یوسف رحیمی؛ مولا برای از تو سرودن غزل کم است

کد خبر: 106438
وارث

مولا برای از تو سرودن غزل کم است
تلمیح و استعاره، مجاز و بدل کم است
باید برای مدح تو قرآن ناب خواند
شعر و خطابه، قصه و ضرب المثل کم است

آن لحظه که حلاوت نام تو بر لب است
شیرینیِ شکر که چه گویم، عسل کم است
باید برای مدح تو از صبح بدر گفت:

هیجای نهروان و شکوه جمل کم است‌
ای دست اقتدار خدا، فارس العرب
اصلا برای شان تو تعبیر «یل» کم است
شد شهره در میان عرب تک‌سواری‌ات
آوازه‌های صاعقه‌ی ذوالفقاری‌ات‌
ای آفتاب علم و یقین یا ابوتراب
همواره در مدار تو دین یا ابوتراب
صبح نگات شمس ضحی یا ابالحسن
تار عبات حبل متین یا ابوتراب

از ابتدای خلقت خود کسب فیض کرد
در محضر تو روح الامین یا ابوتراب
مولای من ولایت تو از ازل شده
با روح و جان شیعه عجین یا ابوتراب

الطاف بی کران تو‌ای قبله گاه جود‌
می‌بارد از یسار و یمین یا ابوتراب
در رستخیز صبح قیامت برای ما
عشق تو است حصن حصین یا ابوتراب

با عطر و بوی هر نفست در مشام شهر
جاری شده‌ست خلد برین یا ابوتراب
چشمان روشن تو بهشت پیمبر است
اصلاً سرشت تو ز. سرشت پیمبر است

تفسیر کن برای همه محکمات را
اسرار ناب آیه‌ی صبر و صلات را
مولای من تمام صفاتت الهی است
آئینه‌ای تلألؤ انوار ذات را

شرط حیات طیبه نور ولایت است
از ما مگیر حضرت عشق، این حیات را
با نعمت ولایتت آقا خودِ خدا
بی شک گشوده بر همه باب نجات را

یک لحظه در ولایت تو شک نمی‌کند
هر کس شنیده زمزمه‌ی کائنات را
تو آمدی کمی به زمین آسمان دهی
تا که تجلیات خدا را نشان دهی

تسبیح انبیاء معظم علی علی‌ست
نقش لب پیمبر خاتم علی علی‌ست
رمز نجات حضرت موسی میان نیل
فریاد استغاثه‌ی آدم علی علی‌ست

رمز تقربِ همه‌ی اهل کائنات
آوای هر فرشته دمادم علی علی‌ست
لبیک کعبه و حجر و مسجد الحرام
زیباترین ترنم زمزم علی علی‌ست

هر گوشه را که می‌نگرم ذکر خیر توست
آقای من، عبادت عالم علی علی‌ست
تو آمدی و عزت توحید پا گرفت
نور خدا زمین و زمان را فرا گرفت


افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.