با عزت خود بساز و خواری مطلب

کد خبر: 31492
یکی از مؤلفه‌های مهم در پیشبرد الگوی اقتصاد مقاومتی ، مسأله «قناعت و صرفه جویی» است.
وارث: یکی از ویژگی‌های منتظر واقعی این است که وظیفه اجتماعی خود را در هر زمان تشخیص داده و بر اساس آن عمل کند؛ اما چگونه باید وظیفه خود را بشناسیم؟ یکی از بهترین راه‌های شناخت وظیفه توجه به فرمایشات رهبری معظم است.

در این نوشتار در صدد تبیین نقش مردم در پیشبرد الگوی اقتصاد مقاومتی هستیم که یکی از مؤلفه‌های مهم در پیشبرد این الگو، مسأله «قناعت و صرفه جویی» است.

قناعت یعنی اسراف نکردن نه ...
برخی به اشتباه تا اسم قناعت می‌آید آن را به خساست و تنگ‌نظری تفسیر می‌کنند در حالی که در ادبیات دینی قناعت به معنای «اسراف نکردن» و «میانه روی در مصرف» است. قرآن کریم معنای قناعت را به زیبایی بیان کرده است:«وآنان كه وقتى انفاق مى‏كنند، نه از حدّ معمول [ومتعارف‏] مى‏گذرند و نه تنگ مى‏گيرند، و [انفاقشان‏] همواره ميانه و در حدّ اعتدال است».[1]

امام صادق(علیه السلام) در این باره فرمود: «میانه روی امری است که خداوند آن را دوست دارد و اسراف را دشمن می‌دارد،... حتی دور ریختن(اضافه) آب نوشیدنی اسراف است».[2]

حضرت در سخنی دیگر قناعت را به راضی بودن به آنچه خدا روزی انسان می‌کند تفسیر کرده و شخص قانع را «بی‌نیاز ترین مردم» معرفی می‌کند: «هر کس به آنچه خداوند به او روزی داده قانع باشد، او از بی‌نیازترین مردم است».[3]

پیامبر اکرم(صلی الله و علیه و آله) نیز با تأکید سه باره مردم را به میانه‌روی سفارش کرد:«ای مردم! بر شما باد بر میانه‌روی، بر شما باد بر میانه‌روی، بر شما باد بر میانه‌روی.».[4

در روایات یکی از ارزش‌های الهی و انسانی که در پرتوی حکومت فاضله مهدوی تحقق پیدا می‌کند روحیه «قناعت‌گری» و «ایثار» معرفی شده است[5] که این نکته از اهمیت پرورش روحیه قناعت‌گری در وجود انسان منتظری خبر می‌دهد که می‌خواهد آن روزگار زیبا را درک کند.

یکی از راه‌های تقویت روحیه قناعت‌گری تقویت احساس «بی‌نیازی» است که تقویت این روحیه نیز یکی از دو رکن اساسی و شاخص مهم آرمان‌شهر مهدوی است؛[6] رهبر فرزانه انقلاب نیز یکی از ارکان اقتصاد مقاومتی را رعایت قناعت و دوری از اسراف دانسته و آن را «جهاد فی سبیل الله» نام‌گذاری کردند:« مسأله مدیریت مصرف یکی از ارکان اقتصاد مقاومتی است؛ یعنی مصرف متعادل و پرهیز از اسراف و تبذیر. هم دستگاه‌های دولتی، هم آحاد مردم و خانواده‌ها باید به این مسأله توجه کنند که امروز پرهیز از اسراف و ملاحظه تعادل در مصرف بلا شک در مقابل دشمن یک حرکت جهادی است؛ انسان می‌تواند ادعا کند که این اجر جهاد فی سبیل الله را دارد».[7]

