حکومت مهدوی؛ نقطه اتصال دین و قدرت
حجتالاسلام حیدر همتی مدرس حوزه و دانشگاه یادداشتی با عنوان «نسبت دین و قدرت و ظهور امام زمان(عج)» ارسال کرده است که متن آن را در ادامه میخوانید؛
از پیشفرضهای تشکیل حکومت جهانی توسط حجت آخر الزمانی و نیز تشکیل حکومت در دوره غیبت نسبت دین با قدرت است.
پرسش اول که با این بحث رابطه دارد این است که چه تصویری از انسان مطلوب در تراز دین وجود دارد؟ انسانی نورانی که در گوشهای نشسته و مشغول ذکر یا تولید علم است و هیچگاه وارد امور اجتماعی و سیاسی نمیشود و کاری با دوگانه ظالم و مظلوم و نیز غنی و فقیر در عالم ندارد یا اینکه انسانی که وارد مبارزه میشوند و ساختار سیاسی و اجتماعی را در هم میزنند و قانون برآمده از ساختار ظلم را از بین برده و به دنبال ایجاد نظام و ساختار جدیدی بر اساس قانون عادلانه هستند. در این میان دو تفسیر متفاوت از انسان مومن قابل تصور است یعنی تفسیر صوفیانه و گوشهنشین تولیدکننده علم یا انسان عارف، عالم و اهل جهاد.
بر پایه این دو مدل از انسان، آیات قرآن و سیره اهل بیت(ع) دچار تفسیر دوگانه شده است و حتی امروزه منجر به دو نماد از مرجعیت دینی شده است. به طور نمونه در مورد اصل تقیه با دو نگاه، دو تفسیر ارائه شده است؛ تفسیری منفعلانه که با سکوت و سازش همراه شده است، در مقابل نگاهی که آن را قیام و مبارزه مخفیانه و یک تاکتیک مبارزاتی میداند.
قدرت و تشکیل حکومت دینی
یکی از مولفههای عصر ظهور مفهوم قدرت و تشکیل حکومت دینی مقتدر در این زمانه است. در این رابطه توجه به ماهیت حکومت امام زمان(عج) و نسبت آن با سیری که در طول تاریخ انبیا و ائمه و نیز دوره انتظار وجود دارد قابل بررسی است و اینکه نقطه کانونی اتصال آن چیست.
در گفتمان مصلحان دینی از جمله امام خمینی(ره) که بنیانگذار انقلاب اسلامی و حکومت دینی در ایران هستند، نسبت حکومت اسلامی و قدرت اسلام در عصر انتظار این گونه تفسیر میشود که «ما همه انتظار فرج داریم و باید در این انتظار خدمت کنیم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا کند و مقدمات ظهور ان شاءاللّه تهیه بشود». (صحیفه امام؛ ج ۸، ص ۳۷۴) یعنی دوره انتظار دورهای است که مردم به قدرت اسلام پی میبرند. انسان برآمده از تمدن نوین اسلامی نیز بنا به تعبیر رهبر انقلاب انسان مومن قدرتمند است.
در برابر، آنچه که در تمدن غرب اتفاق افتاد انسان قدرتمند خالی از ایمان است که به گرگ انسان تبدیل شده است یا اینکه اساسا انسانی ضعیف است. جامعه بدون آرمان، بدون مكتب، بدون ایمان، ممكن است به ثروت برسد، به قدرت برسد، اما آن وقتی هم كه به ثروت و قدرت برسد، تازه میشود یك حیوان سیر و قدرتمند ولی اسلام این را نمیخواهد.
ضرورت قدرت برای اعمال قانون
بعد از نصیحت و تبلیغ، نکتهمحوری اتمام حجت و اعمال قانون است و این اعمال قانون در مقابل مجرمین و ظالمین، بدون قدرت ممکن نیست. لذا اصل قضاوت و ... بی معنی خواهد شد.
متاسفانه پیشفرض ذهنی بیشتر متدینین از انسان مطلوب تصویری هالهای از نور است که به دنبال ذکر و ورد است و مفهوم امام و پیامبری را جدای از جهاد و قیام تفسیر میکنند در حالی که امامان شیعه یا در زندان بودند یا در سنین جوانی شهید شدند و یا در خفقان کامل بودند. این امر نشاندهنده تهدید آنها برای قدرت بوده است. حکومت مهدوی جامع قدرت با ایمان و اخلاق است و حکومت در عصر انتظار زمینهساز برای تحقق و ظهور قدرت اسلام است. البته این قدرت بنا به شرایط جغرافیایی و تاریخی میتواند در قدرت فرهنگی باشد نه قدرت سیاسی مثل آنچه که توسط آیتالله سیستانی در عراق دنبال میشود یا نمونههای تاریخی مثل آیتالله بروجردی اما مطلوب، قدرت سیاسی است چرا که قدرت فرهنگی را نیز در بردارد و قدرت فرهنگی یعنی تبلیغ و موعظه و نصیحت مقدمهساز قدرت سیاسی است.
آخر کلام این که بنیان و پیشفرض تشکیل حکومت دینی مبتنی بر حل پیشفرض نسبت دین و قدرت است چراکه قانونگذاری و اعمال قانون امری متفاوت از ماهیت موعظه است و البته نافی این امر نیست ولی موعظه نسبت و جایگاه مقدمی و زمینهساز برای قانونگذاری و اعمال قانون دارد.
نکته پایانی اینکه از شاخصههای تمدن نوین اسلامی گره ماده به معنا، علم به معنویت و نیز گره قدرت به اخلاق است و قدرت در خدمت مظلومین است لذا حضرت حجت بعد از نصیحت و موعظه و اتمام حجت با قدرت با ظالمین برخورد میکند.
منبع: فارس
افزودن دیدگاه جدید