حسین(ع) را تمنا کن ...
توی این افسانههای عاشقی دیدید گاهی معشوق ناز میکند؟ میکُشد عاشق را؟ «گر از درت برانی ور نزد خود بخوانی، رو کن به هر که خواهی گل پشت و رو ندارد»؛ حسین شنیدم اربعین هم راه کربلا را بستند! ما چه خاکی به سرمان بریزیم؟ نازت شروع شده؟
ما را از کنار ضریحت فرستادی توی صحن، از صحن فرستادی بینالحرمین، از بینالحرمین، از بینالحرمین فرستادی توی بیابانها. بله گاهی بیرون میکنند. گاهی بیرون میکنند تمنّا کنی در را باز کن! وقتی ناز میکند شما باید نیاز کنید. حالا یک اربعین است طوری هم نیست، تیر و ترکشی هم که نیست راهها را بستند شما گریه میکنی برای راه بستهشده. بودند شهدایی که خون میدادند پشت درهای بستۀ کربلا. اینقدر ضجّه میزدند تا در باز شد! ما چرا نباید منّت بکشیم؟ شاید اینجوری است. شاید خواستند عزاداری یک مرحله بالاتر برود.
بودند شهدایی که خون میدادند پشت درهای بستۀ کربلا. اینقدر ضجّه میزدند تا در باز شد!
منبع: panahian.ir
افزودن دیدگاه جدید