید به ظرفیتی برسد که این‌ها را ببیند و بپذیرد. ما در انجمن فرات هم قصد داریم تا تعریف درستی از شعر هیئت را با کمک آقای حسینی و دیگر دوستان ارائه دهیم و حتی الامکان معیارهای نقد و ارزش‌گذاری شعر را ترسیم کنیم. البته نمی‌گوییم معیارها صد در صد است چون به هر حال قرار است بحثی کیفی را کمی کنیم و در این تبدیل امکان خطا وجود دارد ولی نمی‌شود دست روی دست گذاشت و اقدامی نکرد، می‌توان تلاش کنیم تا اتفاق خوبی در این مسیر بیافتد.

بسیاری از شعرهایی که گفته می‌شود شعر نیست و مانند شعبده‌بازی فقط مستمع را به وجد می‌آورد

بسیاری از شعرهایی که ما در نگاه اول از آن تعریف می‌کنیم وقتی در جلسه ای جدی راجع به آن صحبت می‌شود می‌فهمیم اصلاً شعر نیست و نظم است و پارامترهایی که در شعر باید وجود داشته باشد را ندارد. در حقیقت مثل شعبده‌بازی طوری با کلمات بازی می‌شود که مستمع را به وجد می‌آورد. دیده‌شده در جلسه ای بیت شعری خوانده و آن را تشویق کرده‌اند و در دور دومی که آن شعر را برای نقد خوانده‌اند، بیشترین نقد را به همان بیت وارد کرده‌اند.

باید تلاش شود شعر هیئت همراه با حفظ عاطفه سلامت زبان و محتوا داشته باشد

در حالت اول به خاطر نوع خوانش و نوع چینش، واژه‌های بیت خوب به نظر رسیده است اما وقتی دقت می‌کنند می‌بینند، آسیب و مشکل هم دارد و نهایتاً کار ماندگاری نخواهد شد و در لحظه تأثیر گذار است و یا تشخیص می‌دهد اصلاً ویژگی‌های شعر را به معنای علمی ندارد. باید تلاش کنیم شعر هیئت را با نگاه‌داشتن عواطف و فضای حاکم بر هیئت، ملاک‌های زیبایی‌شناسی، سلامت زبان و سلامت محتوا را ارائه دهیم و با کمک بنیادها و مؤسسات، آن را به‌صورت علمی روی کاغذ بیاوریم تا قابل شاخص گذاری و ارزیابی شود.

جایگاه شعر آئینی تخمینی است و نمی‌توانیم شرایط را ترسیم و وضعیت مطلوب را مشخص کنیم

ممکن است کسی بیاید و به دلایلی بگوید وضعیت شعر آیینی خوب است و در مقابل شخص دیگر می‌گوید، بد است. هرکس بر اساس شخصیت آماری خودش صحبت می‌کند. بالاخره می‌بایست پرسشنامه ای در سطح کشور و اقلیم‌های مختلف توزیع شود تا سبک‌های مختلف  هر شهر مشخص شود و بفهمند سبک هر شهر به کجا می‌رود، چه چیز را مطرح می‌کند و روی چه موضوعاتی کار نشده است. بدون تحقیق علمی این اتفاق نمی‌افتد و فعلاً تمام صحبت‌ها تخمینی است و نمی‌دانیم کجا هستیم به همین دلیل نمی‌توانیم شرایط را ترسیم و وضعیت مطلوب را مشخص کنیم.

وقتی نتوانیم وضعیت موجود را به درستی تحلیل کنیم مسیرگذاری برای رسیدن به وضعیت مطلوب نیز قابل ترسیم نخواهد بود. نمی‌دانیم چه برنامه را باید اجرا کنیم و نقطه‌ضعفمان کجاست و چرا از این یک گونه شعر بیشتر استقبال می‌شود در حالی که پیشکسوتان و صاحب‌نظرانی با آن مشکل دارند و یا اینکه چرا مخاطب از برخی شعرها لذت بیشتری می‌برد.

اشعار و شعرای قدرتمندی داریم اما متاسفانه جامعه ما اکثرا اشعار ترانه و سطحی را می‌خرد

البته امروز جدایی بین ذائقه مخاطب عام و خاص دیده می‌شود و تنها مختص شعر آیینی هم نیست. در ترانه‌های عاشقانه و آزاد هم مشکل وجود دارد. ما اشعار و شعرای قدرتمندی داریم ولی متأسفانه جامعه اکثراً اشعار ترانه و سطحی را می‌خرد. البته اینکه می‌گویم نسبی است در همان شعر ترانه هم اشعاری با زبان روان و ممتنع هستند که بحث آن‌ها جدا است و نمی‌خواهم که تمام فضای شعر ترانه را زیر سؤال ببرم.