قناعت یک ارزش اخلاقی
قرآن انسان «قانع» را محبوب خدا و در مقابل اسراف‌کار را «دشمن» خدا معرفی می‌کند[8] و اسراف‌کاران را اهل آتش جهنم می‌داند.[9] امیر مؤمنان(علیه السلام) قناعت را «بستری برای زندگی متعالی و والا»[10] و عاملی برای « زندگی پاک و گوارا»[11]معرفی می‌کند. دانشمندان علم اخلاق نیز به تبعیت از قرآن و روایات «قناعت« را جزء بایدهای اخلاقی در حوزه اخلاق فردی دانسته و ثمره رعایت حد اعتدال در استفاده از چیزهایی که نفس انسانی به دنبال آنهاست را پدید آمدن فضیلت «عفت» در نفس معرفی می‌کنند و این مهم را یکی از ارکان قانون طلایی اعتدال دانسته که به کمک دیگر فضائل اخلاقی اصل مهم «عدالت» را در جامعه رقم می زند.[12]پس در حقیقت قناعت و رعایت عفت در مصرف مقدمه‌ای است برای رسیدن به عالی‌ترین خواسته خدا، امامان و بشریت یعنی تحقق عدالت.

امام سجاد(علیه السلام) نیز در دعاهای خود مدد الهی را برای دوری از اسراف و درست خرج کردن تقاضا می‌کند که: «خدايا بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و مرا از اسراف و زياده‏روى دور ساز، و به بخشيدن با ميانه‏روى توانم ده، و راه خرج كردن درست را به من بياموز، و به لطف خود دست مرا از تبذير ببند».[13]

عزت ز قناعت است و خواری ز طمع با عزت خود بساز و خواری مطلب

دلم می‌خواهد...
شاید همه ما این حرف را شنیده باشیم که بعضی‌ها می‌گویند «دلمان می‌خواهد هر چه می‌خواهیم بخریم؛ به کسی چه ربطی دارد؟! می‌خواهیم آزاد باشیم! اصلاً اقتصاد باید آزاد باشد!» این حرف و شبیه این حرف‌ها با اصول اولیه انسانی، هم‌خوانی ندارد و از خودخواهی و تکبر نشأت گرفته است.چه طور می‌شود که ما دور خود و خانواده خویش یک حصار بکشیم و تمام امکانات را برای خودمان بخواهیم؟ آیا این چیزی غیر از خودخواهی و صفتی غیر از صفت گُرگان زمستانی است که غذا را فقط برای خود ذخیره می‌کنند؟ پیامبر مهربانی دقیقاً یکی از مصادیق بارز اسراف را همین مورد معرفی می‌کند که هر چه خواستی بخری یا بخوری یا بپوشی: «همانا از مصادیق اسراف این است که هر چه خواستی بخوری».[14]

قناعت آقابزرگ تهرانی(ره)
استاد شهید علامه مطهری(ره) درباره آقابزرگ تهرانی می‌نویسد:«مرحوم آقا بزرگ با آنکه در نهایت فقر می‌زیست، از کسی چیزی قبول نمی‌کرد، یکی از علمای مرکز که با او سابقه آشنایی داشت پس از اطلاع از فقر وی در تهران با مقامات بالا تماس می‌گیرد و ابلاغ مقررّی قابل توجهی برای او صادر می‌شود. آن ابلاغ، همراه نامه آن عالم به آقا بزرگ داده می‌شود. مرحوم آقا بزرگ پس از اطلاع از محتوای نامه ضمن ناراحتی فراوان از این عمل دوست تهرانی‌اش در پشت پاکت می‌نویسد: ما آبروی فقر و قناعت نمی‌بریم...و پاکت را با محتوایش پس می‌فرستد».[15]

