آیت الله قرهی: عدم شناخت حجت خدا و مقام عصمت؛ ما را عقب انداخت+گزارش تصویری

کد خبر: 71623
انسان ها امام را انتخاب نکردند یعنی هدایت را گم کردند، حقیقت انسانی خودتان را گم کرده اید. بشنویم که اگر معرفت به حضرات معصومین علیهم السلام پیدا می کردیم هر کدام حجت الله بودیم منتهی اقل و کمترین حد حجت بودن برای یک کره زمین بودیم.
وارث: دسته عزاداری شهادت امام صادق علیه السلام با سخنرانی آیت الله قرهی و مداحی حاج محسن حیدر زاده و کربلایی مصطفی هادیان به همت مهدیه قائم المنتظر(عج) برگزار شد.

در ادامه متن سخنان آیت الله قرهی را می خوانید:

آیت الله قرهی

معرفت امام؛ معرفت الله است

معرفت امام؛ معرفت الله است اما افسوس که انسان به این معرفت الله نرسید، که اگر به آن برسد سعادت دنیا و آخرت برای اوست. سعادت موقعی محقق می شود که انسان معرفت به حجت و ولیّ خدا پیدا کند. اما مع الاسف بشر اشتباه رفت و تمام گرفتاری های بشر از اینجاست. اگر بشر می توانست آنها را بشناسد دنیایش هم حسنه می شد.


اگر معرفت به ائمه علهیم السلام کسب می شد امروز همه ی عالم سیاه پوش می شد. نشناختن حجت خدا و مقام عصمت ما را عقب انداخت. بدانیم اگر فهمیدیم و اگر به مقام شیعه می رسیدیم اینطور می شد که در شادی آنها شاد و در غم آنها غمناک بودیم و حالمان جور دیگری می شد و باید شهر و همه جا سیاه پوش می شد.


شیخ مفید درباره این حدیث فرمود: هیچ کسی این را نمی فهمد جز معصومین و تالی تلو معصومین؛ آیت الله العظمی فرمودند: تالی تِلو معصوم هم درجاتی دارند و تا یک درجاتی را می توانند متوجه شوند و عصمت کامله دست معصومین علیهم السلام است، حقیقت این مطالب هم دست معصومین علیهم السلام است.

عظمت حجت خدا در بیان امام صادق(ع)


امام صادق علیه السلام فرمود: إِنَّ للهِ عَزَّ وَ جَلَّ اثْنَیْ‏ عَشَرَ أَلْفَ‏ عالَمٍ‏ کُلُّ عالَمٍ مِنْهُمْ أَکْبَرُ مِنْ سَبْعِ سَماواتٍ وَ سَبْعِ أَرَضِینَ ما تَرَى عالَمٌ مِنْهُمْ أَنَّ للهِ عَزَّ وَ جَلَّ عالَماً غَیْرَهُمْ وَ أَنَا الْحُجَّةُ عَلَیْهِمْ1؛ به‌راستى که خداى عزّ و جلّ دوازده هزار جهان دارد که هر جهانى از آنها بزرگ‌تر از هفت آسمان و هفت زمین است، و هیچ جهانى از آن جهان‌ها نمی‌داند که خداى متعال به جز او جهان دیگرى هم آفریده، و من بر همه آن جهان‌ها حجّتم.


حقیقتا این است که خداوند متعال دوازده هزار جهان خلق کرده است، هر کدام از این دوازده هزار عالم نسبت به آسمان ها و زمین ها (هفت آسمان و زمین) بزرگترند. معنای اکبر به تعبیر ساده یعنی خیلی خیلی خیلی خیلی و ...


در ادامه حدیث امام می فرماید: هیچ کسی به آن جهان ها عالم نیست مگر ما و من هم حجت هستم بر همه ی این دوازده هزار عالم؛ یعنی حضرات معصومین علیهم السلام به همه ی دوازده هزار جهان علم دارند و حجت آنها هستند، حضرات معصومین فقط حجت یک کره زمین و این مردمان یا این کشور نیستند بلکه دلیل و برهان و حجت بر همه ی عوالم هستند.


