حجت الاسلام اخوان: دوران امامت امام حسن(ع) و تلاقی آن با خلافت معاویه
وارث: مراسم شب بیست و ششم صفر با سخنرانی حجت الاسلام اخوان و مداحی حاج سعید قربانی در هیئت محبان الزهرا سلام الله علیها برگزار شد.
در ادامۀ خبر متن سخنرانی حجت الاسلام اخوان را می خوانید:

یکی از مقاطع مهم زندگانی اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام در زمان معاویه لعنت الله علیه است و امام مجتبی علیه السلام هم در این دوره 10 سال امامت را بر عهده داشتند و این قسمت از زندگانی ایشان همواره مورد بحث و بررسی بوده است.
ماجرای به خلافت رسیدن معاویه
در دوره معاویه ماجرای خلافت که مکتب مقابل مکتب امامت است در مرحله تئوریزه شدن قرار دارد. مردم در عمل انجام شده قرار گرفته بودند. معاویه در صدد برآمد که این فکر را تئوریزه کند. اینکه امام مجتبی سلام الله علیه در یک همچین محیطی قرار گرفته بودند و با جریانات هم دست و پنجه نرم می کردند، چه نحوه برخورد امام مجتبی علیه السلام و چه نحوه تعامل امام مجتبی علیه السلام با معاویه باید مورد بررسی قرار بگیرد. روی کار آمدن معاویه با تزویر بود یعنی این گونه نبود که صادقانه ولی با انحراف باشد. معاویه از ابتدا می دانست چه می کند و با همان دو دوزه بازی کردن پیش آمد.
جامعه بعدا متوجه شد که فریب خورده اند ولی دیگر راهی برای بازگشت نداشتند. اما جامعه شام را آن چنان فریفت که تا قرن ها آثار فریفتن در آن جامعه بود. یک سری را در بین مردم به عنوان نفوذی داشتند. روسای قبائل را به اصطلاح خریده بود. این ها را تامین می کرد و این ها هم راه این که مردم با او چگونه همراهی کنند را خوب بلد بودند. وقتی فرهیختگان یک جامعه ای به یک سمتی رفتند معمولا مردمان عادی هم این کار را می کنند. معاویه هم همین کار را کرد، اول روسای قبیله را فریفت و سپس مردم هم فریب خوردند. فریب مردم واضح و روشن بوده است. مردم باور کرده بودند که در ساحل معاویه بودن برای آنها خیرات دنیایی خواهد داشت ولی وقتی بر اریکه قدرت نشست، آن چهره زشت و کریه خودش را به مردم نشان داد. شامی ها که خیلی او را دوست داشتند ولی مردم حجاز و عراق پس از مدت کوتاهی ملتفت شدند که چه فریبی خورده اند ولی دیگر راهی نداشتند. در این مقطع یک سال و نیم تا دو سال از امامت امام حسن علیه السلام می گذشت که معاویه به مسجد آمد و بر روی منبر پیامبر صلی الله علیه و آله نشست. آن عهدنامه ای را که با امام مجتبی علیه السلام امضاء کرده بود را زیر پایش گذاشت و گفت: مردم من نیامدم که به شما دین یاد بدهم، شما خودتان احکام را بلد هستید، من آمده ام که بر شما سلطه داشته باشم و بر شما حکومت کنم. بعد از این امر اقداماتی که در جامعه انجام داد همه موید همین بود که معاویه رسما پیمان شکنی کرده است. اما موقعیت او در جامعه محکم شده بود و دیگر از مردم هراسی نداشت. از مردم حجاز و عراق خوفی نداشت و می دانست که باید این مردم را چگونه در مسیر خودش نگاه دارد و راه آن هم همین بود که روسای قوم را خریده بود. در این مقطع یک دستگاه عجیب و غریبی توسط او در جامعه برپا شد و آن هم عبارت از این بود که دستگاه جعل فضیلت در مورد خلفا و دستگاه جعل احادیث در سب امیرالمومنین علیه السلام و خاندان ایشان. صدمه رساندن به سلامت جامعه در آن زمان به شدت رواج داشته است و آثارش در قرون دیگر هم ماند.
دوران خفقان برای شیعیان و امام
بسیاری از مطالب نا درستی که به اهل بیت علیهم السلام نسبت می دادند در همین دوره بوده است. هر کسی که در دستگاه اهل بیت عصمت و طهارت بوده است یک جوری چیزی برایش ساخته اند. مثلا در مورد جناب مختار1 که یک شخصیت پایدار در دستگاه عصمت و طهارت بوده است و عاقبت هم شهید شده است و در نزد بزرگان شیعه او خیلی محترم است. همین مزاری که برای او در عراق است شکوه و گسترشش به دستور جناب بحرالعلوم2 بوده است. برای جناب مختار ضریح قرار دادند و این نشان می دهد او از شخصیت های ویژه است. در تاریخ می بینید که درباره او حرف هایی زده اند که او را یک طوری مشوش کنند. در آن دوره وقتی می خواستند نام امیرالمومنین علیه السلام را بیاورند می گفتند: " کذاب بن کذاب" و گروهی از مردم هم این حرف را قبول کرده بودند.
