شعر /هم نور دل ساقی، هم مادر سقایی

کد خبر: 111864
قاسم صرافیان
وارث

دریایی و دل دادی یک روز به دریایی
این شد که پدید آمد از عشق تو دنیایی

هم صاحب آبی تو، هم روح حجابی تو
هم نور دل ساقی، هم مادر سقایی

شیدای شکوه تو تنها دل حیدر نیست
عالم همه مجنونند وقتی که تو لیلایی

از نور تو یا کوثر! ـ. تا کور شود ابترـ
دارد دل پیغمبر چه ام ابیهایی!

مرضیه و راضیه، ریحانه و حانیه
منصوره و مستوره، به به! که چه اسمایی

معصومه‌ای و عصمت از نام تو می‌جوشد
هم کوثر و تسنیمی، هم سدره و طوبایی

باغی شده پر برکت، بهتر شده از جنت
حالا که زمین دارد انسیه حورایی

آن روز چرا محشر نامش نشود؟ آخر
آن روز تو می‌آیی‌ای جلوه‌ی زیبایی!

هم دختر طا‌هایی هم همسر مولایی
قدر تو، ولی این نیست، اینست که زهرایی

گفتند که پنهانی، اما به خدا دیدم
هر لحظه که درماندم، آن لحظه همان جایی

در خواندن تو سوزی است، با ما تو بخوان مادر!
"ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی

 


افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.