حجت الاسلام ریاضت: چگونه میتوانیم در زمره اهل بیت(ع) حشر پیدا کنم؟
وارث: جلسه هفتگی به مناسبت عزاداری ایام شهادت امام صادق(ع) با سخنرانی حجت الاسلام ریاضت و مداحی کریلایی علی اصغر ژولیده، کربلایی حنیف طاهری و برادر علی ضیایی در هیئت عبدالله بن الحسن علیه السلام برگزار شد.
بخشی از زیارت ناحیه، معرفی اباعبدالله است و ویژگی ها و فضایل اهل بیت علیهم السلام را در قالب سلام بیان می کند، بخشی از آن در قالب سلام، مصیبت کربلا است و بخش سوم بخش ادعیه است، یعنی کسی که این مراتب را طی کرد حال باید از خداوند چه بخواهد؟ در این بخش سوم یک سیر و سلوکی وجود دارد، یک عروج و یک شهودی وجود دارد که برای درک اینها ما نیازمند تفکر در سلوک آن، تعقل در عروج آن و تدبر در شهود آن هستیم.
بعد از سلام و ذکر مصائب در زیارت ناحیه گفته شده است که اولین چیزی که ما باید بخواهیم این است که ما حشرمان در زمره امام حسین علیه السلام باشد. یعنی با امام حسین علیه السلام محشور شویم. اگر قرار باشد ما بعد از سالها عزاداری کردن فقط به جهنم نرویم، این خیلی بد است. امام زمان(عج) می فرمایند: تو که سینه زدی، یک دهه عزاداری و گریه کردی "وحشرنی فی زمرتهم".
حال ما چگونه در زمره اهل بیت علیهم السلام محشور شویم؟ روایات متعددی در این باره وجود دارد که به بخشی از آن اشاره میکنم.
حال چرا "وحشرنی فی زمرتهم"؟ چون این آمدن ها و رفتن ها بین ما و امام حسین علیه السلام اتصال ایجاد کرده است.
روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده است می فرمایند: روح مومن، اتصالش به روح خدا، که مصداق روح خدا ائمه علیهم السلام هستند، حضرت فرمودند: روح مومن، شدید ترین اتصال را به روح خدا دارد که اهل بیت علیهم السلام هستند، حتی اتصال روح مومن به اهل بیت علیهم السلام از اتصال شعاع نور خورشید به خود خورشید بیشتر است. هرکس اینطور شد در زمره اهل بیت علیهم السلام محشور میشود. اگر می خواهید "وحشرنی فی زمرتهم" قرار بگیرید باید همتتان را بالا بگیرید. یعنی باید آماده بلا باشید.
شخصی خدمت امام صادق علیه السلام رسید، عرض کرد من می خواهم اهل ولایت شما باشم حضرت فرمودند: پس آماده بلا باش. چرا؟ چون " البلاء للولاء".
از همه مهمتر اینکه سختی ها را بکشی، اما سختی نبینی، نگویی سخت بود، بگویی " ما رایت الا جمیلا"، این سیر و سلوک است و تفکر می خواهد.
در روایتی ازامام باقر علیه السلام است که فرمودند: اگر می خواهید به یک جایی برسید باید مرنجی و مرنجانی. رسیدن به سعادت ابدی که حشر اهل بیت علیه السلام است، امکان ندارد، مگر اینکه سختی بکشی. لذا فرمود اولین سختی این است که با فقر دست و پنجه نرم کنی، با نداری. الان در جامعه امروز به همه می گویند من ندارم، البته ندارم هر کسی تعریف خاص خود را دارد، کسی که میلیاردر است بالاخره پول نیاز دارد، اوهم تیلیاردر نیست و می گوید ندارم. در هر مرحله ای آن نداشته ات را اگر تحمل کنی رسیدن به سعادت ابدی برای تو راحت می شود.
حال چگونه من میتوانم در زمره اهل بیت علیهم السلام حشر پیدا کنم؟ اینکه بر سختی فقر بسازم. چرا که رسیدن به این سعادت با سختی فقر راحت تر است.
گفتن این موضوع ساده است، چطور می شود من این سختی ملامت را بکشم و نرنجم؟ مرنجان هم کار خیلی سختی شده است، مخصوصا با نگاه، با زبان با حرف با عملکرد همدیگر را می رنجانیم. در حال حاضر هم وایبر و واتس اپ و این برنامه ها آمده است و بدتر شده است. مثلا اخیرا کسی یک حرفی زده است، چقدر واجب الحد شده اند. حال من صنمی هم ندارم با آن شخص. کسی 40 دقیقه حرف زده است 1 ثانیه از حرف او را گرفته اند، خودشان هم کل حرف آن شخص را گوش نکرده اند هیچ، فقط شنیده اند، فقط 1 دقیقه از فیلم آن را در فضای مجازی پخش کرده اند، بعد در پایین آن نسبت هایی داده اند که شرعا 80 ضربه شلاق دارد.
من چه کنم که نرجنم؟ این مرحله اول است، " مرنج و مرنجان". چگونه وقتی در سختی و مشکلات و گرفتاری ها افتادم نرنجم؟ مرحوم آخوند ملا حسین قلی همدانی فرمود: باید نفی خواطر انجام دهی بالکلیه. اگر می خواهی با امام حسین علیه السلام محشور شویباید در خاطرت چیزی جز امام حسین علیه السلام نباشد. شما می رنجی چون چیز های دیگری وجود دارد، وقتی فقط اباعبدلله علیه السلام باشد نمی رنجی.
