آیا علمای اهل سنت ردیهای درباره نظر ابن تیمیه در خصوص ادعای شرک بودن زیارت نوشتهاند؟
*نظر این تیمیه درباره زیارت قبور چیست؟
-در کتاب منهاج السنه فی نقض کلام القدریه تألیف ابن تیمیه حرانی جلد 2 چاپ اول 1986 م، صفحه 440 تصریح میکند: «اگر کسی به قصد زیارت قبری از قبور حج کند(سفر کند) مشرک است، بلکه اگر کسی برای عبادت خدا در مسجدی سفر کند، از فرمان خدا و پیامبر(ص) سرپیچی کرده است، به این دلیل که بار سفر بستن؛ مگر برای سه مسجد، مسجد النبی، مسجد الحرام و مسجد الاقصی جایز نیست، اینکه چه ارتباطی به شرک دارد، را بیان نمیکند.
*خب! وهابیت نقلهای متعددی از اهل سنت در این خصوص دارند؟
-مستند آقایان وهابی را که روایتی در کتابهای اهل سنت است که به صورت گسترده نقل شده است که پیامبر اسلام(ص) نقل کردهاند-هر چند که ما این روایت را قبول نداریم-: «أَنَّ النبی(ص) قال لاَ تُشَدُّ الرِّحَالُ الا إلى ثَلاَثَهِ مَسَاجِدَ مَسْجِدِ الْحَرَامِ ومسجدی وَمَسْجِدِ بَیْتِ الْمَقْدِسِ»؛ جایز نیست کسی سفر کنى مگر به سوی سه مسجد، مسجد الحرام، مسجد النبی و مسجد الاقصی.(صحیح بخاری، ج 1، ص298)
البته در بعضی از روایات در منابع اهل سنت است که به جای مسجد الاقصی، مسجد خیف را ذکر کرده که خیلی مهم نیست، وهابیون به این روایت استدلال کردند به اینکه سفر کردن برای زیارت قبری جایز نیست، حتی اگر کسی برای زیارت قبر پیامبر(ص) و یا برای عبادت خدا سفر کند، مشرک است و باید کشته شود!.
*آیا این روایت میتواند دلیلی برای حرمت زیارت از سوی وهابیت باشد؟
-البته این روایت نمیتواند برای وهابیت مستندی برای حرمت زیارت قبر باشد، دلیلش هم این است که این روایت یک مستثنی دارد و یک مستثنی منه، مستثنی مشخص است، سفر کردن فقط برای این سه مسجد جایز است . اما مستثنی منه چیست؟ همان طور که «ابن حجر عسقلانی» توضیح داده است، حذف شده و در تقدیر است، مستثنیمنه میتواند قبر باشد، مثلاً سفر کردن به سوی هیچ قبری جایز نیست، مگر به سوی سه مسجد، این عبارت با این مستثنیمنه، خیلی مضحک میشود و آقایان وهابی همین را میگیرند.
*قبر پیامبر(ص) که مسجد نیست، چه ارتباطی دارد؟!
علمای اهل سنت تصریح کردند، مقصود این است که این سه مسجد پیش خداوند از جایگاه ویژهای برخوردار است و با این سخن میخواستند مقام این سه مسجد را بالا ببرند نه اینکه واقعاً سفر کردن به سوی مساجد دیگر حرام باشد
-میتواند مکان باشد که سفر کردن به سوی هیچ مکانی جایز نیست مگر سه مسجد که این هم قابل قبول نیست، چون سفر برای دیدن اقوام، برای حج، برای مهاجرت از کشور کفر و رسیدن به جایی که ایمان انسان حفظ میشود، برای علم، برای تجارت و دهها سفر عبادی دیگر جایز است، حتی بعضی از این سفرها میتواند واجب باشد، مثلاً دیدن پدر و مادر، گاهی برای فرزند واجب است.
پس گزینه نهایی که «ابن حجر عسقلانی» بر آن تأکید کرده بود، این است که سفر برای مسجدی جایز نیست، مگر به سوی سه مسجد، آن هم باز تأکید کرده بود که باید قیدی هم بیاوریم، سفر کردن به سوی یک مسجد به چه منظوری؟ آیا به منظور تعمیر و حل مشکلات مسجد هم جایز نیست؟ مثلاً در یک روستای دور افتاده مسجدی است که مسلمانی میخواهد آن را تعمیر کند، آیا سفر برای این کار جایز است یا خیر؟ قطعاً جایز است.
