حجت الاسلام کرمی: چه معنایی جز سرپرستی میتواند کافران را نا امید کند؟
وارث: مراسم شب عید غدیر به سخنرانی حجت الاسلام مصطفی کرمی و مداحی محمد حسین پویانفر،مهدی رنگرز و حسین طلایی در هیئت ریحانة النبی سلام الله علیها برگزار شد.
در ادامه متن سخنرانی حجت الاسلام مصطفی کرمی را میخوانیم:
اشتراک لفظی مولا
یکی از اختلافات رکنی و رئیسی فارق از مباحث تاریخی در حوزۀ کلام که بین فریقین محل شکاف است مفهوم کلمه مولاست که در لسان سید انبیا در روز غدیر جاری شده است. سید انبیا در روز غدیر فرمودند:من کنت مولا فهذا علی مولا. هرکس که من مولای او هستم علی بن ابی طالب علیه السلام هم مولای اوست. اختلافی که ما با اهل سنت داریم و تقریبا ستون فقرات اختلافات ما همین کلمه مولاست. ما از لحاظ هرمنوتیک میتوانیم ثابت کنیم که مولا در جملۀ من کنت مولا فهذا علی مولا که در لسان شارع مقدس صادر شده به معنای رهبری است. ایرادی روی خود کلمه مولا دارند اهل سنت میگویند در استدلال اخذ به مشترک لفظی خطاست. در علم منطق ما چیزی داریم به نام قیاس. قیاس متشکل است از صغری و کبری و نتیجه. در مواد استدلال شما اگر آمدی مشترک لفظی اتخاذ کردی ممکن است که به مغالطه منجر شود. مثلا بگویی:
در باز است.
باز پرنده است
پس در پرنده است.
در این شرایط شما دچار مغالطه شده ای. از لحاظ فرم و هیئت استدلال شما صغری دارید کبری و نتیجه هم دارید. چه باعث شده اینجا این غلط اتفاق بیفتد؟ اتخاذ یک لفظ مشترک باز. این باز مشترک است بین معنای گشوده و یک نوع پرنده. در همۀ زبان ها مشترک لفظی وجود دارد. بر طبق این قاعده اهل سنت میگویند شما نمیتوانید بگویید در جملۀ من کنت مولا فهذا علی مولا مولا کلمۀ مولا به معنی رهبری و سلطنت میدهد. کلمه مولا در عربی ده تا معنی دارد و پیغمبر صلوات الله علیه فرموده است من کنت مولا فهذا علی مولا. بین دو تا از این ده تا معنی اختلاف هست. اهل سنت میگویند ما قبول داریم پیغمبر صلیاللهعلیهوآله صد هزار نفر را در جوفه غدیر خم جمع کرد اما دلیل شما شیعیان برای اینکه میخواهید بگویید معنای مولا به معنای سلطنت و رهبری است این مکابره است. چون وقتی احتمالات متعدد در عرض هم بلا ترجیح مطرح میشوند اتخاذ به احد الاحتمالات از نظر منطقی غلط است.
قراین لفظیه
میگویند مولا در اینجا به معنای دوست است. هرکس مرا دوست دارد علی را هم دوست بدارد. خوب همه علی علیهالسلام را دوست داریم ولی این الزاما به معنای اینکه آقا بنشیند پشت فرمان و سکان را دست بگیرد تمشیت و سیاست شئون دنیوی و اخروی در دستش باشد نیست. اگر من گفتم کسی را دوست بدارید معنایش این است که او باید رهبر باشد؟ نه! پس مولا به معنای دوست است. ولی ما میگوییم نه مبحث فراتر از دوستی است و به معنای سلطنت است. ما میگوییم در فهم مراد متکلم اگر یک متکلمی در باب تخاطع ایراد کلام کرد و فهم کلامش مشتبه بود محتملاتی وجود داشت چطور بفهمیم منظورش چه بوده است. اصل اول در اصول لفظیه میگوید شما برای تشخیص مراد متکلم باید بیایید جملۀ پس و پیش را نگاه کنید. جملات قبل و بعد میتواند شما را به مراد متکلم برساند. خطبۀ پیامبر صلوات الله علیه این گونه شروع میشود . حضرت میفرمایند: ألست بکم اولا مِن انفسکم؟ آیا سلطنت من به شما بیشتر از خود شما نیست؟ یعنی من اختیار شما را از خودتان بیشتر ندارم؟ من اگر پیش نماز یک مسجدم و امروز در مسجد ایستادم گفتم من را قبول دارید؟ پشت سر من نماز میخوانید؟ بعد بگویم ایشان هم مثل من است. این مثل من است در کجا؟ یعنی در اقامه نماز به ایشان هم میتوانید اقتدا کنید. این را بهش میگویند قراین لفظیه. وقتی خطبۀ غدیر را بدون تعصبات و ارق علوی و ... و خالی الذهن میخوانید ببینید مولا در این کلام به چه معناست. هیچ معنایی جز رهبری نمیشود از آن فهمید.
