باید کاری کنیم که مستمع هیئت را هم در شعر هیئت رشد بدهیم/هدف اولمان خدمت به اهل بیت (ع) است
وارث: آنچه می خوانید ماحصل گفتگوی خبرنگار وارث با این شاعر جوان است:وارث: در ابتدا خودتون را برای کاربران ما معرفی کنید.میلاد حسنی ، متولد 1367 و دانشجوی تکنولوژی کنترل هستم.وارث: شعر را از چه سنی و در چه قالبی شروع کردید؟میلاد حسنی: تقریباً سال های 83 و 84 که در دبیرستان بودم شروع به شعر گفتن کردم. با همین سبک ها و نوحه ها کار را شروع کردیم. لطف خدا جلوتر که آمدیم با شعر کلاسیک آشنا شدم، غزل و قصیده و ...، به طور رسمی از سال 87 غزل گفتن را شروع کردم و الان 7 سال است که ادامه داده ایم و حاصل این چند سال شده است مجموعه زبرجد.وارث: علت اصلی اینکه به سمت شعر هیئت و شعر مذهبی آمدید چه بوده است؟میلاد حسنی: این برمی گردد به اینکه آدم در چه محیطی رشد می کند و حالا این مناطقی که ما زندگی می کنیم و هستیم در آنجا اُنس با اهل بیت و حضرات معصومین علیهم السلام زیاد است، مخصوصا در جنوب شرق تهران فضای هیئت ها شاید خیلی پربار تر از شمال شهر تهران باشد و به خودی خود آدم وقتی در این فضا باشد و استعدادی هم داشته باشد و لطف اهل بیت علیهم السلام هم شامل حالش بشود خود به خود به یک سمت و سویی سوق پیدا می کند چه به عنوان مداح، چه به عنوان شاعر و یا مسئول هیئت و هر سِمَت دیگری در این دستگاه فرقی نمی کند. به نظر من این از برکت هیئت ها است که آدم را سوق می دهند. وارث: اولین باری که رسماً شعر گفتید را یادتان هست؟ میلاد حسنی: اولین بار یک غزل برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در زمستان سال 86 گفتم که همان سال در یکی از هیئت های محل که آقای شیخ رضا جعفری منبر رفته بودند این شعر را برای ایشان خواندم و خیلی هم استقبال کردند و به بنده لطف داشتند. همان سال هم در مجموعۀ " آرام دل " این غزل چاپ شد. مطلع غزل هم این بود :وقتی نگاه بر دل تقویم می کنماز غیبت عجیب شما بیم می کنمکی می رسد دمی که خدا وعده کرده استاز نو نظر به صفحۀ تقویم می کنموقتی که مثل ماه به من جلوه می کنیبر خال هاشمی تو تعظیم می کنماین جمعه هم گذشت و تو را بغض می کنملبخند را به آینه تحریم می کنموارث: برای شاعر شدن به داشتن استاد نیاز هست؟میلاد حسنی: اول از همه استعداد است. بیدل دهلوی یک رباعی دارد که می گوید :گر آینۀ تمیز در دست تو نیستسر رشتۀ جهل نیز در دست تو نیستاستعداد است آن چه سرمایۀ توستجز دست تو هیچ چیز در دست تو نیستبه نظر من اولین چیزی که در هنر یا هر شاخۀ دیگری مهم است، استعداد است و این استعداد قطعا باید صیقل بخورد پس قطعا به یک استاد نیاز است. حالا این استاد ممکن است استاد حضوری هم نباشد اما بالاخره نیاز است به کسانی که این راه را رفته اند و تجربه کرده اند و شما باید از تجربیاتشان استفاده کنید. ولی خب به نظر من استاد حضوری تاثیر گذاری اش بیشتر است و راه را کوتاه تر می کند. وارث: راهی که خود شما هم انتخاب کردید همین راه بود؟میلاد حسنی: بله از همان سالها که عرض کردم لطف اهل بیت علیهم السلام شامل حالمان شد و با شیخ رضا جعفری آشنا شدیم. ایشان به عنوان یک استاد شعر آئینی در حال حاضر فعالیت می کنند و از همان سال ها با ایشان مانوس شدم و بسیار از نظرات ایشان استفاده کردم و جلوتر که آمدیم استاد امیری اسفندقه، استاد ساعد باقری و استادهای غیر حضوری دیگر، یعنی مطالعاتی که داشتم خیلی به من کمک کرد. وارث: وضعیت شعر آئینی و خاصه شعر هیئت را در کشور چگونه ارزیابی می کنید؟