منم کبوتر جلدت؛ ببین پَرم خاکیست !
هوای پَر زدنم در برابرم خاکیست
منم کبوترِ رویای گنبدت؛ اما …
دلی که از حرمت خانه میبرم خاکیست
غبارِ روی مزارِ تو تاجِ نوکری است
به پای قبر تو افتادهام؛ سرم خاکیست
چه نذرها که برایت نکرده است، ولی …
هنوز سفرهی نذری مادرم خاکیست
برای غربتت آنق...