الزامات و قواعد انتظار فرج
به نقل از دفتر آیتاللهالعظمی مظاهری، این مرجع تقلید درباره ظهور حضرت مهدی(عج) و مسئله مهدویت، بیاناتی داشتهاند که بدین شرح است:
یکی از آیات قرآن کریم که با موضوع مهدویّت ارتباط دارد، آیۀ وعد است. این آیه یک افتخار برای شیعه است. در آیۀ وعد، به شیعیان وعده داده شده است که به دست آنها و به رهبری امام زمان «ارواحنافداه»، پرچم اسلام روی کرۀ زمین افراشته میشود و عدالت اسلامی سرتاسر جهان را میگیرد:
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَني لا يُشْرِكُونَ بي شَيْئاً»[۱][۲]
طبق این آیه، با ظهور حضرت ولیّ عصر «ارواحنافداه» ظلم از جهان برداشته میشود و امنیّت صددرصد در جهان حکمفرما خواهد شد. در روایات میخوانیم: «بِهِ يَمْلَأُ اللَّهُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»[۲][۱]
خداوند تعالی به بعضی از مسلمانها وعده داده است، یعنی به شیعه وعده داده است که خلیفۀ روی کرۀ زمین شوند: «لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ» و حکومت اسلامی برای این شیعه باشد، یعنی به رهبری آقا امام زمان. «لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ»، یعنی خیال نکنید که سابقه ندارد، بلکه سابقه هم دارد. خدا میخواهد و چون خدا میخواهد حتماً میشود: «لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى لَهُمْ»، تشیع که یک دین و مذهب خداپسندانه است، در دنیا سرتاسری میشود. ناامنی عجیبی در دنیا حکمفرما میشود و به دست شیعه و به رهبری امام زمان «ارواحنافداه»، ناامنی میرود و امنیّت مطلق در جهان حکمفرما میشود: «وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً». بعد آیۀ شریفه میفرماید: ای شیعه آیا میخواهی چنین باشی؟ پس انتظار فرج داشته باش. انتظار فرج هم یعنی تهیّأ و آمادگی. شیعهای که لیاقت داشته باشد، میتواند به رهبری امام زمان، پرچم اسلام را به طور خرق عادت بر روی کره زمین برافراشته کند.
انتظار فرج یعنی چه؟!
قرآن معنا میکند: «يَعْبُدُونَني لا يُشْرِكُونَ بي شَيْئاً»، زمینه میخواهد و باید گناه در زندگی نباشد. گناه حقّالله باشد یا حقّالنّاس باشد یا ظلم و تجاوز باشد، گناه بیعفتی و بیغیرتی باشد، گناه غیبت و تهمت و شایعه باشد؛ فرقی ندارد، بالاخره باید گناه نباشد.
معنای انتظار فرج برای شیعه که بتواند پرچم اسلام را روی کره زمین برافراشته کند، این است که خود باید عامل باشد. معنا ندارد شیعهای که خود گناه میکند یا شیعهای که خودش متجاوز است، بتواند زیر پرچم امام زمان باشد. مخصوصاً این جملۀ «يَعْبُدُونَني لا يُشْرِكُونَ بي شَيْئاً» یعنی همه متّقی و همه آماده باشند. این معنای انتظار فرج است که خیلی ثواب دارد و به اندازهای ثواب دارد که فرمودند: هرکه منتظر حضرت مهدی «ارواحنافداه» باشد، مثل این است که در رکاب پیغمبر اکرم «صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» شهید شود و در خون خود غوطهور باشد.[۳][۳]
از هر عبادتی بالاتر، انتظار فرج است و این آیه شریفه انتظار فرج را معنا کرده است. یعنی اول این آیه شریفه به شیعه وعده میدهد که به دست شما و به رهبری امام زمان «ارواحنافداه» با خرق عادت و با معجزه، پرچم اسلام روی کره زمین افراشته شود، وعده میدهد به دست شما ظلم نابود شود و عدالت صددرصد در جامعه و در دنیا حکمفرما باشد، وعده میدهد به شما که ناامنی به طور کلی از بین رود و به جای آن امنیت صددرصد در جامعه حکمفرما باشد. این وعدۀ خداست و اما قرآن میفرماید: این وعده خدا از کسی است که به راستی شیعه باشد.