تاثیر شعر شاعری که فقط در فرم از شاعری دیگر تقلید کرده باشد در ذهن مخاطبان با شعر شاعران بزرگ تفاوت دارد

در هیئت هم شاعری مثل آقای لطفیان را داریم که روان، عاطفی و هیئت پسند شعر می‌گوید. ما هم دنبال این هستیم تا شعرای جوان‌تر به فضایی برسند که مانند آقای لطفیان که مقاتل متعدد را ترجمه می‌کند، و با علم و آگاهی شعر می‌گوید، برسند. نه اینکه کار به صورت تقلیدی آن‌هم فقط از نظر فرم باشد. در حالی که ممکن است شعری که می‌گوید شبیه به شعر اساتید باشد ولی وقتی می‌رود هیئت و آن را اجرا می‌کند اتفاقی که برای ذهن و فکر مخاطب می افتد با شعر استادان دیگر، فرق می‌کند در صورتی که شاعرش می‌گوید شعر من شبیه فلان استاد است در حالی که فقط او را الگو قرار داده و هیچ‌وقت پیش استاد نرفته و سال‌ها روی شعرش کارنکرده است.

احمد علوی بعد از 20 سال شعر گفتن، 4 سال است که شعرهایش را دور نریخته و به ندرت در شعرهایش ایرادی وجود دارد

آقای احمد علوی 20 سال است شعر می‌گوید و 4 سال است که شعرش را دور نریخته. برای همین است که به ندرت می‌توانید ایرادی در شعرهای اخیر او پیدا کنید. بله بدون انجام این کارها هم می‌توان شعر گفت و بعد از آن خودت فکر کنی که شعرهای خوبی هم می‌گویی و یا از فضای هیئت و شور و حالی که مداح دارد استفاده کنی و ابراز احساسات عده ای برای شاعر این توهم ایجاد شود که شعرش خیلی خوب و در اوج کمال و سعادت است. خیلی از مداحانی که در انتخاب شعر وسواس دارند با من تماس می‌گیرند و صحبت می‌کنند که مثلا برای ایام فاطمیه شعر مناسب پیدا نکردیم و هرچه در اینترنت گشتم با معیارهایی که از شعر سالم می‌شناسم چیزی پیدا نکردم.

در کنار همه این صحبت‌ها، شعرا از یک‌طرف و مسئولین از طرف دیگر، هرکدام وظایفی داریم که با هم فرق می‌کند. پدر و مادر در قبال فرزندان وظایفی دارند و فرزند هم در مقابل پدر و مادر. این‌طور نیست که شاعر باید بنشیند تا اتفاق خوبی برایش رقم بخورد، سیستم پژوهشی ایجاد شود و رشته تحصیلی شکل بگیرد، نه، شاعر هم وظایفی دارد که همین الان و تحت همین شرایط باید به آن بپردازد.

یک مسئله در اینجا مطرح می‌شود؛ برخی می‌گویند که اکنون شاعران ما به دو دسته کلی شاعران رسمی و شاعران آیینی تقسیم‌شده‌اند. جریان اول را با شعرهای شسته‌رفته و کت و شلواری می‌شناسند که روضه‌خوان و مداح هم از آن بهره‌ای نمی‌برد. از طرف دیگر جریان شاعران آیینی که به نوعی گفته می‌شود خودمانی‌تر هستند. به عقیده بسیاری این دوگانگی آسیب‌زا است و جدایی را به همراه دارد. البته رسانه‌ای کردن این حرف‌ها خود به شدت آسیب‌زا است و تصور می‌شود که این اختلاف‌ها بر اساس اختلاف سبک شاعری نیست و بر سر اختلافات شخصی است.

اکثر مشکلات ما از عدم توجه به اختلاف زاویه دید مسئولان نسبت به شاعران اهل‌بیت است

صرافان:درباره زیرساختهای پژوهشی و وظایف مسئولین و مدیران در بهبود وضعیت شعر و شعرا صحبت کردیم اما وظایف شاعر این وسط چیست؟ آن شاعر دیگر نباید معطل این قصه ها باشد. الان شرایط این است. در همین شرایط شاعر اهل بیت چه وظیفه ای دارد؟ وقتی بحث شاعر اهل بیت و وظایفش را مطرح می کنیم شاید نحوه برخوردش با دیگر شعرا در حوزه خودش هم پیش می آید اولا که شاعر اهل بیت وارد یک فضای مقدس شده و به او اجازه داده اند در این فضای مقدس قلم بزند. اینجاست که از دریچه نگاه شاعر – نه مدیران و مسئولین -  بحث های اقتصادی و زیرساختهای، مدیریتی و علمی می رود کنار. این زاویه دید دیگری است و مشکلات ما هم اکثرا از همین عدم توجه به اختلاف این زاویه دیده ها است.

