حجت الاسلام پشتکوهی : حواستان باشد مبادا بر آن کسی که عیبی دارد، طعنه بزنید
در ادامۀ خبر متن سخنرانی حجت الاسلام پشتکوهی را می خوانید:

عیب جویان
دومین سوره که با ویل شروع می شود: « وَيْلٌ لِّكُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ.»4 وای بر هر عیب جوی طعنه زننده. اصولا عیب جویی خودش گناه خیلی بزرگی است. بعضی ها اخلاقشان مثل مگس است. اخلاق مومن باید مثل زنبور عسل باشد. اگر همه چیز کثیف باشد و یک گل تمیز باشد، زنبور روی آن تمیزی می نشیند. حضرت عیسی علیه السلام از بیابانی می گذشتند و سگی را دیدند. یکی گفت چقدر کثیف است یکی گفت چقدر بو می دهد و ... ولی حضرت عیسی علیه السلام فرمودند: چه دندان های زیبایی دارد. مومن نباید جستجوی عیب های مردم را بکند. از جستجوی عیب های مردم بدتر، این است که کسی را سرزنش کند.
آقای فلسفی5 به ما تمرین منبر می گفتند و بعد از آن یک ساعتی جلسه بود. یک روز این خاطره را تعریف کرد و گفت که در تهران یک بانی داشتیم که یک دهه روضه خوانی می کرد. در قدیم هم حیاط را با پارچه پوش می زدند و روضه می خواندند. کسی هم که یک دهه روضه خوانی داشت در خانه اش باز بود. این حاجی که روضه مفصل داشت، یک پسر نا اهل داشت. پسر در اتاق با رفیقانش ورق بازی می کرد که پدرش می خواست داخل بیاید، پسر ترسید و ورق ها را به جای اینکه در جیب خودش بگذارد اشتباهی در جیب پدرش گذاشت. آقای فلسفی می گفتند ما هم در مجلس بودیم. آن روضه خوان آمد دستمالش را از جیب دربیاورد که ورق ها از جیبش روی سر مردم ریخت. مردم هم به همدیگر نگاه کردند و گفتند ما نباید اینجا نماز بخوانیم و حرف های دیگر. آنقدر پشت سر این بنده خدا حرف زدند که حجره بازار و خانه اش را فروخت و به شهرستان رفت و دق کرد و از دنیا رفت.
قرآن می گوید حواستان باشد اینقدر عیب همدیگر را جستجو نکنید. اگر هم عیب هم را فهمیدید در گوشه قلبتان نگاه دارید. روایت داریم اگر کسی دیگری را مسخره کند، آن شخص نمی میرد، تا به آن عیب دچار شود. عیب جویی یک گناه بسیار بزرگی است. آن شخصی هم که مظلوم می شود و او را مسخره می کنند، خدا خودش او را حمایت می کند. شیخ عباس قمی در کتاب فوائد الرضویه داستانی دارد. شیخ عباس انسان راستگویی بوده است. پسرش می گوید هنگام مرگ پدرم خیلی اوقاتش تلخ شد. گفتم بابا یاد چه چیزی افتادی که اینقدر ناراحت شدی؟ شیخ عباس گفت در تمام عمرم یک دروغ گفته ام، الان یاد آن دروغ افتادم و می ترسم از دنیا بروم و خدا مرا نیامرزیده باشد. در فوائد الرضویه نقل می کند یک سری افراد در کاروانی می خواستند به زیارت حضرت رضا علیه السلام بروند. در این کاروان یک کور مادرزاد هم بود. در قدیم هم کسی که نابینا بود، گدایی می کرد. این گدای دوره گرد هم پول هایش را جمع کرده بود و با آنها به مشهد آمده بود. بعد از زیارت در یک کاروان سرایی اتراق کردند و شام خوردند و بیکار دور هم نشسته بودند. جوان ها نقشه ریختند که آن شخص کور را اذیت کنند و دستش بیندازند. آمدند کنارش و بلند بلند صحبت می کردند. یکی گفت امام رضا علیه السلام چقدر خوب برات ما را امضا کردند و دیگری گفت چه خط خوبی دارند و ... آن شخص کور گفت: چه چیزی را می گویید؟ آنها گفتند درباره آن روز که امام رضا به ما برات داده اند سخن می گوییم. مگر تو نبودی؟ آن شخص کور گفت من که بودم. آنها گفتند دیروز امام رضا به تو چیزی نداد؟ پس خواب بودی یا نبودی. کور بلند شد و گفت: امام رضا پس تو هم بین سالم و بیمار فرق می گذاری؟ شکایتت را به مادرت می کنم. رفت که به حرم امام رضا برود و براتش را بگیرد. نیم ساعتی گذشت و برگشت. آنها گفتند چرا برگشتی؟ آن شخص نابینا گفت همین که در بیابان می رفتم حضرت این کاغذ را به من دادند و فرمودند: نمی خواهد تو بیایی، ما خودمان آمدیم. در کاغذ نوشته بود «هذا برات من النار. علی بن موسی الرضا»
نکند یک بنده خدایی که عیبی دارد را دست بیندازیم. قرآن دو سوره را با تنبه شروع می کند. اول در مورد مال می گوید که کم فروشی نکنید و اینکه در مورد آبروی مردم هشدار می دهد. بنده خدا آبرو جمع کرده است و یک کلمه حرف آبروی کسی را می برد. قرآن می گوید حواستان باشد مبادا بر آن کسی که عیبی دارد، طعنه بزنید. در آخرالزمان به دیده ها هم نمی شود اعتنا کرد. دین فروختن از همه چیز راحت تر شده است. دین نگاه داشتن از همه چیز سخت تر شده است. ممکن است با یک حرفی دین کسی از دستش برود.
امام رضا (ع)
در تمام دنیای اسلام دو حرم است که شبانه روز درش باز است. یکی مسجدالحرام است و دیگری حرم ارباب ما علی بن موسی الرضا علیه السلام است. خداوند با امام رضا علیه السلام حجت را بر ما تمام کرده است. هر موقع اراده کنیم، می توانیم به مشهد برویم. بین حرم امام رضا علیه السلام و حرم امن الهی یک تفاوت است، در جده نوشته شده است، ورود غیر مسلمان ها به مکه و مدینه ممنوع است ولی در هیچ کجای حرم امام رضا علیه السلام ننوشته اند ورود غیر مسلمان ممنوع.
/1102101304
پی نوشت:
1.
ماعون ، آیه 4
2.
سوره المطففين آیه 1
3.
آیتالله سید محمدمهدی دستغیب در ربیع الاول سال 1303 در شیراز در خانوادهای متدین و مذهبی چشم به جهان گشود، بیست روز پس از آن پدرش سید محمدتقی فرزند میرزا هدایتالله مرجع بزرگ فارس دارفانی را وداع گفت.
4.
سوره الهمزة آیه 1
5.
محمد تقی فلسفی، دهم ربیع المولود سال ۱۳۲۶ هـ . ق (۱۲۸۶ هـ. ش) در تهران زاده شد. پدرش، آیة الله شیخ محمد رضا تنکابنی (متولد ۱۲۸۲ هـ . ق) از مجتهدان و مدرسان زبردست بود که سال ها در مدرسه «فیلسوف الدوله» تهران تدریس می کرد. وی یکی از شاگردان آیة الله تنکابنی، آیة الله آخوند ملا علی همدانی و آیة الله آقا میرزا هاشم آملی بود. عموم مردم و حتی قضات دادگستری در باب مسائل فقهی به ایشان مراجعه می کردند و حتی عالمان بزرگ نیز به دیدن او می رفتند. سرانجام بعد از عمری طولانی و پربرکت در ۱۰۳ سالگی (سال ۱۳۸۵ هـ . ق؛ ۱۳۴۵ ش) از دنیا رفت. مادر آقای فلسفی، طوبی خانم (فرزند آقا ابوالحسن تاجر اصفهانی مقیم تهران) بسیار متدین و با عاطفه بود و در دوره کشف حجاب، هرگز از خانه اش خارج نشد. وی برای تربیت فرزندانش تلاش بسیاری کرد. این بانوی محترمه سرانجام در ۱۲ شعبان سال ۱۳۶۰ هـ . ق بر اثر سکته قلبی رحلت کرد.