تفاوت میان امامان شيعه با ائمه بقيه مذاهب

کد خبر: 20013
حاكم و بخارى و مسلم در صحيح روايت مى‏ كنند پيامبر فرمود: سه چيز درباره على به من وحى شد، سرور سيد مسلمانان و امام متقين و رهبر رو سفيدان بسوى بهشت.
پرسش:
 آيا تفاوتى بين امامان شيعه و ائمه بقيه مذاهب اسلامى وجود دارد؟
پاسخ:
 امام در لغت به معناى پيشواى مردم «الامام هو المتقدم بالناس» مى‏ باشد. به همين دليل، امام جماعت يا امام جمعه به كسى اطلاق مى‏ شود كه پيشواى مردم در نماز باشد. بقيه مذاهب چهارگانه اهل سنت نيز پيشوايان چهارگانه خود (امام ابوحنيفه، امام مالك، امام شافعى و امام احمد حنبل) را از آن جهت امام مى ‏نامند كه آن‏ها با اجتهاد و ابتكار خود، حلال و حرام را معين مى‏ كرده ‏اند. 

در مذهب شيعه هم علما و فقهايى وجود دارند كه در دوران غيبت امام دوازدهم، حضرت‏ وليعصر- عجل‏ اللَّه تعالى فرج الشريف- بر اساس موازين چهارگانه «كتاب، سنت، عقل و اجماع» فتوا مى‏ دهند و حلال و حرام را بر مردم معلوم مى‏ كنند. ولى شيعيان بدان جهت آن‏ها را امام نمى‏ دانند، زيرا امامت به معناى خلافت و ولايت و بصورت مطلق براى هر زمان و هر مكان توسط پيامبر و به امر الهى مختص به اوصياى دوازده گانه عترت طاهره مى ‏باشد.

بعد از قرن پنجم و به دستور پادشاه وقت، علماى اهل سنت، باب اجتهاد را مسدود نمودند. آن‏ها آراى علما و فقها را جمع و منحصر به همان چهار فقيه فوق الذكر بنام امام كردند؛ يعنى فقط آن چهار نفر را به رسميت شمردند. از آن زمان تاكنون مذاهب چهارگانه رايج شده است و مردم نيز مجبور به تبعيت يكى از آن‏ها شده ‏اند. 

آيا اين چهار نفر داراى ويژگی ‏هاى بارز و منحصر به فردى هستند؟ برترى ‏هاى هر كدام بر ديگرى چيست كه امت اسلام بايد بعد از قرن‏ها به اين چهار نفر رجوع كند؟ آيا اين احتمال وجود ندارد كه در آينده مجتهدى تربيت شود و ظهور كند كه از نظر علم و تقوا، به مراتب بالاتر از آن چهار نفر باشد؟ در اين صورت آيا هنوز مردم بايد پيرو همان چهار نفر باشند؟ چهار نفرى كه نه خود از اصحاب پيغمبر صلى الله عليه و آله بوده‏ اند، نه او را ملاقات كرده‏ اند و بعد ازمدتى مذهبى را ارائه كرده ‏اند. 

به همين دليل است كه ما معتقد به جمود فكرى در بين جامعه مسلمين (اهل سنت) هستيم، زيرا راه تعالى و ترقى و بحث مسائل روز و جديد بسته شده است. در صورتى كه يكى از ويژگى ‏هاى دين اسلام، حفظ اصول و ارزش‏هاى مذهبى و همراهى با قافله تمدن، در طول پيشرفت زمان است. اين يكى از دلايلى است كه از نظر شيعه، تقليد ابتدائاً بر ميت جايز نيست و همواره بايد از يك مجتهد زنده تقليد نمود. لذا در فقه شيعه باب اجتهاد باز است و علماى شيعه بر اساس روايات پيامبر و اهل‏ بيت پيامبر با در نظر گرفتن كليه مقتضيات زمان و مكان اجتهاد مى‏ كنند و فتواى مناسب با آن مى‏ دهند. 

جالب ‏تر اين‏كه، بسيارى از مذاهب ديگر اسلامى كه خود همچنان پيرو مرده ده قرن پيش مى‏ باشند و پيروى مسلمانان را منحصر به يكى از مذاهب اربعه مى‏ دانند، شيعيان را مرده پرست، رافضى و مشرك مى‏ خوانند. در صورتی‏كه هيچ نص صريحى درباره اين چهار نفر وجود ندارد، ولى امام و امامت شيعه، نص صريح پيغمبر بوده كه از بيان مجدد آن خوددارى مى‏ شود.

از طرف ديگر لفظ امام را بارها پيامبر براى اميرالمؤمنين بكار بردند: 
انس بن مالك مى‏ گويد پيامبر فرمود: اولين كسى كه از اين در وارد مى‏ شود او امام متقين است و سيد و سرور مسلمانان و خاتم اوصياء يعسوب مؤمنان و كشاننده رو سفيدان به بهشت است. 
حاكم و بخارى و مسلم در صحيح روايت مى‏ كنند پيامبر فرمود: سه چيز درباره على به من وحى شد، سرور سيد مسلمانان و امام متقين و رهبر رو سفيدان بسوى بهشت.

پی نوشت:پاسخ به شبهات در شبهاى پيشاور، ص۷۱ 
منبع: افکارنیوز