پس در اینجا باید قیدی باشد که ابن حجر عسقلانی گفته بود: «للصلاه فیه» است، «لاتشد الرحال الی مسجد لصلاه فیه الا الی ثلاثه مساجد»، سفر کردن به سوی مسجدی برای نماز خواندن جایز نیست، مگر برای سه مسجد، همچنین علمای اهل سنت تصریح کردند، مقصود این است که این سه مسجد پیش خداوند از جایگاه ویژهای برخوردار است و با این سخن میخواستند مقام این سه مسجد را بالا ببرند نه اینکه واقعاً سفر کردن به سوی مساجد دیگر حرام باشد و این «لاتشد» حرمت را نمیرساند.
*در اینجا این سؤال به ذهن متبادر میشود که وهابیت سفر به کربلا و نجف را برای زیارت حرام و شرک میداند، اما تخریب بارگاههای منور را جایز بیان میکند! نظر شما در این رابطه چیست؟
-بارها شنیدهایم که مفتیهای وهابی در شبکههای خودشان فریاد زدهاند که باید بارگاه سید الشهدا علیهالسلام در کربلا و بارگاه امیرمؤمنان علیهالسلام در نجف را تخریب کرد، داعشیهای وهابی هم به پیروی از این مفتیها تأکید کردهاند که به زودی خود را به کربلا و نجف رسانده و مرکز نبرد را در آنجا قرار خواهیم داد، روشن است که آنها برای رسیدن به کربلا و نجف باید بار سفر ببندند و به قول خودشان «شد الرحال» کنند. این مسأله به این معنا است که «شد الرحال» برای تخریب کربلا و نجف و کشتار مسلمانان و شیعیان این دو شهر جایز است و بلکه از دیدگاه وهابیت تکفیری واجب است؛ اما سفر برای زیارت این دو بارگاه مقدس جایز نیست! اگر بار سفر بستن فقط برای آن سه مسجد جایز باشد، بار سفر بستن برای تخریب بارگاه سید الشهدا و امیرمؤمنان علیهماالسلام چگونه قابل توجیه است؟! اگر سفر برای تخریب این دو بارگاه مشمول روایت «شد الرحال» نمیشود، سفر برای زیارت این دو امام نیز مشمول آن روایت نمیشود.
*به موضع اصلی بحث بر گردیم، یکی دیگر از علمای وهابیت «شکری آلوسی» درباره «شد الرحال» در کتابش با عنوان «تاریخ نجد» اشارهای به رتبه و مقام پیامبر میکند: «چیزی که ما از رتبه و مقام پیامبر(ص) به یاد داریم، این است که مقام پیامبر(ص) از همه مخلوقات بالاتر است، ایشان در قبرش زنده است و زنده بودن او همیشگی است، زندگی او در قبر از حیات شهدا که خداوند در قرآن بیان کرده است، بالاتر است، چون مقام پیامبر(ص) قطعاً بالاتر از همه شهدا است، غیر از اینکه زیارت رسول خدا(ص) سنت است، الا اینکه کسی برای این زیارت سفر نکند، اگر هم بار سفر میبندد، به قصد مسجد پیامبر(ص) باشد نه به قصد زیارت خودش، اگر هم با قصد زیارت مسجد، زیارت رسول خدا(ص) را قصد کند، اشکالی ندارد»، این نوع استدلال را چگونه میبینید؟
-این استدلال سخیف است، مقام پیامبر(ص) بالاتر است یا مقام مسجد پیامبر(ص)؟ مسجد پیامبر(ص) به خاطر اینکه مسجد النبی است، ارزش پیدا کرده، وگرنه که نباید بین مسجد النبی و دیگر مساجد تفاوتی باشد، چون مسجد پیامبر(ص) است، مقامش بالاتر است یا اینکه استدلال میکند که حیات پیامبر(ص) از حیات شهدا بالاتر است! چون مقام پیامبر(ص) از مقام شهدا بالاتر است، باید گفت چرا همین استدلال را در اینجا بیان نمیکنید؟ علمای اهل سنت دقیقاً همین استدلال را آوردند، حال اگر سفر برای تعظیم مسجد الحرام، مسجد النبی(ص) و مسجد الاقصی جایز است، چون سفر برای تعظیم است، حال که سفر برای تعظیم مسجد النبی ص) جایز است، چرا سفر برای زیارت خود پیامبر(ص) جایز نباشد؟!
«شد الرحال» برای تخریب کربلا و نجف و کشتار مسلمانان و شیعیان این دو شهر جایز است و بلکه از دیدگاه وهابیت تکفیری واجب است؛ اما سفر برای زیارت این دو بارگاه مقدس جایز نیست!
