وقت نماز/ دعا و لبیک خدا
وارث:
مردی بود عابد و همیشه با خدای خویش راز و نیاز می نمود و داد الله الله داشت. روزی شیطان بر او ظاهر شد و وی را وسوسه کرد و گفت:ای مرد،این همه که تو گفتی الله الله، سحرها از خواب خوش خویش گذشتی و بلند شدی و با این سوز و درد،هی گفتی :الله،الله،الله.
آخر یک مرتبه شد که تو لبیک بشنوی؟ تو اگر در خانه ی هر کس رفته بودی و این اندازه ناله کرده بودی،لااقل یک مرتبه جوابت را داده بودند.
این مرد دید ظاهراً حرفی است منطقی ! و لذا در او موثر افتاد و از آن به بعد دهانش بسته شد و دیگر الله،الله نمی گفت.در عالم رویا هاتفی به او گفت:تو چرا مناجات خودت را ترک کردی؟پاسخ داد:من می بینم این همه مناجات که می کنم و این همه درد و سوزی که دارم،یک مرتبه نشد در جواب من لبیک گفته شود.هاتف گفت:ولی از طرف خدا مأمورم که جواب تو را بدهم.
گفت:
همان الله تو لبیک ماست ***** آن نیاز و سوزو دردت پیک ماست.
یعنی همان درد و سوز و عشق و شوقی که ما در دل تو قرار دادیم،این خودش لبیک ماست.
منبع: دایرة المعارف مختصر نماز
/س113