وارث:مردی بود عابد و همیشه با خدای خویش راز و نیاز می نمود و داد الله الله داشت. روزی شیطان بر او ظاهر شد و وی را وسوسه کرد و گفت:ای مرد،این همه که تو گفتی الله الله، سحرها از خواب خوش خویش گذشتی و بلند شدی و با این سوز و درد،هی گفتی :الله،الله،الله.آخر یک مرتبه شد که تو لبیک بشنوی؟ تو اگر در خانه...