شیعه کیست؟!
من بارها به شما عزیزان گفتهام شیعه سه مرتبه دارد. ما الحمدلله دو مرتبه آن را به طور عالی داریم و هرکجا بروید به این اندازه این دو مرتبه پیدا نمیشود. مرتبه اوّل، عقیده به تشیّع و عشق به اهلبیت «سلاماللهعلیهم» است و این عالیست. همۀ ما، چه مرد و چه زن و چه جوان و چه پیر و چه بیسواد و چه باسواد، تا سرحدّ عشق علی«سلاماللهعلیه» را دوست داریم و اهلبیت«سلاماللهعلیهم» را دوست داریم و جداً از نظر عقیده، عقیدۀ ما بالا و عالیست. العیاذبالله اگر یک دفعه اتفاق بیفتد بین اینکه تو شیعه نباشی و یا ذره ذره شوی، میگویید حاضرم ذره ذره شوم و اما این عقیده و این عشق به اهلبیت«سلاماللهعلیهم» را از دست ندهم، لذا ما از نظر عقیده عالی هستیم و خیلی باید شکر کنیم و باید برای پدر و مادرانمان کار کنیم و از آنها تشکر کنیم. در شادی اهلبیت«سلاماللهعلیهم» شاد و در عزای آنها عزاداریم و شعار ما یعنی عزاداری امام حسین«سلاماللهعلیه» در هیچ جا مثل ایران نیست. در جشنها و در عزاداریها بالاخره اظهار ارادت به اهلبیت«سلاماللهعلیهم» داریم و آن تشیعی که در دل ما رسوخ کرده است، آن تشیع را اظهار میکنیم و این خیلی عالیست.
مرتبه سوم تشیّع، عمل کردن به تشیّع است. معنای تشیّع یعنی متابعت از اهلبیت«سلاماللهعلیهم». ما به هر اندازه بتوانیم باید مقیّد به ظواهر شرع باشیم. مثل امیرالمؤمنین علی«سلاماللهعلیه» به نماز اهمیّت دهیم. مثل امام حسین«سلاماللهعلیه» که حتی در دم مرگ نماز خواند. مثل حضرت زهرا«سلاماللهعلیها»، عفت و غیرت داشته باشیم. مثل حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» قانون مواسات و ایثار و گذشت و فداکاری داشته باشیم. حاضر باشیم خود نخوریم و به دیگران بخورانیم. حاضر باشیم خود در مشقّت واقع شویم تا بتوانیم گرهای از کار مسلمان باز کنیم. من از همه اهلبیت«سلاماللهعلیهم» روایت دیدهام که شیعه را اینطور معنا میکنند که شیعه یکی از نظر عقیده و یکی از نظر شعار که الحمدلله داریم و اهلبیت«سلاماللهعلیهم» فرمودند سه مرتبه است و یکی هم از نظر عمل متابعت از ماست. متابعت از ما یعنی کارهای ما و خانه و زندگی و زن و بچه ما به اهلبیت«سلاماللهعلیهم» بخورد. اگر اهلبیت«سلاماللهعلیهم» به راهی روند و ما به راه دیگری و اگر اهلبیت راهی روند با سرعت حسابی و ما تند نرویم و کند هم نرویم و افتان و خیزان هم نرویم، همه این چهارده معصوم«سلاماللهعلیهم» فرمودهاند: شیعه نیستید. شیعهای باشد که در نماز سهلانگار باشد، میفرمایند ما این شیعه را قبول نداریم: «لَا يَنَالُ شَفَاعَتَنَا مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاةِ».[۴][۴]
شیعهای باشد که بیعفّت و بیغیرت باشد، حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» میفرمایند من تو را قبول ندارم و به شیعهگری نمیپذیرم. باید عملت به زبانت بخورد و زبانت با عقیدهات بخورد و اینها متوقف بر یکدیگر هستند تا یک شیعه خالص شود.
