وارث:جانم فدای آن بنایی ...که نداریقربان آن گلدسته هایی ...که نداریهرجا حرم دیدم سرودم زیر لب ازدلتنگی گنبد طلایی ...که نداریباب الرضا رفتم نشستم گریه کردمبا یاد باب المجتبایی ...که نداریقالیچه ارثیه مادر بزرگمنذر تو و صحن و سرایی ...که نداریمن هر شب جمعه سلامی می دهم بهشش گوشه کرببلایی ...که ندار...