آرام کردن زلزله به دست امیر‏المؤمنین(ع)

کد خبر: 68308
زلزله‌ای در عهد ابوبکر آمد و مردم فزع‌کنان نزد ابوبکر و عمر آمدند، دیدند آن دو نیز با فزع و جزع محضر حضرت على(ع) آمدند، مردم نیز خود را به درِ منزل حضرت على(ع) رساندند.
وارث: امام صادق(ع) در تعریف مقولۀ معجزه می‎‌فرمایند: «و المعجزه علامهٌ لله لا یعطیها إلا انبیاءهُ و رُسُلَهُ و حججه لیعرف به صدق الصادق من کذب الکاذب؛ «معجزه» نشانه‎‎‌ای از خداوند است که آن را جز به پیامبران، رسولان و حجت‌های خود نمی‎‌دهد تا به وسیلۀ آن، راستگویی (مدّعیان ارتباط با خدا) از دروغگویی (مدّعیان دروغین) شناخته شود. (بحارالانوار، ج11، ص71)

حال بیاییم کمی در این افعال امامان معصوم(ع) تأمل کنیم، چرا معجزه؟ چرا اهل‎‌بیت(ع) اینقدر سعی در هدایت ما انسان‌ها داشته و دارند؟ چرا عده‎ای در قبال معجزات اهل‎‌بیت(ع) مقاومت می‎‌کردند و ایمان نمی‎آوردند و در مقابل، عده‎ای به اشاره‎ای ایمان می‎‌آورند و تسلیم امر خدا می‎‌شوند؟ آیا معجزۀ آن بزرگواران منحصر به زمان حیات ظاهری آنان بوده است؟ آیا اکنون در زندگی‌هایمان اثر معجزات اهل‎‌بیت(ع) را حس ‎نکردیم؟

چقدر زیباست که این امر از ابتدای ورود این انوار به دنیا، در لحظه به لحظۀ زندگی‌هایمان دیده شده و این محبت الهی، خود یک معجزه است، حال بیاییم در قبال این محبت خداوند، رفتاری شایسته از خودمان نشان دهیم که شاید پایین درجۀ آن، «توجه و دقیق شدن» در معجزات آن بزرگواران است، به راستی که به صرف توجه به فعل اهل‌بیت(ع)، بسیاری از معضلات از آدمی رفع و بسیار به معرفت آدمی افزوده می‎‌شود، چراکه با این کار خودمان و ذهنمان را در فضای نور قرار می‎‌دهیم و این نور اثر خود را به شیوه‎های مختلف در ابعاد درونی و برونی افراد می‌‎گذارد.

در ادامه به معجزه‌ای از امیرالمومنین(ع) اشاره می‌کنیم:

در عهد ابوبکر زلزله‌اى آمد و مردم فزع‌کنان و با شیون نزد ابوبکر و عمر آمدند، دیدند آن دو نیز با فزع و جزع به محضر على(ع) آمده‌اند، مردم نیز خود را به درِ منزل حضرت على(ع) رساندند، على(ع) از منزل خارج شد و به طرف مردم آمد، در حالیکه از آنچه مردم به خاطرش وحشت زده و محزون بودند، اندوهى نداشت و غمگین نبود. امام(ع) حرکت کرد و مردم هم به دنبال حضرت به راه افتادند، حضرت رفت تا به تپّه‌اى رسید و بر بالاى آن نشست و مردم، اطراف تپّه قرار و آرام گرفته و چشم به دیوارهاى شهر دوخته و وحشت‌زده مى‌دیدند که دیوارها مى‌جنبند و در حال رفتن و آمدن هستند.

حضرت به آنها فرمود: گویا از آنچه مى‌بینید به هول و وحشت افتادید؟ عرضه کردند: چگونه هول و وحشت نداشته باشیم و حال آنکه هرگز مثل این صحنه را ندیده‌ایم. حضرت فاطمه(س) می‌فرماید: امیرالمؤمنین(ع) دو لب مبارک را حرکت داده و سپس دست بر زمین زده و فرمود: تو را چه مى‌شود آرام باش. زمین آرام گرفت، مردم بیش از آن وقتى که حضرت از منزل خارج شد و به طرفشان آمد در شگفت شدند، امام(ع) به آنها فرمود: از این عمل و حرکت من تعجّب کردید؟ عرض کردند: بله.

حضرت فرمودند: من کسى هستم که خداوند متعال در قرآن راجع به او فرموده است: «إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها»، هنگامى که زمین به سخت‌ترین زلزله خود به لرزه در آید و بارهاى سنگین اسرار درون خویش همه را از دل خاک بیرون ریزد، در آن روز انسان گوید: زمین را چه مى‌شود؟ من همان کسی هستم که به زمین مى‌گوید: تو را چه مى‌شود. «یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها»، در آن روز زمین، مردم را به حوادث بزرگ خویش آگاه می‌کند. منظور از «اخبارها» من هستم که زمین از من خبر می‌دهد.

متن حدیث:

وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الرَّازِیُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ رَوْحِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَةَ رَفَعَهُ عَنْ فَاطِمَةَ ع قَالَتْ: أَصَابَ النَّاسَ زَلْزَلَةٌ عَلَى عَهْدِ أَبِی بَکْرٍ فَفَزِعَ النَّاسُ إِلَى أَبِی بَکْرٍ وَ عُمَرَ فَوَجَدُوهُمَا قَدْ خَرَجَا فَزِعَیْنِ إِلَى عَلِیٍّ ع فَتَبِعَهُمَا النَّاسُ إِلَى أَنِ انْتَهَوْا إِلَى بَابِ عَلِیٍّ ع فَخَرَجَ إِلَیْهِمْ عَلِیٌّ ع غَیْرَ مُکْتَرِثٍ لِمَا هُمْ فِیهِ فَمَضَى وَ اتَّبَعَهُ النَّاسُ حَتَّى انْتَهَى إِلَى تَلْعَةٍ فَقَعَدَ عَلَیْهَا وَ قَعَدُوا حَوْلَهُ وَ هُمْ یَنْظُرُونَ إِلَى حِیطَانِ الْمَدِینَةِ تَرْتَجُّ جَائِیَةً وَ ذَاهِبَةً فَقَالَ لَهُمْ عَلِیٌّ ع کَأَنَّکُمْ قَدْ هَالَکُمْ مَا تَرَوْنَ قَالُوا وَ کَیْفَ لَا یَهُولُنَا وَ لَمْ نَرَ مِثْلَهَا قَطُّ قَالَتْ فَحَرَّکَ شَفَتَیْهِ ثُمَّ ضَرَبَ الْأَرْضَ بِیَدِهِ ثُمَّ قَالَ مَا لَکِ اسْکُنِی فَسَکَنَتْ فَعَجِبُوا مِنْ ذَلِکَ أَکْثَرَ مِنْ تَعَجُّبِهِمْ أَوَّلًا حَیْثُ خَرَجَ إِلَیْهِمْ قَالَ لَهُمْ فَإِنَّکُمْ قَدْ عَجِبْتُمْ مِنْ صَنْعَتِی قَالُوا نَعَمْ قَالَ أَنَا الرَّجُلُ الَّذِی قَالَ اللَّهُ  إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها فَأَنَا الْإِنْسَانُ الَّذِی یَقُولُ لَهَا مَا لَکِ  یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها إِیَّایَ تُحَدِّثُ. (علل‌الشرائع: ج2/ ص556/ ح8)