قراین مقامیه
وقتی من شروع به لرزیدن کردم و گفتم شیر. شما از کجا میفهمید من شیر جنگل را میگویم؟ از لرزشم. یعنی در یک جو و اتمسفری یک سری المان و مشخصاتی هست که من میفهمم که فضای گفتمان چیست؟ پیغمبر صد هزار نفر آدم را جمع کردند فرمودند آنهایی که رفتند برگردند و آنهایی که نرسیدند صبر کنیم تا برسند هر کس این صحنه را ببیند به آنهایی که نیستند گزارش کنید. امر پیغمبر وجوب دارد یعنی هرکدام به دیار خود که رفتند باید پیام پیامبر صلیاللهعلیهوآله و ولایت علی بن ابی طالب علیهالسلام را ابلاغ کنند. فرموده اند صدایم میرسد؟ پیغمبر صلوات الله علیه سه روز این ها را نگه میدارند و همه را ملزم به بیعت رخ به رخ کردند. خانم ها را هم گفت بیایند و پیامبر یک تشت آب گذاشت و به حضرت علی علیهالسلام فرمودند دست خود را درون تشتت آب بگذار و خانم ها بیایند انگشت خود را درون آب کنند و بگویند: بخن بخن بک یا ابالحسن اصبحت مولای و مولا کل مومنٍ و مومن. در آن گرما چند ساعت دست حضرت علی علیهالسلام را بالا نگه داشتند.
چرا حضرت فرمودند هذا علی ؟
ابن ابی الحدید سنی میگوید من در دمشق منبر بودم که حدیث غدیر را خواندم پیرمردی بلند شد و گفت آقا کدام علی؟ گفتم علی بن ابی طالب علیهالسلام . گفت کدامین علی بن ابی طالب؟ گفتم مگر چند علی بن ابی طالب داریم؟ پیرمرد علم نسب داشت و چهل علی را شمرد که نام پدرشان ابی طالب است. پیغمبر برای همین فرمودند هذا علیٌ. لذا سنی ها ممکن بود بگویند پیغمبر نگفت هذا علیٌ، فرمودند علی. از کجا بدانیم منظور ایشان دامادشان بوده. لذا پیغمبر صل الله علیه و آله حضرت علی علیهالسلام را به بالا برد چون میدانست با چه کسانی طرف است. این همه احتمام به اینکه این قضیه مو لای درزش نرود. باز هم میگویند مولا یعنی دوست. آنوقت ثمره این محبت چیست؟ لوازم این محبت چه میتواند باشد که سه روز مردم را در گرما نگه داری و بگویی بیعت کنید. بیعت یک مفهوم سیاسی است. محبت خشک و خالی که به بیعت نیاز ندارد. خوب بالاخره در قرآن داریم که مومنان باید نسبت به هم رحیم باشند و عطوفت داشته باشند. این چه داستانی است که پیامبر صل الله علیه و آله بیاید دست امیر المومنین علیه السلام را بالا بیاورد. این قرائن حالیه چه را نشان میدهد؟
در ثانی پیامبر صلوات الله علیه میترسیده اند. در تاریخ داریم که پیغمبر صلیاللهعلیهوآله در تمام عمرشان یک مرتبه بیشتر حج به جا نیاورده اند در حالیکه متولد مکه اند. تمام شصت و سه سال یک حجة الاسلام به جا آورده اند آن هم همین حج سال آخر عمرشان است، حجة الوداع. پیامبر صلیاللهعلیهوآله به حضرت علی علیهالسلام فرمودند که هر سال عزرائیل دو بار بر من نزول دفعی داشت ولی امسال یک بار بوده. من سال آخر عمرم است. مردم راتحریک کرد تا در غافلۀ حج در التزام با پیامبر صلوات الله علیه جا نمانند، قرار نبود قضیۀ غدیر رخ بدهد. بنا بود اعلان ولایت علی بن ابی طالب علیهالسلام در روز عرفه در صحرای عرفات بعد از ظهر اتفاق بیفتد.