چه کسی می تواند معرفت امام را بفهمد؟ محال است، ادراک این مطلب محال است. این قدر عظمت حضرات معصومین علیهم السلام نمایان شد که اهل سنت هم به عظمت آنها اقرار کردند. اما گاهی اوقات حسادت و خودبینی گاهی اجازه نمی دهد انسان مُقر شود که انسان را بیچاره می کند؛ انها هم همینطور شدند و بعضی از اهل سنت نتوانستند اقرار کنند.

ائمه(ع) جلوه اسماءالله هستند


ما به عزای چه کسی نشسته ایم؟ بشر نفهمید چه گوهرهای گرانبهایی داشت و از دست داد، مغروریم و نمی فهمیم و همینطور زندگی میکنیم و به دنبال دنیا هستیم. آیا برای همین به دنیا آمدیم؟ اگر اینطور است خوش به حال حیوانات. اگر انسان نفهمد چه کسی هست و عالم حقیقت چه عالمی است، هر چه جلو برود می فهمد چرا پیامبر صلی الله علیه وآله این همه حرص و جوش مومنین را می خورد در آخر هم خدا فرمود: حبیب من بس است این همه برای مومنین در حرص و جوش هستی. کسی که می فهمد در رنج و عذاب است. ائمه علیهم السلام می دانند جلوه ی اسماء خدا هستند. یعنی منِ امام صادق علیه السلام یعنی خدا به تمام معنا در اسماء و صفات به جز ذات؛ ولی ذات خدا نیست و ما اینها را نمی فهمیم.

اگر معرفت به امام پیدا کردیم چه می شود؟


انسان ها امام را انتخاب نکردند یعنی هدایت را گم کردند، حقیقت انسانی خودتان را گم کرده اید. اگر معرفت پیدا می کردیم کمترین انسان ها به اندازه یک کره زمین حجت بود. حداقل بشنویم چون قادر به توصیفش هم نیستیم و بشنویم که اگر معرفت به حضرات معصومین علیهم السلام پیدا می کردیم هر کدام حجت الله بودیم منتهی اقل و کمترین حد حجت بودن برای یک کره زمین بودیم. الان فقط می خوریم و می خوابیم و نماز می خوانیم و دلمان خوش است که انسان هستیم و از خدا طلبکار هم می شویم.


اما هر چقدر جلو برویم می فهمیم خیلی عقب هستیم و فقط شیخناالاعظم می دانست چقدر عقب است. اتفاقا چون کمی درس خوانده ایم فکر میکنیم خیلی هم جلو هستیم. تازه انسان هرچه جلو برود بیشتر به نفهمی خودش پی می برد خاک بر سر انسانی که مدعی هم هست، چیزی نداریم که مدعی هم باشیم.


حضرات معصومین علیهم السلام حقیقت علم را نگفتند بلکه قطراتی از علم را هم رقیق کرده اند و به ما داده اند اما باز هم نمی فهمیم. جابر می گوید امام صادق علیه السلام به من فرمود: به خدا قسم اگر قرار بود علم بماهو علم تبیین شود، اگر کلامی از لسان من بیرون می امد تو بواسطه عظمت آن کلام از بین می رفتی. قرآن درباره خود قرآن می فرماید: لَوْ أَنْزَلْنَا هَٰذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ2 ؛


معلوم می شود خیلی علم را رقیق کرده اند، برای جابر و ابی بصیری که آنگونه است حضرت چنین می فرماید که اگر علم را بیان کنم هلاک می شوید. والله اگر می فهمیدیم از همین جا سینه خیز به کربلا می رفتیم، سینه خیز به بقیع و حرم امام رضا علیه السلام می رفتیم. در مقابل حضرات معصومین علیهم السلام حقیر و پوچ هستیم و لفظ برای توصیف آن گیر نمی آید.

دین نزد خدا یکی است/"ادیان" نداریم


یک شمّه ی کوچک را بیان کنم. می دانید ابوحنیفه اسمش نعمان بن ثابت بن زوطی بود و پیشوای فرقه ی حنفیه است. به کار بردن لفظ مذهب جعفری غلط است، صحیح آن "دین" است، اسلام است. در قرآن لفظی به نام "ادیان" نداریم، خدا احد است، دین هم یکی است و همه ی انبیا در راستای همین یک دین آمدند. لذا قرآن نمی گوید کلیمی، مسیحی؛ فقط برای اینکه بگوید آنها تحریف کردند می گویند: یهود، نصاری که همان حواریون بودند. یعنی دین مسیحی نداریم اصلا و غلط است. یک دین بیشتر نداریم که همان اسلام بوده و استمرار پیدا کرده.