میلاد حسنی: از نظر من شعر امروز ایران چه آئینی و چه غیر آئینی اختلاف زیادی با دوره های قبل دارد. در دوره های ادبی مان می گویند که دورۀ سبک بازگشت نسبت به دوره های قبل خودش افول داشت یعنی خراسانی و هندی و عراقی که شاید پایین ترین دوره از نظر سطح شعری بوده است. از نظر من همین الان خیلی اختلاف با دورۀ بازگشت داریم منتهی درخشان ترین زمان شعر آئینی ما همان دورۀ بازگشت است که شعرایی مثل قاآنی و محتشم در آن دوره بودند. ما دو جریان در شعر آئینی داریم، الحمدلله بعد از انقلاب اسلامی شعرایی که به حیطۀ انقلاب و حیطۀ مکتب اسلام اضافه شدند خیلی بیشتر شده است. اگر یک بررسی سطحی هم بکنیم خط شعرای قبل از انقلاب را نگاه کنیم می بینیم به سمت هایی می روند که خوب نیست ولی به نظر من تاثیر انقلاب جلوی این را گرفت و اثر گذاری اش به گونه ای بوده است که شعر را برگردانده به آن ایده آلی که باید باشد و شاعران برای آنجایی که باید شعر بگویند، بگویند. یعنی این استعدادشان را در آن راهی که باید استفاده بکنند به کار بگیرند. در شعر آئینی ما یک دوره ای که داشتیم مثل دورۀ بازگشت پرونده اش بسته شده و گذشته است. یک کنگره ای در شیراز است به اسم کنگرۀ شب شعر عاشورا که مسئول این کنگره آقای ده بزرگی است. این کنگره قدیمی ترین کنگرۀ آئینی ما بعد از انقلاب در ایران است. چند ماه پیش که ایشان را دیدم می گفتند در دهۀ شصت ما دنبال شاعر می گشتیم که برای اهل بیت علیهم السلام شعر بگوید یعنی شاعران آئینی به تعداد انگشتان دست هم نمی رسیدند. این کنگره را از آن زمان تقریبا از دهۀ هفتاد راه انداخته بودند. در یک زبانی هم شعر آئینی داریم که در آن زبان شعر می گویند. حاج آقای انسانی، حاج آقای سازگار و آقای موید و کسانی که در شعر آئینی پیشکسوت تر هستند وقتی شعرشان را نگاه می کنیم می بینیم یک زبانی بین قدیم و جدید دارند. در دهه هفتاد با آمدن کسانی همچون احمد عزیزی شعر آئینی تغییر کرد. یعنی زبان نو شد. زبان به عصر حاضر داشت نزدیک می شد. باز در دهه هفتاد نسبت به دهه 60 شاعر بیشتر شد. منتها اوج این که شاعر شعر آئینی زیاد شد دهه 80 است. یعنی از همان سال های 80-81 به این طرف نگاه می کنید می بینید چقدر شاعر شعر آئینی زیاد شده است. شعر آئینی با این زبان جدید که عرض می کنم هنوز کودک نوپا است و هنوز کار دارد. خدا رو شکر استعدادهای خوبی در این دهه جدید دیده شده است. منتها هنوز کار دارد و احتیاج به تلاش بیشتری دارد.وارث: شما از کسانی هستید که از شروع کار با آقای حیدری فعالیت داشتید و جزء اداره کنندگان جلسه بودید. مجمع از چه سالی تاسیس شد و عمدتا با چه هدفی شکل گرفت ؟میلاد حسنی: بنده در ابتدا به عنوان کارمند بودم. پروژه هایی می گرفتیم و انجام می دادیم. ولی اینکه در هیئت مدیرِ و سمت خاصی باشم نبودم. منتها از ابتدای کار بودم و تلاش های مجمع را دیدم. راجع به مجمع صحبت می کنم ولی راجع به این هدف گذاری ها صحبت نمیکنم نمیخواهم برداشت نادرستی شود.