حجت الاسلام علی پناه: تأسی به حضرت عباس(ع) در گرو داشتن این سه شرط است!
وارث: مراسم جشن شب میلاد حضرت اباالفضل العباس علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام علی پناه و مداحی مداحان اهل بیت علیهم السلام کربلایی محمدحسین پویانفر و علیرضا شکوری در هیئت ریحانة النبی سلام الله علیها برگزار شد.
در ادامه متن گزیده ای از سخنرانی حجت الاسلام علی پناه را می خوانید:
در بین امامزادگان واجب التعظیم جایگاه قمر بنی هاشم علیه السلام ، جایگاه ویژه ای است. امامزاده هایی نیز سراغ داریم که به انحراف کشیده شده اند به طور مثال می توان به زیدالنار برادر امام رضا علیه السلام یا جعفر پسر امام هادی علیه السلام و برادر امام حسن عسگری علیه السلام و عموی امام زمان عجل الله اشاره کرد.
صرفاً امامزاده بودن حضرت عباس علیه السلام موجب نمی شود که ایشان به این شکل اوج بگیرند. تنها سه امامزاده را سراغ داریم که آنقدر مقامشان رفیع است که زیارت نامۀ ایشان از زبان امام معصوم علیه السلام صادر شده است. حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها حضرت علی اکبر علیه السلام و حضرت عباس سلام الله علیه ، آنقدر نازنین و دارای جایگاه رفیع در نزد اهل بیت علیهم السلام بودند که زیارت نامۀ ایشان از زبان امام معصوم علیه السلام صادر شده است و خود این موضوع نشان دهندۀ عظمت این سه امامزاده است.
نوجوانی به خدمت حضرت زین العابدین علیه السلام وارد شد و حضرت خیلی با ایشان گرم گرفت. زمانی که از محضر امام مرخص شد عذر خواهی کردند یابن رسول الله مگر این نوجوان کم سن و سال چه کسی بود که آنقدر او را تحویل گرفتید . فرمودند : ایشان یکی از نوادگان عمو ما حضرت اباالفضل علیه السلام بود و فرمودند : خدا عموی ما را غریق رحمت کند . عموی ما یک پارچه ایمان بود و وجود نازنینی بود که در کنار اباعبدالله پناهگاه حجت خدا شد.
یعنی در روز عاشورا امام معصوم که امام کائنات و جن و انس است و سعه وجودی دارد به حضرت ابالفضل پناهنده می شود، حضرت عباس علیه السلام چه جایگاهی دارند که پناهگاه حجت خدا می شود- آنقدر حضرت عباس علیه السلام با عظمت است که امام حسین علیه السلام در شب و روز عاشورا دو بار به صورت ایشان نگاه می کنند و از صمیم قلب می گوید :" عباس، جان من فدای تو شود"
امامزاده بودن صرفاً موجب نمی شود که حضرت عباس علیه السلام در بین امامزادگان مانند ستاره بدرخشند آنچه که از حضرت عباس علیه السلام این مقام بلند و بزرگ را می سازد ولایت مداری حضرت عباس علیه السلام و التزام عملی این آقا به حضرت عباس است. حضرت اباالفضل یک ولایت مدار بزرگ بوده است که با مطالعۀ این شخصیت و بررسی ابعاد بزرگ این انسان کامل متوجه می شویم که اساساً ولایت مداری ایشان در سه بخش مهم خلاصه می شود.
ما هم اگر بخواهیم به حضرت اباالفضل تأسی کنیم باید سعی کنیم این سه اصل مهم را در وجود خودمان ایجاد کنیم :
اولین اصل، اصل معرفت است. اولین اصل که در وجود مبارک حضرت اباالفضل علیه السلام تجلی یافته است اصل امام شناسی است اشراف و احاطۀ حضرت عباس به مقام بلند امام زمانشان خیلی زیاد است شما از همان رجز خوانی ایشان در کربلا متوجه می شوید که ایشان چه احاطه کاملی به مقام امام زمانشان داشتند. زمانی که می خواستند از مکه خارج شوند بر فراز بام بیت الله ایستادند و خطبه غرایی خواندند و یک کلاس امام شناسی بر فراز کعبه مقرر کردند که مشخص است که ایشان سعه ی وجودی دارند و اشراف و احاطۀ کامل بر مقام بلند امام زمانشان دارند لذا چون ایشان را می شناختند هیچگاه به خودشان اجازه ندادند که به امام حسین علیه السلام برادر بگویند.
