کلیدواژه: چشم چران

برخورد غیر منتظرۀ رسول خدا(ص) با جوان چشم‌چران

نمی‌توانم زبان و چشمم را کنترل کنم! + راه سادۀ درمان

حکایت مؤذن های چشم چران

وارث: در شهری سه برادر بودند که یکی از آن ها مؤذن مسجد بود و در بالای مناره مسجد، اذان میگفت.این برادر پس از چند سال از دنیا رفت و برادر دوم مؤذن شد. او هم حدود ده سال به مؤذنی مشغول بود تا اینکه برادر دوم هم از دنیا رفت. پس از آن مردم نزد برادر سوم رفتند و از او خواستند او هم به اذان گوئی بپردازد...