فکر کنم از سال 91 به لطف اهل بیت علیهم السلام تاسیس شد و چون از ابتدا بودم و دیده ام شکر خدا خیلی اتفاقات خوبی در مجمع اتفاق افتاده است و دارد انجام می گیرد. خیلی از کلاس های آموزشی که گذاشتند اگر از شاعران بپرسید، برایشان مفید بوده است. خدا رو شکر این هم یک موهبت و لطف اهل بیت علیهم السلام است. آخرین برنامه هایی که من خودم هم در آن بودم و در کار بودیم کنگره جامه دران است. اولین کنگره نوحه ایران است که تخصصا دارد به بحث نوحه می پردازد. در این کنگره از زمانی که فراخوان را زدیم گفتیم چون کنگره نوحه بوده است شاید با استقبال زیادی مواجه نشود منتها بعد از تبلیغات خوب از طریق شاعران استقبال خوبی شد با توجه به اینکه اولین کنگره ما است و هول و هوش 400 اثر به این کنگره راه پیدا کرد. کارهایش هم تمام شده است و شکر خدا یک داوری نهایی مانده است و اردوی سه روزه در مشهد مقدس. من به نظرم جای خالی چنین کنگره هایی را چند سالی بود می دیدم. واقعا الان در بحث سبک و نوحه طوری شده است که واقعا خیلی فراگیر شده است مخصوصا در هیئت هایمان و خیلی ظرفیت و پتانسیل دارد و باید به آن پرداخت و این هم ان شالله به لطف اهل بیت علیهم السلام عالی که هست، متعالی شود. وارث: چند سالیست در هیئت ها این فضا ایجاد شده است که شعرا هم مثل مداح و سخنران می آیند و برنامه شعر خوانی اجرا می کنند. ارزیابی شما از این عمل چیست؟ به نظر شما حضور شعرا در هیئت چقدر می تواند موثر باشد در بحث کیفی هیئت ها؟ چه شاعر و چه شخصی که به عنوان مخاطب آن را می شنود؟میلاد حسنی: ما شاعران آئینی خیلی خوبی در سطح کشور داریم و واقعا هم خوب کار می کنند و لطف اهل بیت علیهم السلام را هم می شود در چهره شان دید. اما نکته ای که هست برای شهرستان ها عرض می کنم. فضای شهر تهران یک فضای خاصی است یعنی باید این فضا را دید. آدم وقتی می خواهد شعر بگوید باید با فضایش آشنا شود تا بتواند بگوید. مثلا شما در حال و هوای هیئت می خواهید شعر بگویید، البته به خدا در شهرستان ها مراسمات اهل بیت علیهم السلام هم برقرار است. منتها یک سری چیزها خاص تهران است یعنی برای یک شاعر باید بیایید و یک سری از چیزها را ببینید و آن ها را شعر کند. پس بنابراین یک شاعر که برای هیئت شعر می گوید باید بیاید و فضای هیئت را ببیند یعنی باید بیاید و بازخورد را در هیئت ببیند. ببیند که مخاطب، مستقیم بر چه چیزهایی حساس است. به قول خودمان نقطه ضعف مستمع کجاست. این نقطه ضعف را در شعر بیاورد (نه در آن سطح) و تحویل مستمع بدهد. به نظر من این ضروری است که باید آمد و دید. برخی از دوستانمان که در زمینه های آزاد هم شعر می گویند اظهار دارند ما وقتی به هیئت می آییم شعر می خوانیم با شب شعر عاشقانه و جاهای دیگر قابل مقایسه نیست. یعنی فضایی که در هیئت جاری است چیز بی نظیری است. منتها مشکل اینجا است که مثلا ما در شعرمان یک ایهام می آوریم و این را ممکن است مستمع هیئت در اولین برخورد دریافت نکند. گفتند باید کاری کنیم که مستمع هیئت را هم در شعر هیئت رشد بدهیم یعنی فهم او بالاتر برود که الحمدلله در حال حاضر به نظر من خیلی خوب شده است. اکثر مستمع ها یا دانشجو هستند و یا محصل و خوب شعر را می فهمند. منتها یک سری مشکلات هم هست. شاید برای همین است که شعر آئینی را دو بخش کرده است. شعر هیئت و شعر غیر هیئت. که این را بتوانند به هم نزدیک کنند ایده عالی است. وارث: به نظر شما بین شعرای تهران و شعرای شهرستان ها و یا بین استان ها با هم دیگر رقابت وجود دارد؟