طنز سال به لسان شیوخ وهابی/خدایی که شیر و کرکس او را جابه جا می‌کنند!

کد خبر: 12800
بحث جسمانیت خدا در ادیان غیر الهی مانند ادیان مصر باستان، بودیسم و هندوییسم مطرح بوده و خدا را غالبا جسمانی فرض کرده و تلاش می‌کردند بت‌ها را به شکل خدایی که فرض می‌کنند، بسازند.
وارث: با توجه به آنکه انحرافات فکری وهابیت حتی به دایره توحید کشیده شده و آنها با اتصال صفاتی به خداوند حتی می خواهند مسئله توحید را لکه دار کنند، با حجت الاسلام حبیب عباسی، کارشناس شبکه جهانی ولایت و کارشناس ارشد مذاهب اسلامی در خصوص یکی از انحرافات عقیدتی وهابیت به گفتگو نشسته ایم؛ انحرافی که خدا را تا حد یک بشر محتاج و نیازمند تنزل می دهد. گفتگوی ما را با این استاد حوزه و دانشگاه می خوانید:

قائل شدن جسم یا مکان و امور زائد برای خدا یکی از عقاید انحرافی است که در میان باورهای وهابیت دیده می شود؛ برای ورود به این بحث به مصداقی از این دست عقاید اشاره بفرمایید.
یکی از مواردی که در منابع وهابیت به صورت کامل موجود است و آن را به عنوان عقیده بنا گذاشته اند روایت مجعولی است که در کتاب ابن تیمیه نقل شده است. در کتاب "بیان تلبیس الجهمیه" جلد هفتم صفحه 234 نقل می کند: از عبدالله بن عمر پیکی را نزد عبدالله بن عباس فرستاد و از او سوال کرد: آیا پیامبر(ص) خدای خود را دید؟ و او پاسخ داد بله خدای خود را دید. او مجددا پیکی را فرستاد تا سوال کند که خدای خود را چگونه دید؟ و او در پاسخ گفت: او خدا را در یک باغ سرسبز با زیراندازی از طلا و روی صندلی از طلا نشسته، مشاهده کرد و در حالی که چهار ملک او را این سو و آن سو می برند و یکی از این ملک ها در شکل مرد، دیگری به هیبت گاو و فرشته دیگر به صورت کرکس و دیگری در شکل شیر.
سپس در صفحه 235 همین کتاب روایت دیگری نقل می کند که شاعری به نام امیه بن ابی الصلت شعری در حضور پیامبر (ص) خوانده است با این مضمون: یک مرد و یک گاو سمت پای راست خدا را گرفتند و کرکس و شیر سمت پای دیگر خدا را بلند کرده اند و سپس در ادامه بیان می کند پیامبر (ص) این شعر را تصدیق کردند.
همین مطلب را وهابیون دیگر در آثار خود آوردند. یکی از شاگردهای ابن تیمیه به نام ابن کثیر، در کتاب "البدایه و النهایه" جلد اول، صفحه 20 و 21 همین مطلب و شعر را نقل می کند و سپس می گوید این روایت دارای سند صحیح و راویان صحیح است.
مورد دیگر بن باز مفتی اعظم سابق عربستان سعودی از علمای وهابیت معاصر است که در سایت رسمی خود همین مطلب را نقل و تایید کرده است.