حرص و طمع بازرگان و پاسخ سعدی
سعدی می‌نویسد: «شنیدم بازرگانی صد و پنجاه شتر بار داشت و چهل غلام خدمتکار که شهر به شهر برای تجارت حرکت می‌کرد. یک شب مرا به حجره خود دعوت کرد. به حجره‌اش رفتم از آغاز شب تا صبح آرامش نداشت. مکرر پریشان گویی می‌کرد و می‌گفت: فلان انبارم در ترکستان است و فلان کالایم در هندوستان است، این قباله و سند فلان زمین می‌باشد و فلان چیز در گرو فلان جنس است؛ فلان کس، ضامن فلان وام است. در آن اندیشه‌ام که به اسکندریه بروم که هوای خوش دارد، ولی دریای مدیترانه طوفانی است. ای سعدی! سفر دیگری در پیش دارم، اگر آن را انجام دهم، باقیمانده عمر گوشه‌نشین گردم و دیگر سفر نروم»

پرسیدم: «آن کدام سفر است که بعد از آن ترک سفر می‌کنی و گوشه نشینی می‌شوی؟» در پاسخ گفت: «می‌خواهم گوگرد ایرانی را به چین ببرم که شنیده‌ام این کالا در چین، بهای گران دارد و از چین، کاسه چینی بخرم و به روم ببرم و در روم حریر نیک رومی بخرم و به هند ببرم و در هند فولاد هندی بخرم و به شهر حلب(سوریه) ببرم و در آنجا شیشه و آینه بخرم و به یمن ببرم و از آنجا لباس یمانی بخرم و به پارس(ایران) بیاورم، بعد از آن تجارت را ترک کنم و در دکانی بنشینم». او این‌گونه اندیشه‌های دیوانه‌وار را آن قدر به زبان آورد که خسته شد و دیگر تاب گفتار نداشت و در پایان گفت: «ای سعدی! تو هم سخنی از آنچه شنیده‌ای بگو!» گفتم: «آن را خبر داری که در دورترین جا از سرزمین غور (میان هرات و غزنه) بازرگان قافله سالاری از مرکب بر زمین افتاد؟ یکی گفت: چشم تنگ و حریص دنیا پرست را تنها دو چیز پر می کند: یا قناعت یا خاک گور!»[16]

قناعت و فواید آن
طبق آمارها «روزانه 50 هزار نفر از مردم جهان بر اثر گرسنگی و پیامدهای آن می‌میرند و از طرفی هم روزانه هزاران تُن مواد غذایی قابل استفاده، دور ریخته می‌شود» این آمار خیلی تکان دهنده است و هر وجدان خفته‌ای را بیدار می‌کند. آیا صحیح است که میلیون‌ها تومان خرج یک مراسم پر زرق و برق بشود و قدری آن طرف تر بچه‌هایی برای نان شب دست به تکدی‌گری، دست‌فروشی و ...بزنند؟ بیاییم عهدی با امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) ببندیم که هر وقت می‌خواهیم اجناس گران‌قیمت و غیرضروری بخریم یک لحظه به یاد صدها فقیر و مستمندی باشیم که در تأمین مایحتاج اصلی زندگی خود باز مانده‌اند.


پی نوشتها:
[1] . فرقان/67.
[2] . فروع کافی، ج4، ص52.
[3] . الکافی، باب العفة،ص79.
[4] . کنزالعمال، ج3، ص28.
[5] . ر.ک: بحارالانوار، ج52، ص29.
[6] . ر.ک:امام مهدی(عج الله تعالی فرجه الشریف) موجود موعود، ص258.
[7] . 3/5/1391.
[8] . اعراف/ 31.
[9] . غافر/ 43.
[10] . غررالحکم، ج، 1ص330.
[11] . نهج‌البلاغه، حکمت 229.
[12] . ر.ک: کتاب‌شناخت اخلاق اسلامی، ص33-35.
[13] . صحیفه سجادیه, دعای 30.
[14] . مجموعه ورام، ج‏2، ص229.
[15] . مردان علم در میدان عمل، ج2ص433.
[16] . کلیات گلستان سعدی، ص166.


مجله امان شماره 48


/ف.م214