اگر همه مال دنیا را در عوض عرض ارادت به شاعران پیشنهاد کنند، شاید هیچکدام قبول ‌کنند

وقتی صحبت‌ها را از نگاه شاعران و مسئولین جداگانه نگاه کنیم، شاهد زاویه نگاه‌های متفاوت هستیم. الان داریم به وظایف یک شاعر هیئتی و مسئولیتش در قبال شعر اهل بیت نگاه می‌کنیم  که وظیفه شاعر در زمان حال که شاید زمان بی سر و سامانی شعر آئینی است، چیست؟ به هر حال همین که به شاعر شعر آئینی از طرف خداوند تبارک وتعالی و حضرات معصومین علیهم السلام، اجازه داده‌ شده است تا در این فضا کار کند و نفس بکشد، خودش یک هدیه است و اگر به شاعران  همه مال دنیا را در عوض این عرض ارادت پیشنهاد کنند، شاید هیچکدام قبول ‌کنند.

در بحث وظایف شاعران، پیشکسوتهای ما، بسیار صحبت کرده‌اند. حاج منصور، حاج علی انسانی، آقای مجاهدی، استاد سازگار و ... . اینکه باید شاعر چه‌کار کند؟ چه برنامه‌ریزی‌های معنوی داشته باشد؟ چه شعری حفظ کند و چه آداب و مناسکی را انجام دهد، در موردش صحبت شده. قطعاً هر جا مجلس اباعبدالله برپا می‌شود برای شاعر فرصتی است تا نوکری کند و ذره ای هم بحث در اخلاص شاعر نیست اگر این‌گونه نباشد هم دنیا و هم آخرتش را از دست داده است. اگر کسی دید مادی روی شعر خودش داشته باشد کمکی به او در آخرت نمی‌کند.

شاعر آیینی باید احساس کند همین لحظه شب عاشوراست و ما در خیمه اباعبدالله هستیم و بجای شمشیر باید قلم بزنیم

اگر بخواهم شانیت را مطرح کنم، فقط یک چیز به ذهنم می‌رسد و آن‌هم در مورد رابطه شاعران با هم است که شاید حرف بسیاری از اساتید و شاعران هم باشد و آن بحث هم دلی است. این‌طور تصور کنید که شب عاشوراست و ما شعرا در خیمه اباعبدالله هستیم و قرار است به جای شمشیر زدن، قلم بزنیم. اینکه اصحاب، با در نظر گرفتن تفاوت مراتبشان چطور به هم نگاه می‌کنند و دیدگاهشان چگونه است؟

ما هم باید دائم در این فضا زندگی کنیم و حس کنیم که زیر خیمه آقا امام زمان قلم می‌زنیم. انگار الان شب عاشوراست و من به رفیق و هم رزم شاعرم نگاه می‌کنم و از اینکه این شاعر دارد دلاورانه و زیبا قلم می‌زند، نه تنها به او حسادت نمی‌کنم، بلکه باید خوشحال  و سربلند هم هستم.  همان حالتی که بین اصحاب امام بود باید بین ما شعرا هم باشد. اصحاب با وجود سختی‌ها، تشنگی و کمبودها از اینکه کنار هم بودند لذت می‌بردند.

الآن باید روی تفکیک شاخه‌های شعر آیینی کار شود و آن‌ها را اسم گذاری کنیم.  مثلاً از لحاظ درون‌مایه: مرثیه و حماسه داریم. ازلحاظ زبانی: زبان معاصر، مدرن، کلاسیک داریم. از لحاظ عمق معرفتی، شعرها به دسته‌های اشعار: عاطفی، عاشقانه، عالمانه و عارفانه تقسیم می‌شوند. وقتی اشعار تفکیک شوند آنگاه فضای شعری هر حوزه مشخص می‌شود. مثلاً فضای شعر شهر قم اصلاً قابل مقایسه با فضا و چهارچوب شعر تهران نیست و هرکدام کارکرد خودش را دارد.

خوب، شما از شعر عاطفی گفتید ولی حوزه این شعر هم قابل تعریف نیست و یا مثلاً شما نمی‌توانید چارت بکشید و بگویید که اکنون شعر عالمانه شده است، آیا این فرمول‌بندی کردن درست است؟

صرافان: همین هنر را در غرب کاملاً دارند به صورت علمی دسته بندی و تحلیل می‌کنند، انواع سبک‌ها در شعر بحث می‌شود. در این بحث به شما می‌گوید که تمام مؤلفه‌های خوب در مطلب است یا فیلمی جایزه منتقدین یک جایزه را می‌گیرد اما فیلم دل‌نشینی از دید بینندگان نیست در حالی که فیلم دیگری از دید بینندگان بهترین است که جایزه‌ای دریافت نمی‌کند. این مسئله مؤلفه‌های خودش را دارد، شعری را از لحاظ فنی بررسی کنید و بگویید که آن شعری است که امتیاز فنی بالایی را هم نیاورده است اما ویژگی دیگری به نام دل‌نشینی یا ملاحت را دارد. ممکن است گاهی استثنا وجود داشته باشد اما این باعث نمی‌شود که ما بر روی تحلیلهای علمی تأکید نکنیم.

ادامه دارد...


/ف.م214