رهاورد عرفان واقعی برای انسان چیست

کد خبر: 58301
در جریان عرفان ناب اسلامی فقط خدا باید مدنظر باشد به هیچ وجه غیر حق را نباید مقصد قرار داد. مسائلی از قبیل دیدن خواب‌های خوش، تمسک‌های زیبا و صفای قلب همه در بین راه حاصل می‌شوند اما همه حجابی در مسیر دستیابی به حق تعالی هستند.
وارث: آیت‌الله محمدمهدی مهندسی (استاد فقید عرفان و فلسفه حوزه علمیه قم): در نگاه سالک الی الله تنها و تنها حق تعالی باید در نظر گرفته شود. هر چه غیر از آن حجاب است نه دنیا و نه آخرت و لقاء الهی ، معرفت و عرفان بلکه در درون دل عارف باید معروف را پیدا کند و در درون علم باید معلوم را یافت.

اگر علم و معرفت مستقل مورد نظر قرار گرفت، حجاب اکبر و حجاب بزرگی است اینکه در روایت آمده «العلم حجاب الاکبر» واقعا حجاب بزرگی است اگر به وسیله علم معلوم را یافتیم بستر بسیار بزرگی است اگر معلوم را نگاه کنیم و خود عمل مقصد شد حجاب است.

نور چشم انسان را می‌گیرد اگر فقط به نور خیره شویم نمی‌توانیم معلوم را ببینیم، پس خود این نور حجاب و مانع می‌شود در شب اگر در جاده حرکت کنیم از نور ماشین خود جاده را روشن کردیم و فرصت حرکت برای ما فراهم می‌شود اما وقتی که از روبه رو نور مقابل به چشم ما می‌زند همان نور که وسیله سرعت و حرکت است سرعت و شتاب را از ما می‌گیرد.

در مسائل باطن هم همینطور است اگر در سلوک انسان به مقامات و کرامات و امثال اینها نگاه کنیم آنچه مدنظر بود عشق به خود معرفت است خود این معرفت در مقابل قرار گرفته و مسلماً معروف دیده نمی‌شود.

به فرمایش علامه حسن‌زاده آملی در بحث سلوک باید به این نکته توجه کنیم که ما به هیچ وجه غیر حق را مقصد قرار ندهیم اگر غیر حق مقصد شد از قبیل دیدن خواب‌های خوش و دنبال تمسک‌های زیبا گشتن و صفای قلب پیدا کردن که همه در بین راه حاصل می‌شود اما اگر مقصود سالک قرار گیرد که بگوید من می‌خواهم اینها را به دست بیاورم، این خود حجاب است و به تعبیر علامه رهزن است نه سالک.

پس آنچه در جریان عرفان ناب اسلامی مهم است اینکه فقط خدا باید مدنظر باشد و هر چه غیر خداست باید از سر راه سالک کنار رود پس نه عرفان و صفای قلب و حال خوش و همه اینها که مترتب راه است، هیچکدام نباید مقصد انسان قرار بگیرد حتی خود عرفان هم نه، بلکه آن توحید ناب الهی چیزی است که در عرفان مورد توجه و نظر است.

به ویژه جوانان عزیز ما باید در نظر بگیرند که عرفان بنا نیست عارف را به گدایی بیاندازد بلکه عرفان رهاوردش آزادی سالک است نه اسیر کردن او. اگر می‌گوید دست از دنیا بردار می‌خواهد او را آزاد کند تا دست از خواسته‌های نفسانی ولو قشنگ هم باشد، بردارد. این را باید جوانان توجه کنند که در سلوک عرفانی بنا نیست سالک به دنبال خواب خوش و کرامت و امثالهم باشد فقط خدای متعال و فقط خدای متعال و فقط خدای متعال باید مدنظر باشد.

پس سالکی که می‌خواهد این مسیر را دنبال کند چیزی جز ذات اقدس حق را نجوید. مرحوم زرآبادی قزوینی می‌فرمود که مدتی من حالاتی یافتم ، کمالاتی یافتم دیوارها برایم حجاب نبود و مردم کوچه و بازار را می‌دیدم تا یک شب در عالم خواب به من گفتند که باید این ظواهر شرعی را برداری، اگر کمالات بالاتر را می‌خواهی. من هم گفتم هرگز این کار را نمی‌کنم دست از شرع برنمی‌دارم، سالک حق این است بعد گفت اینها را از من گرفتند،  اما من سلوک شرعی‌ام را دنبال کردم بعدها به چیزهایی رسیدم که این ظواهر برایم جزئیاتی بیش نبود.

نکته دیگر این است که بحث استاد و پیر و راهنما در عرفان خیلی مهم است بالاخره راه از مو باریک‌تر و از شمشیر تیزتر است اگر ذره‌ای انحراف ایجاد شود نتایج نامطلوبی می‌دهد، قطعا این راه یک استاد راه رفته و مجرب می‌طلبد.

/1102001307