چه شد که کار به غدیر خم کشیده شد؟
سه بار حضرت آمدند اعلان ولایت کنند. این ها با شارلاتان بازی جنگ زرگری به راه انداختند و جلسه را به هم زدند. چون اربابان یهودی آنها گفته بودند که این حج همان حجی است که در آن اعلان وصایت اتفاق میفتد. پشت پرده یهودی ها بودند. آنها به این ها گفته بودند هرگاه دیدید پیامبر همه را جمع کرد و خواست مطلب مهمی بگوید به هر شکل شده جلسه را به هم بزنید. اتفاقا امیرالمومنین علیهالسلام با پیامبر صلیاللهعلیهوآله از مکه نیامدند. امیرالمومنین از میقات اهل یمن محرم شدند. چون پیغمبر صلیاللهعلیهوآله بعد از معاذ بن جبل امیرالمومنین را برای تبلیغات به عنوان مبلغ به یمن فرستاد. تنها سفری بود که حضرت علی علیهالسلام با حضرت زهرا سلاماللهعلیها رفتند. یعنی پیامبر از مکه و امیرالمومنین و حضرت زهرا سلاماللهعلیها از مدینه آمدند و در بعد از ظهر عرفه تا پیامبر صلیاللهعلیهوآله آمد مردم را جمع کند این ها شروع کردند یک دعوای سوری شروع کردند و زد و خورد و ... پیامبر از مکه که بیرون آمد ظرفیت اهل مکه را از دست داد چون مکی ها که نمی آمدند بیرون. به جفه رسیدند. آنجا خدا پیامبر را تهدید کرد. خداوند فرمودند: «پیغمبر آنچه که از جانب خدا به تو ابلاغ شده به مردم برسان که اگر نرسانی هیچ کاری در این بیست و سه سال انجام نداده ای.خداوند تورا از مردم محافظت میکند.» معلوم میشود پیامبر صلوات الله علیه بیم داشته اند از اعلان ولایت و وصایت امیرالمومنین! آنچه که مناسب با ترس است از بین محتملاتی که در معنای کلمه مولا احتمال مراد بودنش میرود کدام است؟ آیا امر به دوست داشتن علی بن ابی طالب دارد اگر انقیاد به اطاعت نشود؟ آن که انسان میترسد اگر اعلان کند دعوا میشود چیست؟ مساله ریاست است. سر ریاست دعواست. اگر مساله ولایت به معنای محبت باشد که ترسی ندارد. کجا ممکن است دعوا شود؟ آنجا که مقصود و مراد پیغمبر صلوات الله علیه از کلمه مولا ریاست باشد.
پس ما به چه اعتبار این مشترک لفظی را در معنای مقصود و مراد خودمان متعین میکنیم. به قرائن لفظیه و قرائن مقامیه، قرائن حالیه. لذا هیچ احتمالی برای مولا بجز معنای سرپرست نمیدهد.
قرینه ای دیگر
آیه قرآن میفرماید:«امروز کسانیکه کافرند مأیوس شدند» چه چیز کافران را ناامید میکند؟ ولایت به معنای محبت نیست. در همۀ این کشور های اسلامی فقط یک کشور کافران را ناامید کرده آن هم به برکت ولایت فرزند زهرا سلاماللهعلیها است. اگر همۀ ایران میرفتند دست مقام معظم رهبری را میبوسیدند ولی کس دیگر سر کار بود کافری نا امید میشد؟ پس آن معنایی مناسب با ولایت است که کافران را مأیوس کند به معنای سرپرستی است. تازه نسبت این ولایتی که آقا در حکومت اسلامی دارند با ولایت معصوم نسبت قطره در مقابل اقیانوس هم نیست. ضمنا یک مویدی هم دارد که در روز سوم شخصی نزد پیامبر میاید و میگوید هرچه تا الان فرمودید سمعا و طاعتا. این آخری که فرمودید من کنت مولا فهذا علی مولا خودتان بررسی کردید که علی بن ابی طالب از همه اصلح ترند؟ پیامبر فرمودند نه. این امر خدا بود که بگو علی بن ابی طالب بعد از من است. این آدم به جای اینکه بگوید خداوندا اگر این امر توست ظرف قلب من را مستعد پذیرش کن، گفت: خدایا اگر تو گفتی علی بن ابی طالب امام است یک عذاب آسمانی بفرست همین الان من را نابود کن! روایت داریم که یک سنگی از بالا وارد شد و وی را نابود کرد. این مطلب را خود مفسرین اهل سنت هم نوشته اند.
پی نوشت:
1- مُعاذ بن جَبَل بن عمرو بن اوس بن عائذ؛ صحابی پیامبر اسلام(ص)، قاری قرآن و از مخالفان اهل بیت در مساله جانشینی پیامبر بود.معاذ در بیعت عقبه با پیامبر(ص) بیعت کرد و در جنگهای بدر و احد حضور داشت. پیامبر(ص) او را برای تبلیغ اسلام به یمن فرستاد. معاذ بن جبل از اصحاب صحیفه ملعونه است که در حجة الوداع در بین خود معاهده ای نوشتند و امضا کردند که اگر پیامبر کشته شد یا از دنیا رفت نگذارند خلافت به اهل بیت پیامبر(ص) برسد.پس از وفات پیامبر، معاذ از اولین افرادی بود که با خلیفه اول بیعت کرد. گفته شده است او در پایان عمر خود به خاطر حمایت نکردن از حضرت علی(ع) در موضوع جانشینی پیامبر اکرم(ص)، اظهار پشیمانی کرده است.