میلاد حسنی: خب متاسفانه همیشه یک سری حواشی دامن هر مجمعی می تواند باشد. چیزهایی در این چند سال اخیر شنیده بودم. این رقابت اگر سالم باشد که عالی است. رقابت سالم باشد یعنی واقعا همه تلاش کنند که خوب شعر بگویند و نفر اول باشند. منتها وقتی کار به جاهای باریک و ناسالم کشیده می شود در آن جاها خطرناک است. ما به لطف اهل بیت علیهم السلام هدف اولمان خدمت به اهل بیت علیهم السلام است اگر این را فراموش نکنیم دیگر رقابت ناسالمی به وجود نمی آید. وقتی رقابت سالم باشد موجب پویایی شعر می شود مثل حوزه علمیه که نظرات مختلف باعث پویایی فقهمان شده است. شعر اهل بیت هم همین است. رقابت سالم باشد موجب پویایی می شود.وارث: در حال حاضر به نظر شما فضای شعری کشور چقدر مستعد است که شخصی که استعدادی در خود دید وارد این فضا شود و از پیشکسوت ها و کسانی که چند پله جلوترند بخواهند که کمک کنند تا پخته و حرفه ای شوند ؟میلاد حسنی: در حال حاضر که خیلی بهتر از سال هایی است که ما شروع به کار کردیم. هم فضای مجازی و هم ارتباطات قوی تر و بهتر شده است. الان شما می توانید در اینترنت سرچ کنید و مقالات شعری را دربیاورید ولی در رابطه با سوالی که پرسیدید به شخصه خیلی از شعرای قبل از خودم استفاده کردم. همیشه سعیم بر این بود که شعر شاعر را ببینم و از آن استفاده کنم ولی روی من تاثیر نگذارد.وارث: تاثیر به چه معنا است؟ یک موقع می گوییم سبکش را دیدم و می روم در آن سبک شعر می گویم.میلاد حسنی: من این را نمی پسندم. شعرهای محتشم را بخوانید. مثل محتشم بگویید! خب محتشم که خودش بود و شعر گفت، شما هم بروید دوباره مثل او شعر بگویید؟ پس شما کار به خصوصی انجام نداده ای. ولی زمانی شما می روید و زاویه های فکری محتشم را نگاه می کنید که فکر او چطور بوده است. وقتی این ها را می بینی و کنار هم می گذاری شما صاحب یک فکر جدید می شوی. یعنی شما چند شاعر خوب را فکرهایشان را کنار هم می گذاری و از آن فکرها یک زاویه جدید در می آوری. نظرم این مطلوب است. و من هم شکر خدا از شعرای قبل از خودم استفاده کردم. مخصوصا انتشارات آرام دل خیلی به شعر آئینی امروزمان کمک کرد. همین جمع آوری اشعار از کل کشور و چاپ شدن قبل از محرم و فاطمیه به نظرم خیلی کمک کرد و واقعا استفاده کردم. وارث: اگر از شما بخواهیم یک شعری را که خودتان گفته اید را انتخاب کنید کدام را انتخاب می کنید؟میلاد حسنی: مسئله ای است که می گویند شاعر شعرهایش مثل بچه هایش می ماند و همه را دوست دارد. منتها اگر بخواهم یک شعر از شعرهای خودم را انتخاب کنم خیلی سخت است چون در این انتخاب باید جوابگوی همه باشی. خواص و عوام و ... شعری را که من خیلی به آن عنایت داشتم و هر جا می رفتم می گفتم و بخاطر همین می گویم عنایت، سومین غزلی بود که سال 87 گفتم. غزلی برای حبیب بن مظاهر است. خیلی از رفقا و دوستان و اهالی هیئت این غزل را دوست دارند و می خوانند و با آن ارتباط برقرار کرده اند. این نامهای که از تو به دستم رسیده استآتش به بند بند وجودم کشیده است پرسید همسرم چه شده منقلب شدی؟