شیرزن فاطمیون؛ قیامت نزد حضرت زینب(س) سربلندم

کد خبر: 110051
مادر شهید حجت می‌گفت: رضا همانند حضرت ابوالفضل(ع) دست نداشت. همانند اباعبدالله(ع) سر نداشت. رضا سوخت. چه بهتر که فردای قیامت نزد حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) سربلندم و بگویم پسری در راه خدا دادم.
وارث

 آمنه رضایی، مادر دلاور سردار شهید لشکر فاطمیون بود که روز گذشته، 44 روز بعد از درگذشت همسرش، آسمانی شد و به فرزند شهیدش پیوست. مادری که همچون سایر مادران شهدا رنج زیادی از فراق فرزند دید. آن هم وقتی فهمید پیکر فرزندش سر و پا در بدن ندارد. حالا این مادر شهید نیز به فرزند پیوسته و از هجران فرزندش رهایی یافته است. تکه‌هایی از سخنان او در محضر رهبر معظم انقلاب در جمع خانواده شهدای فاطمیون، خاطره انگیز شد. وقتی از مظلومیت فرزندش می‌گفت و اشک می‌ریخت. این شیرزن فاطمیون بارها در سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های گوناگون از دلاوری‌های فرزندش و شرایط سختی که او در جبهه مقاومت اسلامی حضور پیدا می‌کرد می‌گفت. آن هم فرزندی که یک رزمنده عادی نبود بلکه از فرماندهان اثرگذاری بود که در تأسیس این یگان مدافعان حرم نقش بسزایی داشت.

 

شهید محمدرضا خاوری از فرماندهان ارشد فاطمیون و جزو نخستین افرادی بود که برای دفاع از حرم عقیله بنی هاشم(س) به سوریه رفت. او یکی از مؤسسان این لشکر بود که با سِمَت‌های مختلفی از جمله مشاور عملیاتی در قرارگاه حلب، فرماندهی عملیات لشکر فاطمیون در محور دمشق، مسئولیت پشتیبانی لشکر و  فرماندهی گردان الزهرا(س) که خودش آن را نامگذاری کرده بود، در سوریه جهاد می‌کرد. شهید خاوری سرانجام در سن 35 سالگی در جریان یک عملیات نظامی در 27 مهر 94 به شهادت رسید. پیکر مطهر او همزمان با سالروز واقعه 13 آبان،در مشهد مقدس به خاک سپرده شد.

 

بخش‌هایی از آخرین گفت‌وگوی آمنه رضایی مادر شهید حجت، در ادامه می‌آید:

«رضا خیلی خوب بود. بهترین پسر من بود. از کودکی این گونه بود. از دوره ابتدایی پنهانی می‌رفت مبارزه. هر چه می‌گفتم نرو خطرناک است، قبول نمی‌کرد. در راهپیمایی هم با اینکه من دوست نداشتم شرکت می‌کرد. رضا در زحمت بزرگ شد. هیچ وقت رنگ خوشی را ندید. یک لحظه در راحتی نبود. وقتی رضا را باردار بودم زمان جنگ و قحطی بود. من گرسنگی را دو الی سه روز تحمل می‌کردم اما دوست نداشتم لقمه‌ای حرام بخورم چون می‌دانستم بچه در شکمم عاقبت خوبی نخواهد داشت. خداوند چنین فرزندی به من داد اما از دستم رفت. من به رضای خداوند راضی هستم. مرگ همیشه سراغ آدمیزاد خواهد آمد. ما برای ماندن نیامدیم؛ برای عبور از این دنیا آمده‌ایم. چه بهتر که با شهادت رفت.

 

زمانی که رضا شهید شد من به پارک می‌رفتم و گریه می‌کردم و بعد به خانه می‌آمدم تا بچه‌ها اشک‌هایم را نبینند. قرار بود ما را به کربلا ببرد اما فرصت نشد و به شهادت رسید. همیشه می‌گفت بچه‌های مردم را ببینید که دارند اسیر می‌شوند. به من می‌گفت: «نگذاشتید من بروم که این گونه شد.» من می‌گفتم: «هر بار که تو می‌روی من تمام بدنم می‌لرزد.» می‌گفت: «مادر این اندازه وابسته نشوید چرا که خواب دیدم نوری آمد و رفت و امام زمان(عج) به من گفت چرا نرفتی و از قافله عقب ماندی؟» از زمانی که به افغانستان رفتیم به من می‌گفت: «رضایت بدهید من به ایران بروم.»  هر بار این حرف را می‌زد و من اجازه نمی‌دادم، شب خوابی می‌دید و روز بعد برای من تعریف می‌کرد که مثلاً خواب امام خمینی(ره) را دیدم که در کلاسی به ما درس می‌دادند. خیلی پاک بود. حرام و حلال را رعایت می‌کرد.

 

اگر می‌شد که الان او را ببینم به او می‌گفتم ما را هم با خود ببر. می‌گویم رضا کمکم کن. می‌گویم دستم را در این دنیای تاریکی و جهل و نادانی بگیر. رضا برنمی‌‌گردد مگر این که امام زمان(عج) ظهور کند. ما رفتنی هستیم اما رضا برگشتنی نیست. دنیای بدون رضا برای من تاریک است و سخت می‌گذرد. خانه پر از سکوت است. جای خالی رضا بسیار احساس می‌شود. یک شب خواب دیدم به من خبر دادند سر رضا را آورده‌اند. او برای دفاع از حضرت زینب(س) رفت تا یک آجر از حرم حضرت زینب(س) کم نشود. زمانی که حضرت زنیب(س) بود ما نبودیم، حالا که ما هستیم نباید تنهایش بگذاریم.

 

این‌طور نیست که مثلا احساس غرور داشته باشم که مادر شهید هستم. خداوند رضا را به من داد و او برای من نبود. رضا برای خدا بود و خدا هم او را برد. جدایی و درد نبودش برای من است. مسئولیت ما بیشتر شده که باید راه رضا را ادامه دهیم. رضا همانند حضرت ابوالفضل(ع) دست نداشت. همانند اباعبدالله(ع) سر نداشت. همانند حضرت زهرا(س) هیچ چیزی نداشت. رضا سوخت. برای ما یک مشت خاکستر آورده بودند. خوشحال بودم که چنین اولادی را در راه خدا داده‌ام. مرگ به سراغ آدمیزاد می‌آید، چه بهتر که فردای قیامت من نزد حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) بگویم پسری داشتم که در راه خدا دادم.»

منبع: تسنیم


افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.