ما در عصر غیبت امام زمان چقدر امام زمانمان را می شناسیم؟ و چون امام زمانمان را نمی شناسیم خیلی به دنبال ظهور نیستیم و امروز زبان حالمان می گوید : مهدی جان آمدی نوکرت هستیم و کمر هم به خدمتت می بندم امّا اگر نیامدی هم مسئله ای نیست زندگیمان را می کنیم و مشکلی نداریم و من با قاطعیت عرض می کنم مادامی که این نگاه بر پیکر جهان اسلام و تشیع حاکم است از ظهور هیچ خبری نخواهد بود. زمانی خداوند امر ظهور را اصلاح می کند که پیکره جامعه تشیع نسبت به امر ظهور یک پارچه عطش و تمنا شود.
تنها گره از کار شیعه به دستان یداللهی حضرت مهدی عجل الله باز می شود ولاغیر. من توصیه می کنم عزیزانم کتاب عصر ظهور را حتماً بخوانند روایاتی درکتاب عصر ظهور درباره جامعه اسلامی آمده است که بعضاً محیرالعقول است.
امام صادق علیه السلام فرمودند: زمانی که حضرت مهدی عجل الله ظهور میکنند خداوند به آسمان دستور می دهد و می گوید آسمان هر چه باران داری ببار و به زمین دستور می دهد هر چه سبزی و خرمی در دلت داری بیرون بریز و زمین مثل یک مخمل سبز می شود، فرمود در آن روزگار بر نقطه ای پا نمی گذارید مگر اینکه گلستان و گلزار است. "کار گل زار شود گر تو به گلزار آئی، نرخ یوسف شکند گر تو به گلزار آئی" فرمودند در آن روزگار از ظلم خبری نیست و کسی به حق دیگری تعدی نمی کند. خوب اگر شیعه میدانست آیا نمیگفت: "اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج "
اصل دوم، عاشق شدن است. "عاشق شو ارنه روزی کار جهان سرآید، ناخوانده درس مقصود از کارگاه هستی" خوش به حال عُشاقی که عشقشان ریشه در معرفت دارد. عاشق شدن هیچ هزینه ای ندارد چرا که " هر کس که تو را شناخت جان را چه کند، فرزند و عیال و خانمان را چه کند، دیوانه کنی هر دو جهان اش بخشی، دیوانه تو هر دو جهان را چه کند"
اگر معرفت و شناخت و بصیرت بیاید خود به خود عشق هم می آید و عشقی که ریشه در معرفت و آگاهی دارد عشق سطحی و پوشالی نیست. هستند کسانی که نفسشان بوی امام حسین علیه السلام می دهد و رفتارشان تداعی کننده ی اباعبدالله است. "من کیم لیلی و لیلی کیست، من ما یکی روحیم اندر دو بدن" اما آن عاشق احساساتی این را باید بداند که عشق اش تاریخ مصرف دارد. برخی از عشق ها ریشه در احساسات ندارد ریشه در معرفت و شناخت و آگاهی دارد تا پای جان بر خط ولایت نگه می دارد، دنیا و بهشت از چشم اش می افتد. حتی بهشت با همه زیبایی و دلربایی از چشم ولایت مدار می افتد.
اصل سوم، اطاعت است. اگر امام شناس شوی عاشق می شوی و اگر عاشق شوی خود به خود مطیع هستی اگر کار به این جا برسد تمام عشقت این است که معشوق یک امری به تو کند و یک چیزی هم از تو بخواهد لذا وقتی آقا شب عاشورا بیعت را برداشت صدای ناله اصحاب بلند شد فریاد زدند دیگر زندگی بعد از تو حرام است. "گرفتم آنکه تو نوکر نمی خواهی، مرا بی آبرو مانند تو ارباب می خواهد"