*آیا علمای اهل سنت ردیهای درباره نظر ابن تیمیه در خصوص ادعای شرک بودن زیارت نوشتهاند؟
-علمای اهل سنت که در رد ابن تیمیه بر زیارت قبر پیامبر(ص ) کتاب نوشتهاند، عبارتند از:
1) مکی حنفی در کتاب «تاریخ المکه المشرفه والمسجد الحرام» در صفحه 334 این کتاب پاسخ کوبندهای به آقایان وهابی میدهد :...وقتی حجاج و کسانی که عمره میکنند و میخواهند از مکه برگردند، مستحب است آن هم مستحب مؤکد که به طرف مدینه النبی(ص) بروند، برای اینکه آن حضرت را زیارت کنند، چون از بالاترین چیزهایی است که انسان را به خدا نزدیک میکند و از بالاترین اطاعتهایی است که انسان امید دارد که بپذیرد .
2)حافظ عراقی در کتاب «طرح التثریب فی شرح التقریب»- حافظ عراقی در کنار شمسالدین ذهبی و ابن حجر عسقلانی از استوانههای علمی علم حدیث و علم رجال اهل سنت هستند-، جلد 6 ، صفحه 43 بحث همان روایت است که پاسخ زیبایی را میدهد :...ابن تیمیه در ذیل این روایت کلام، بسیار زشت و عجیبی دارد که سفر کردن برای زیارت جایز نیست و از چیزهایی نیست که انسان را به خدا نزدیک میکند، بلکه میگوید از خداوند دور میکند... روایت «شد الرحال» دلیل بر این است که این مسجد فضیلت زیادی دارد که سایر مساجد این فضیلت را ندارند که مردم برای زیارت آن ها سفر کنند و این فضیلت برای سایر سفرها نیست، نه اینکه حرام باشد .
3)حصنی دمشقی در کتاب «دفع شبه من شبّه وتمرد» صفحه 457 میگوید : «همواره امت رسول خدا(ص) بر این نظر بودهاند که سفر کردن برای زیارت قبر پیامبر(ص) جایز است، از هر جایی که باشد، چه تنها باشد و چه علما باشند، چه پیرمرد باشد و چه جوان باشد، هر انسان مسلمانی از مسلمانها بر این مسأله اجماع داشت تا اینکه یک بدعتگذاری از زندیقهای منطقه حران سر در آورد که لباس پیروان دجال را پوشیده بود و پیروان دجال و کسانی که کند ذهن بودند، را به اشتباه انداخت، همان طور که امام ابن تیمیه، شیطان بود، این کار را انجام داد که مردم را گمراه کنند و از راه اهل ایمان دور کرده و آنها را اغوا کرده و از راه مستقیم به سوی راههایی که به جهنم منجر میشود، بردند، این هم نظر حصنی دمشقی که به صراحت علیه ابن تیمیه موضع میگیرد و میگوید: ایشان از زندیقهای حران بودند که آمدند تا اجماع مسلمانها را بر «شد الرحال» بشکنند.
سفر کردن برای زیارت قبر پیامبر(ص) ثواب دارد، چون ما به سوی مسجد پیامبر(ص) هم سفر میکنیم، سفر به سوی قبر پیامبر(ص) مشروع است
4)شمسالدین ذهبی یکی از دیگر از علمای اهل سنت است که علیه ابن تیمیه موضعگیری کرده است، در کتاب «سیر اعلام النبلاء»-یکی از بهترین کتابهای رجال و فهرست اهل سنت است- جلد 4، صفحه 484 میگوید :«اگر کسی در کنار حجره مقدس رسول خدا(ص) با حالت ذلیلانه و با حالت تسلیم شدن، بایستد و صلوات بر آن حضرت بفرستد، خوشا به حال او چه زیارت خوبی کرده است، به خدا سوگند این آثار شکستگی و حالت خشوع و خضوع که در کنار قبر پیامبر(ص) برای مسلمانها ایجاد میشود، حالت دیوانگی نیست، بلکه اینها به خاطر عشقی است که مسلمانها نسبت به رسول خدا(ص) دارند، پس زیارت رسول خدا(ص) از بالاترین چیزهایی است که انسان را به خداوند نزدیک میکند و همچنین سفر کردن برای زیارت قبور انبیاء و اولیاء، حتی اگر ما آن را مشمول روایت «لاتشد الرحال» بدانیم، سفر کردن برای زیارت قبر پیامبر(ص) ثواب دارد، چون ما به سوی مسجد پیامبر(ص) هم سفر میکنیم، سفر به سوی قبر پیامبر(ص) مشروع است، بدون هیچ نزاعی، چون ما نمیتوانیم به حجره رسول خدا(ص) برویم، مگر اینکه داخل مسجد آن حضرت شویم، إنشاءالله خداوند زیارت قبر پیامبر(ص) را نصیب همه ما بکند و کسی که وارد مسجد پیامبر(ص) میشود، اول نماز تحیت مسجد میخواند و بعد تحیت صاحب مسجد که همان زیارتنامه رسول خدا(ص) است.
