عده اى از اصحاب امیرالمؤمنین علیه السلام نزد آن حضرت رفتند و گفتند: وصى موسى دلایل و نشانه ها و معجزاتى نشان می داد و جانشین عیسى نیز همان طور، تو هم به ما معجزه ای نشان بده.
زلزلهای در عهد ابوبکر آمد و مردم فزعکنان نزد ابوبکر و عمر آمدند، دیدند آن دو نیز با فزع و جزع محضر حضرت على(ع) آمدند، مردم نیز خود را به درِ منزل حضرت على(ع) رساندند.
رسول خدا(ص) نشست و آزار از دوشش افتاد و فرمود: اى على! خدا تو را به چند خصلت فضیلت داده و از فضیلتهاى تو این است که دردها را مطیع تو کرده است و از هر چیزى باز دارى و نهى کنى، به إذن خدا نهى مىشود.
روزى امیرالمؤمنین(ع) بالاى منبر در کوفه خطبه میخواند که ناگهان اژدهایی از یک سوى منبر نمودار شد و شروع کرد به بالا رفتن از منبر تا اینکه به نزدیکى امیرالمؤمنین(ع) رسید، مردم ترسیدند و خواستند او را از آن جناب دفع کنند، حضرت بدیشان اشاره کرد و... .