ما اصلا مذهب نداریم چون بنی العباس می خواستند حکومت را بگیرند با بنی امیه همکاری کردند. بنی العباس خیلی بدتر از بنی امیه بودند با اینکه به اهل بیت علیهم السلام خیلی نزدیک تر بودند و قیام اولیه شان به خاطر انتقام به ظاهر از خون اباعبدالله علیه السلام است. وقتی دیدند امام باقر و صادق علیهماالسلام شروع به نشر اهل بیت علیهم السلام کردند، 4 هزار شاگرد کم نیست که از همه جا می آمدند و از همه ی علوم دریافت می کردند فیزیک، نجوم، شیمی، هندسه، ریاضی، اصول، کلام و ... همینطور پشت سر هم می گویند، علم خدا هستند و نیاز ندارند برای آموزش به جایی بروند، عصبانی شده بودند.


مامون مناظره هایی را راه انداخت اما امام رضا علیه السلام با چینی به زبان چینی سخن می گوید با یونانی به زبان یونانی و با هر کس به زبان خودشان، و مسلط به تمام علوم و مذاهب خودشان بودند. اباصلت تعجب کرد و امام رضا علیه السلام فرمود: مگر نمی دانی ما حجت خدا هستیم.


کسی بتواند این مناظرات علمی امام رضا علیه السلام را فیلم کند خیلی خوب است و عالم را می ترکاند. آنها خواستند حاکمیت را از دین جدا کنند و شروع کردند مذاهب اربعه را ساختند و به آنها امام می گفتند.

اعتراف ابوحنیفه به عظمت امام صادق(ع)


ابوحنیفه درباره عظمت حضرت صادق علیه السلام می گوید: او افقه، اعلم و افضل است و هر چه می بینیم او فراتر از انسان است.


منصور دوانقی از عظمت اهل بیت علیهم السلام خیلی ناراحت بودند چون معنایش این بود که آنها عظمت ندارند. گاهی ابوحنیفه را تحریک می کرد در مقابل امام صادق علیه السلام بایستد، خود ابوحنیفه می گوید: روزی منصور شخصی را نزد من فرستاد و گفت مردم شیفته جعفربن محمد هستند و در بین مردم پایگاه احتماعی وسیعی دارد. از عظمت علمی او کم کن و چندتا مساله پیچیده علمی را آماده کن تا او که نتوانست جواب دهد ما تو را به عنوان فقیه ترین معرفی کنیم. من به او گفتم: اولا بدان محال است، ثانیاً او متبحر به بیان است، ثالثاً بدان علم آنها به علم زمین متصل نیست به علم آسمان و علم الله متصل هستند. مرا تهدید کرد وگفت باید انجام دهی. سه روز اجازه خواستم تا سخت ترین مساله فقهی را پیدا کنم.


حضرت صادق علیه السلام تایید کرده که ابوحنیفه باهوش و خوش استعداد بود اما بی تقوا بود، ابوبصیر وجابر خوش استعداد باتقوا بودند. ابوحنیفه می گوید: اگر آن دو سال نبود، نعمان (ابوحنیفه) هلاک می‌شد. دو سال بیشتر شاگردی امام را نکرد اما این قدر بهره برداری کرد که واقعا قوی و اعلم بود و همه را از شاگردی امام صادق علیه السلام داشت.


ابوحنیفه می گوید: «سه روز وقت گذاشتم و چهل مساله غامض را طراحی کردم. نزد حضرت رفتم که منصور هم نزد او بود، به قدری تحت تاثیر ابهت و عظمت او قرار گرفتم که از توصیف آن عاجز هستم. نمی دانم چه شد که مثل عبد وغلام ابوجعفر نزد او نشستم. منصور وضعیت را که دید و گفت: اگر سوالی داری بپرس. تا آمدم بپرسم لکنت زبان مرا گرفت و حضرت فرمود: ابوحنیفه راحت باش بسم الله الرحمن الرحیم. بعد از آن آرام شدم و پرسیدم.»






آیت الله قرهی

پی نوشت:


1- صدوق، خصال، ج ‏2، ص 639، قم، جامعه مدرسین‏، چاپ اول، 1362ش‏.


2- سوره حشر آیه 21.