امیرالمومنین علیه السلام این زمان را خبر داده بودند که زمانی می رسد که مجبور می شوید مرا سب کنید. فرموده بودند که شما را وادار می کنند که به من دشنام بدهید. من تزکیه می شوم. تزکیه شدن این است که در تاریخ می ماند که ایشان چقدر بزرگ بوده اند.
جامعه طوری شده بود که هر کسی که بخواهد از ایشان دفاع کند دستور داده بودند او متهم به دوستی علی علیه السلام است و باید او را گرفتار کنید. کاری کرده بودند که مردم در براعت گرفتن از امیرالمومنین علیه السلام از هم سبقت بگیرند.
غربتی برای امام حسن علیه السلام به وجود آمده بود که ایشان را هم سب می کردند. کم کم زمانی گذشت و مردم متوجه اشتباهشان شدند و یک گرایشی نسبت به ایشان شکل گرفت. تدریجا سمت امام آمدند و معاویه که می بیند امام به سمتش نمی روند خودش به سمت امام می رود و می گوید: من می دانم از من دلگیر هستید. من می دانم که شما در خلافت از من احق هستید ولی چه کنم که مردم مرا انتخاب کرده اند. این تدریجا در مردم اثر کرد تا موقعی که سیدالشهدا علیه السلام قیام کردند و جامعه متحول شد.
اگر به سیدالشهدا علیه السلام فرصت داده شده بود، امام این طور به شهادت نمی رسیدند. حجر بن عدی3 وارد منزل ابا عبدالله علیه السلام شد و گفت: مغیره4 دارد به برادرتان امام حسن علیه السلام توهین می کند. حضرت تا این را شنیدند برای دفاع از امام زمانشان آن چنان با شدت حرکت کردند که لباس عربیشان پاره شد و ردا را طوری تنشان کردند که یک طرفش بر زمین می کشید. در حمایت، آدم باید این طور عمل کند. امام وقتی وارد مسجد شدند مغیره داشت می گفت: حسن تو چه کسی را جز مادرت فاطمه داری؟ امام حسین علیه السلام تا این را شنیدند دست بر گردن مغیره انداختند و او را از بالا به پایین کشیدند و با چک به صورت او زدند. دست مغیره را فشار دادند و او که داشت می مرد اطرافیان مغیره گفتند: او دارد می میرد. امام حسن علیه السلام فرمودند: تو را به حق مادرم فاطمه قسم می دهم. تا این اسم را آوردند سیدالشهدا علیه السلام دست کشیدند.
مردم هنوز خیلی تحریک نشده بودند. امام مجتبی علیه السلام در آن مقطع خودشان داشتند سیب را به چرخش در می آوردند که مردم در آینده معنای اطاعت از امام زمانشان را بفهمند.
/1102101304
پی نوشت:
1.
مختار بن ابیعبید ثقفی (ابواسحاق) (زادهٔ ۱ در طائف– درگذشتهٔ ۶۷ هجری قمری در کوفه) رهبر چهارمین قیام بعد از حادثهٔ عاشورا بود. پنج سال بعد از آن حادثه او در کوفه به خونخواهی برخاست و بسیاری از عاملان حادثه را کشت و ۱۸ ماه به حکومت رسید. در این مدت جنگهای زیادی کرد و در اولین جنگ خود عبیدالله بن زیاد را نیز کشت. پس از آن نیز مناطق زیادی را به زیر سلطهٔ عراق آورد. اما سرانجام با همکاری اشراف کوفه سپاه مصعب پسر زبیر از بصره او را شکست داد و کشت. مختار در سال ۶۸۶ میلادی قیام کرد. ایرانیان در این قیام در سپاه مختار مشارکت داشتند. اگرچه فرقهٔ کیسانیه منسوب به او است، امّا مورّخان در صحت این ادعا اختلاف دارند.
2.
سیدمحمدمهدیبنسیدمرتضی طباطبایی نجفی بحرالعلوم (۱۱۵۵-۱۲۱۲ق/۱۷۴۲-۱۷۹۷م)، فقیه ، محدث ، حکیم ، ادیب و سردودمان آل بحرالعلوم و رئیس حوزه علمیه نجف و مرجع شیعیان در روزگار خود بود.
3.
حُجْر بْن عَدی کِنْدی (تلفظ میشود /hodʒr ebne ædi kendi/) از افراد سرشناس دوره آغازین شیعه بود. وی در جنگ صفین از سوی علی فرمانده قبیله کنده بود و در جنگ نهروان فرماندهی پهلوی چپ لشکر وی را بر عهده داشت. وی همچنین از یاران حسن بن علی، بود.
4.
مغیره بن شعبه ابوعبدالله ثقفی، از صحابه محمد و از صاحب منصبان دستگاه خلفای راشدین و معاویه است.