دکتر خویی: ولایت علی(ع) مظهر تمام و کمال رأفت و رحمت خداست/حاج محمّد صمیمی: مادر من تا که مرا شیر داد، ناد علی خوانده مرا بارها
وارث: جشن میلاد حضرت امیر المؤمنین(علیه السلام) با سخنرانی دکتر خویی و مداحی حاج محمد صمیمی و کربلایی سید فاضل لواسانی در حسینیه بنت السادات برگزار شد.
پبغمبر(صلی الله علیه و آله) فرمودند: "شب معراج وقتی به آسمان هفتم عروج پیدا کردم خدا دستی را بر شانه ی من گذاشت که قلب من را آرام کرد و روزی علی(علیه اسلام) پایش را جایی گذاشته بود که خدا دستش را آن جا گذاشته بود، علی(علیه السلام) بر شانه ی پیغمبر ایستاد و بت های مشرکین را بر می داشت و بر زمین می زد. علی(علیه السلام) خانه ی خدا را از بت و بت پرستی تطهیر کرد. پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله) بار ها و بارها خطاب به علی(علیه السلام) فرموده: "جز من نمی تواند تو را دوست داشته باشد و جز منافق نمی تواند با تو دشمن باشد". این ولایت علی بن ابی طالب(علیه السلام) هم کار آسانی نیست، سخت است و باید هزینه اش را پرداخت کنیم! امّا خداوند هیچ وقت مزد انسان ها را ضایع نمی کند. آن جایی که ایستادن، فتوّت و جوانمردی و استقامت و صبر می خواهد. ولایت، ولایتِ علی بن ابی طالب(علیه السلام) است، ولایت خانه زاد کعبه است. ولایت علی مظهر تمام و کمال رأفت و رحمت خداست. بعد از نعمت رسول الله(صلی الله علیه و آله) و قرآن، هیچ نعمتی بالاتر از نعمت علی بن ابی طالب (علیه السلام) نیست. باید قدر دان این نعمت باشیم. هر روز بعد از نماز صبح دو رکعت نماز شکر بخوانیم که از این نعمت بالغه ی اهل بیت(علیهم السلام) برخورداریم، حداقل شکر خدا را به جا آوردیم. امروز برای ما خیلی سخت نیست که بخواهیم بدانیم اسلام، منهای ولایت علی(علیه السلام) نتیجه اش چیست؟ نتیجه اش می شود طالبان، می شود القاعده، می شود جبهة النصره و داعش و ...! در ادامه مادحین اهل بیت(علیهم السلام)،حاج محمد صمیمی و کربلایی سید فاضل لواسانی به مدیحه سرایی پرداختند. شعر خوانده شده توسط حاج محمد صمیمی: باز هم آمد شب حیران شدن
وقت جنون، وقت پریشان شدن
شکر نوشتم برای دلم
آئینه ای گوشه ی ایوان شدن
کار من و حضرت جبرئیل شد
تا به ابد دست به دامان شدن
پرده بر افتاده خدا خواسته
با همه ی خویش نمایان شدن
تازه از امروز به پیغمبران
واجب عینی ست مسلمان شدن
فصل شراب است به ما واجب است
قبله ی ما ابن ابی طالب است
هست مرا حسرت تمّارها
شیعه شدم شیعه ی این دارها
مادر من تا که مرا شیر داد
ناد علی خوانده مرا بارها
نام تو گفتیم بزرگی کنیم
سایه ی گل هست بر این خوارها
ما نه فقط ریخته پیغمبران
پیش کش تو سر و دستارها
تا که پیمبر شب معراج دید
روی تو را در همه تالارها کعبه گرفته به کفش جان خویش
خاک شده خاک سلیمان خویش
صاحب خانه به در خانه بود
کعبه پس از این شده مهمان خویش
با همه بت های خودش سجده کرد
بر قدم حضرت سلطان خویش
کعبه به خود گفت که آخر رسید
آنکه تو را ساخته دربان خویش