حال این نفی خواطر کلیه دو راه دارد: اول قرائت قرآن با کیفیت مخصوص. یعنی اینکه قاری خودش را نبیند به عنوان قاری، غیر خود را ببیند.
یکی از ذاکرین بود پاکت نمی گرفت، هر جا میرفت می گفت من پاکت نمیگیرم، پخش شد و همه گفتند فلانی کارش درست است و منبر میرود و پاکت نمی گیرد. روزی یکی از علمای استاد اخلاق ایشان را در جلسه ای دید. در آن جلسه بحث شد که فلانی تو پاکت نمیگیری؟ گفت نه من برای امام حسین علیه السلام می خوانم پاکت نمی گیرم، به او گفت: پاکت نمیگیرد منتش را سر امام حسین علیه السلام میگذارد، و همه جا هم مینشیند و می گوید من برای امام حسین علیه السلام روضه خواندم ولی پاکت نگرفتم . با پاکت نگرفتنت خودت را مطرح می کنی، این کلاس است برای تو. ترک دنیا می کنی به خاطر دنیا. گفت پس چه کار کنم؟ ایشان فرمودند: پاکت را بگیر، اما وقتی پاکت را گرفتی کاری کن که آن هیئتی که به تو 50 هزار تومانم داد با هیئتی که به تو 150میلیون تومان داد برای تو فرقی نکند. این یک حدیث نفس یود تلنگری هم به خودم زدم.
راه دوم نفی خواطر بالکلیه دوم توسل به ابا عبدلله الحسین علیه السلام است. از امام باقر علیه السلام سوال کردند: ائمه علیه السلام، که در روایات دارد که سعی کنید به آن ها نزدیک شوید و از خدا بخواهید که شما را با آنها محشور کند چه کسانی هستند؟ حضرت علیه السلام فرمودند: به خدا قسم این عهدی است که پیغمبر صل الله علیه و آله و سلم با ما بسته اند، ائمه باقر علیه السلام بعد از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم 12 نفر هستند، مهدی سلام الله علیه هم از ما است که دین به واسطه او در آخر الزمان اقامه می شود.حضرتعلیه السلام فرمودند: کسی که محبت ما اهل بیت علیهم السلام را دارد و به ما متصل شده است، از زمانی که او را داخل قبر می گذارند با ما محشور می شود، نه فقط در قیامت نه فقط در آخرت از آن لحظه ای که آخرین سنگ لحد را چیدند با ما است.
در بحث شفاعت گفتیم اگر کسی اهل بیت علیهم السلام را خرج شفاعت برای گناهش کند امام صادق علیه السلام فرمودند: برزخش با خودش است. اما اگر کسی در دنیا سعی کند متصل به اهل بیت علیهم السلام شود، نمی خواهد اهل بیت علیهم السلام را خرج بیرون آمدن از جهنم کند، می خواهد اهل بیت اهل بیت علیهم السلام را خرج : "تکتسب المعالی" کند. یک زمانی است من طوری زندگی می کنم که یک ارتباطی هم با اهل بیت علیهم السلام دارم که در قیامت مرا از جهنم بیرون آورند. اما یک زمانی هم هست که من طوری زندگی می کنم که به جهنم نروم و بروم به آن جایی که اهل بیت اهل بیت علیهم السلام می روند، این دو نگاه به اهل بیت علیهم السلام است.
از امام محمد باقر پرسیدند: چرا اتصال به ائمه اتصال به خدا است؟
فرمودند: اگر ما نبودیم، خدا نه دنیا را خلق می کرد و نه آخرت را، به واسطه ما است که خدا شناخته می شود و به واسطه ما است که خدا عبادت می شود و ما راه های رسیدن به خدا هستیم مصطفی از ما است، مرتضی از ما است.( اینجا مصطفی هم اسم خاص است و هم اسم عام یعنی هم پیامبر صل الله علیه و آله و سلم و هم اینکه همه برگزیده ها از ما هستند و مرتضی یعنی برگزیده اند و خدا از آنها خشتود شده است) و از ما است مهدی این امت.
در ادامه این مراسم؛ کریلایی علی اصغر ژولیده، کربلایی حنیف طاهری و برادر علی ضیایی به مداحی پرداختند.
شعر خوانده شده توسط کربلایی حنیف طاهری: غروب سرخ نگاهش به رنگ ماتم بود غریب شهرِ خودش نه ، غریب عالم بود چقدر روضه ی کرب و بلا به پا می داشت ! به روی سر در خانه همیشه پرچم بود ! همیشه در وسط کوچه ی بنی هاشم پر از تلاطم اشکِ مصیبت و غم بود شبی که در تب آتش بهشت او می سوخت شکسته قامت و آشفته حال و درهم بود شتاب مرکب و پای برهنه ی آقا ! میان کوچه زمین خوردنش مسلّم بود خلاصه لحظه ی آخر ، زمان تدفینش بساط غسل و بساط کفن فراهم بود در آن زمان به خدا هر دلی پریشانِ شهید بی کفن وادیِ محرّم بود به زخم پیکر گل ، بوریا نمی پیچید اگر که پیرهن پاره پاره ای هم بود
/د115