شعر/زائری آمده در شهر تو مهمان شده است

کد خبر: 101930
 نفیسه سادات موسوی   
وارث

زائری آمده در شهر تو مهمان شده است
غرق آرامش این روضه‌ی رضوان شده است

آن چنان شانه‌اش از شوق حرم می‌لرزد
به خیال دگران ، تازه مسلمان شده است

حرف‌ها داشته و واسطه‌ی او این‌بار
خواهر کوچک سلطان خراسان شده است

گله‌هایش همه از خاطره‌اش پاک شدند
بغض‌هایش همه در صحن تو باران شده است

داشت در آتش حیرانی و غفلت می‌سوخت
آتش از لطف نگاه تو گلستان شده است

دست‌هایش گره خوردند به آغوش ضریح
اسمی از درد نیاورده و درمان شده است

خوش به حالش که اگر با دلِ پر آمده بود
دستِ پر از حرمت راهی تهران شده است....

منبع: مشرق نیوز


افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.