بیان این دست روایات چه انحرفات فکری و بازخوردهایی در پی دارد؟
بر اساس این روایت خدا کاملا جسمانی و محتاج، معرفی شده است. خدایی که برای جا بجایی و حرکت خود نیازمند به ملائکه است و این خود جای سوال دارد که چرا این ملائکه باید در این اشکال ظاهر شوند یعنی به شکل گاو و شیر و کرکس و انسان.
و باز جای سوال دارد که این موجودات چه تناسبی با هم دارند و چرا توفیق پیدا کرده اند حامل خدا در دنیا باشند. نکته دیگر این که در این روایت به صندلی و زیرانداز طلا و این نیز خود جای سوال دارد که چرا خدای وهابیت این قدر به طلا علاقه مند است.
سوال دیگر این که عرشی که در روایات آن قدر با عظمت و ابهت بیان شده است، چگونه به آسانی روی این دوش چهار ملک قرار می گیرد و باز نکته دیگر این که در روایت می گوید چهار ملک او را جا بجا می کنند، اما آیا عرش خدا جابجا می شود و به این سو و آن سو می رود و باز سوال دیگر این که آیا خدا مانند انسان ها نیاز به زیرانداز دارد تا روی عرش بنشیند.
این سوال هایی است که از این روایت مطرح می شود و این روایت دقیقا نشان دهنده تفکر تجسیمی وهابیت است؛ حتی اگر این روایت در دیگر منابع هم آمده باشد چون با عقاید اسلامی ناسازگار است، باید کنار گذاشته شود و مورد استفاده قرار نگیرد نه این که به عنوان یک عقیده قطعی به آن عمل شود.

وهابیت با طرح چنین مسائلی چه هدفی را دنبال می کند؟
ببینید در ادیان غیر الهی مانند ادیان مصر باستان، بودیسم و هندوییسم، بحث جسمانیت خدا مطرح بوده و خدا را غالبا جسمانی فرض کرده و تلاش می کردند بت ها را به شکل خدایی که فرض می کنند بسازند و این مساله حتی در آیین یهود هم دیده می شود (در قضیه درخواست بنی اسراییل از موسی(ع) مبنی بر رؤیت خدا که در آیه 153 سوره نساء به آن اشاره شده یا کشتی گرفتن حضرت یعقوب (ع) با خدا که در تورات به آن پرداخته شده است و بسیاری موارد دیگر).
اما برخی از یهودیانی که مسلمان شده اند با همان اعتقاد سابق خود به اسلام روی آوردند و اینها را به شکل روایت اسلامی مطرح کردند. یا حتی نقل قول های خود را نسبت به سخن از پیامبر (ص) دادند و تلاش کردند همان اعتقادات انحرافی و باطل را درباره خدا به اسلام نیز سرایت دهند. یهود این دست روایات(اسرائیلیات- روایاتی که یهودی است اما اسلامیزه شده-) را برای تخریب اعتقادات اسلامی و تنزل دادن اسلام به ادیان غیرالهی یا تحریف شده وارد کردند. نکته دیگر اینکه تصور می کردند با بیان این ویژگی ها برای خدا می توانند او را برای مردم ملموس تر و واضح تر به تصویر بکشند.
زمانی که این اسرائیلیات به اسلام وارد شد، دسته ای از مسلمانان در برابر آنها سکوت کرده، برخی رد کردند و برخی آنها را تایید کردند که وهابیت جزو این دسته اخیر بود. از سوی دیگر وهابیون به دلیل آن که تفکر مبانی ظاهر گرایی در قرآن و احادیث دارند، ظاهر این روایات را به عنوان عقیده قبول کردند و هیچ تاویل و توجیهی را در این باره نپذیرفتند و حتی آیاتی از قرآن را -مانند یدالله فوق ایدیهم- را که عموم مسلمانان آن را تاویل به قدرت خدا می کنند -یعنی قدرت خدا مافوق همه قدرت هاست- برداشت ظاهری از آن کرده و می گوید یعنی واقعا خدا دستی دارد که بالای همه دست ها است. از نظر معنا مضحک است فرض کنیم افراد دست های خود را جلو آورد و دست خدا که احتمالا باید بزرگتر از همه باشد روی دست ها قرار می دهد.
لذا یکی از علل طرح چنین مباحثی از سوی وهابیت، ظاهرگرایی آنهاست و دلیل دیگر آن که وهابیت منافقانی هستند که با ماموریت تخریب دین اسلام، ورود به آن پیدا کرده اند و و یکی از اصلی ترین مواردی که تخریب آن موجب سست شدن دین می شود، ضربه زدن به توحید است که آنها با تجسیم و تشبیه خدا به مخلوقات این کار را انجام داده اند.

/م118