اگر شیعه خودمحور و خودخواه باشد و به فکر هیچکس نباشد جز خودش، قدری بالاتر به فکر هیچکس نباشد، به جز خودش و زن و بچهاش، معلوم است که این با آن ایثار و گذشت امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» نمیخورد. امیرالمؤمنین در آن ۲۵ سال که خانهنشین بودند، ۲۶ مزرعه به دست مبارکشان آباد کردند. تمام آن ۲۶ مزرعه را برای مسلمانها و مستمندان ساختند و یکی از آنها به ارث به اولاد امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» نرسید و همه برای دیگران بود.
امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» میفرمایند: نمیخواهم مثل من باشید، اما «أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ»[۵][۶]؛ یعنی از شیعیان کمک خواستهاند و کمک ما به ایشان این است که شیعۀ حقیقی باشیم و اعمال صالح بهجا آوریم.
امام زمان«ارواحنافداه» نیز شیعیان را به کمک طلبیدهاند؛ به قول قرآن: «يَعْبُدُونَني لا يُشْرِكُونَ بي شَيْئاً» ؛ کمک شیعیان به امام زمان«ارواحنافداه» آن است که گناه نکنند. ما باید انتظار فرج داشته باشیم و گفتم که بالاترین عبادتها انتظار فرج است. اما انتظار فرج یعنی تهیأ و قرآن در آن جملۀ اول میفرماید: ای شیعه! به دست تو باید پرچم اسلام روی کرۀ زمین افراشته شود و ظلم برود و عدالت بیاید و به دست تو ناامنیها برود و امنیّت صددرصد بیاید. این وعده خداست: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ»، این «مِنكُمْ»، یعنی شیعه. اما این وعدۀ خداوند چه وقت متحقّق میشود؟ زمانی که «يَعْبُدُونَني لا يُشْرِكُونَ بي شَيْئاً»، وقتی که گناه در بین شیعیان نباشد و اگر یکدفعه گناه آمد، فوراً جبران و توبه کنند.
در آیۀ بعد، دستور میدهد: «وَ أَقِيمُوا الصَّلَوةَ وَ ءَاتُوا الزَّكَوةَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّيُمْ تُرْحَمُونَ»[۶].
البته عبارت «يَعْبُدُونَني لا يُشْرِكُونَ بي شَيْئاً» آن «وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ» را هم در بر میگیرد، اما ذکر خاص بعد از عام است، برای اینکه ما بدانیم که نماز خیلی اهمیت دارد. بالاترین فضائل در اسلام نماز است.
سپس میفرماید: باید قانون مواسات در میان ما زنده باشد. این زکات، آن زکات اصطلاحی فقها در رساله نیست، بلکه راجع به قانون مواسات است.
اهمیّت به «نماز» و «قانون مواسات»، اهمیّت به «رابطه با خداوند» و «رابطه با مردم» است که با خدمتکردن به خلق خدا محقّق میشود؛ هرکه به اندازۀ وسعش.
بعد از آن هم فرموده است: «أَطيعُوا الرَّسُولَ» که مربوط به حکومت است. یعنی اسلام حکومت دارد. بدون حکومت هرج و مرج است و بدون حکومت نمیشود. اسلام همیشه حکومت دارد. پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» وقتی به مدینه آمدند، اوّلین کاری که کردند، تشکیل حکومت دادند.
از همۀ شما و مخصوصاً جوانها تقاضا دارم به اندازهای که میشود به این آیات عمل کنید. خداوند دوست دارد شما به مقام رشد و صلاح برسید. خدا دوست دارد به دست شما و به رهبری امام زمان پرچم اسلام روی کرۀ زمین افراشته شود. خداوند دوست دارد شما خلیفۀ روی کرۀ زمین شوید. اما دوست دارد به دست خودتان باشد. یعنی: «...يَعْبُدُونَني لا يُشْرِكُونَ بي شَيْئاً ...» و «أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ».
[۱]. النور، ۵۵.
[۲]. زاد المعاد، ص ۴۲۳
[۳]. المحاسن، ج ۱، ص ۱۷۴.
[۴]. الکافی، ج ۳، ص ۲۷۰.
[۵]. نهج البلاغه، نامه ۴۵.
[۶]. نور، ۵۶: «و نماز را برپا كنيد و زكات را بدهيد و پيامبر [خدا] را فرمان بريد تا مورد رحمت قرار گيريد.»
منبع: ایکنا
افزودن دیدگاه جدید