5)علوی مالکی از علمای مشهور حجاز و از مفتیان آن منطقه است که چند سال قبل از دنیا رفتن، در کتاب «زیارت النبویه بین البدعه والشرعیه» بعد از اینکه سلسلهای از علمای اهل سنت را نام میبرد که زیارت پیامبر اعظم(ص) و سفر زیارتی را جایز میدانند، میگوید: بالاخره از ثابت میشود که جمهور علمای اهل سنت اجماع دارند که سفر کردن به قصد زیارت کردن قبر پیامبر(ص) جایز است.
*در خصوص زیارت پیامبر(ص) در موسوعه الفقیهه در این راستا چه موردی بیان شده است؟
-«موسوعه الفقهیه» که وزارت اوقاف کویت جمعآوری کرده است، تمام مباحث فقهی در آن است، حدود 50 جلد است که در جلد 24 صفحه 89 این کتاب در خصوص زیارت پیامبر(ص) است: جمهور علما این نظر را دارند که سفر کردن به زیارت قبور جایز است، چون ادلهای که برای زیارت قبور است، شامل این مورد هم میشود، خصوصاً قبر انبیاء و صالحین که جایز است، بعضی از شافعیها و ابن تیمیه این را انکار کردهاند .
البته بنده از شافعیهای کسی را ندیدم، اما ابن تیمیه این را انکار کرده و خلاف جمهور علما رفتهاند؛ یعنی جمهور که نظری دهند، نظر خلاف، شاذ و بیارزش میشود و نباید به آن عمل کرد.
*خب! در اینجا یک روایتی از کتب اهل سنت بیاورید که حضرت علی(ع) به زیارت قبور رفته باشند؟
-امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) به رسول خدا(ص) استدلال کرده بود، کتاب التعازی والمراثی، تألیف ابی العباس محمد بن یزید معروف به مبرد متوفای 286 هـ، چاپ دارالکتب العلمیه بیروت، صفحه 6: «ویروى عن علی بن أبی طالب رحمه الله علیه من وجوهٍ، سمعنا ذلک وبعضها یزید على بعض، أنه قال: لما توفی رسول الله(ص) تولى غسله العباس، وعلی، والفضل، فقال علی: لم أره یعتاد فاه فی الموت ما کنت أراه فی أفواه الموتى. ثم لما فرغ علی من غسله وأدرجه فی أکفانه، کشف الإزار عن وجهه، ثم قال: بأبی أنت وأمی ، طبت حیاً ، وطبت میتاً، انقطع بموتک ما لم ینقطع بموت أحد ممن سواک من النبوه والإنباء، خصصت حتى صرت مسلیاً عمن سواک، وعممت حتى صارت المصیبه فیک سواء. ولولا أنک أمرت بالصبر ونهیت عن الجزع لأنفدنا علیک الشؤون، ولکن ما لا یدفع کمدٌ وإدبارٌ محالفان وهما داء الأجل، وقلا لک. بأبی أنت وأمی. أذکرنا عند ربک، واجعلنا من همک
از علی بن ابیطالب(ع) با چندین سند نقل شده است که وقتی رسول خدا(ص) از دنیا رفت و ایشان را داخل قبر قرار دادند، فرمودند: پدر و مادرم فدایت، ما را نزد پروردگارت یاد کن و شفاعت ما را بکن
از علی بن ابیطالب(ع) با چندین سند نقل شده است که وقتی رسول خدا(ص) از دنیا رفت و حضرت را غسل دادند و ایشان را داخل قبر قرار دادند، حضرت امیر(ع) فرمودند: پدر و مادرم فدایت، ما را نزد پروردگارت یاد کن و شفاعت ما را بکن.
*در نهایت...
-از دیدگاه علمای اهل سنت، هر کسی به قبر پیامبر(ص) توسل نکند، طبق نص صریح آیه قرآن کریم، خداوند اصلاً گناهش را نمیبخشد، در کتاب تفسیر قرآن العظیم، تألیف ابن کثیر دمشقی شاگرد ابن تیمیه در ذیل آیه 64 سوره مبارکه نساء میگوید :خداوند در این آیه گنهکاران را راهنمایی کرده که هر وقت خطایی از آنها سر زد و از دستور خداوند سر پیچی کردند، نزد رسول خدا(ص) برود و در کنار ایشان از خداوند طلب استغفار کند و از پیامبر(ص) هم بخواهد که برای او طلب استغفار کند، اگر این کار را انجام داد، خداوند توبه آنها را میپذیرد.
/1102001307