آقا مگر چه گفته که رنگت پریده است در نامه ات چه آه بلندی کشیدهایتیرِ «مِن الغریب» امانم بریده است من که نمردهام دم از این بی کسی مزناین تیغ گرچه کهنه ولی آبدیده است گر شد قدم کمان نه برای کهولت استآقا به احترام تو پشتم خمیده است میخواست جز تو وا نشود دیده اش به غیراین پیر اگر که ابروی خود را نچیده استای مسلم ابن عوسجه! فکر حنا مباشآقا نوشته بار حنایم رسیده استوارث: زمانی بود اگر شما به عنوان یک شاعر شعر می گفتید مشکل این بود که چطور آن شعر دیده شود؟ از سال 87 اینترنت باب شد ولی الان هر کسی می تواند شعری را در ذهنش بگوید و آن را حتی با رعایت نشدن قواعد در اینترنت، سایت و وبلاگی قرار بدهد و خودش را به عنوان شاعر معرفی کند. به نظر شما شعر گفتن در سال 80 با الان چقدر فرق کرده است؟میلاد حسنی: شاعر در شروع شعرش حواسش بیشتر به کار خودش است که البته در این دوره کم تر مراقبت می شود. کوچکترها که پیش من می آیند خیلی دوست دارند شعرشان دیده شود و به جایی برسند. این به نظرم آفت است. مثلا تازه 4 ماه است که سرودن شعر را شروع کرده اند و خیلی در این فکر است که من خوب تر شعر بگویم که خوانده شود و در جامعه پخش شود، که یک ذره آفت است. به شخصه وقتی شروع کردم در فکر این چیزها نبودم. دوستان دیگر هم مطمئنم که اکثرشان در این زمینه نبودند. در این فکر بودیم که قوی شویم و همه ی ما زود رشد کنیم و خوب بتوانیم شعر برای اهل بیت علیهم السلام بگوییم. حالا فرق آن دوره با این دوره چیست؟ خب فرق که زیاد دارد آن زمان درگیر این بودند که شعرشان را به مرحله ای برسانند ولی الان کمی دستت بازتر است و تجربه هایی داری و شاید بهتر از آن موقع ها بتوانی شعر بگویی. وارث: فرق از لحاظ مطرح شدن را عرض می کنم. میلاد حسنی: به نظر من اگر در چیزی سختی بکشی بهتر است و قدرش را بیشتر می دانی. حالا آن سال های 83 تلفن بود ولی قبل ترش یعنی اوایل 70 و دهه 60 باید شاعر را حتما حضوری می دیدی. الان دیگر شکر خدا این طور نیست و سهل الوصول تر است. از نظر معنوی اگر بخواهم فرقش را بگویم به نظرم آن سال هایی که انسان فقط فکرش این بود که شعر خوب بگوید از نظر معنوی آن سالها را بیشتر دوست دارم. یعنی در کنج خانه نشسته ای و فقط فکرت این است که شعر خوب بگویی. من این را خیلی بیشتر برای اهل بیت علیهم السلام دوست دارم تا اینکه فکرهای دیگر کنی که مردم استقبالشان چطور است مداح ها می خوانند یا نمی خوانند و ... این شاعر را بیشتر دچار تشویش می کند. بخاطر همین آن سال ها را بیشتر دوست دارم. وارث: بیشتر با کدام یک از آقایون مداح در ارتباط هستید؟ میلاد حسنی: از همان سالی که شروع کردم خدا آقای جعفری را حفظ کند می فرمودند الان به این که با مداح کار کنی نباش الان بیشتر به شعرت باید فکر کنی شعرت باید به جایی برسد بعداً عرضه شود. بخاطر همین من تا دو سه سال اول که شعر در سبک و نوحه می گفتم با آقایون مداح زیاد در ارتباط نبودم. در حال حاضر حاج آقای طاهری هستند، آقا سید مجید بنی فاطمه. اکثر آقایون کار از من خوانده اند حالا چه با واسطه و چه بی واسطه. باسایر عزیزانی مثل حاج آقای خلج و آقای نوروزی نیز در ارتباط هستم.وارث: تا به حال شده است شعری که می گویید را به حاج علی انسانی و بزرگان ارائه کنید و نظرشان را بپرسید؟میلاد حسنی: من در این 6-7 ماه اخیر چون مشغول کار زبرجد بودم فقط حواسم بر این بود که کتاب را به جایی برسانم. خیلی کم تر جلسه شعری و پیش اساتید رفتم. آخرین باری که شعر برای اساتید خواندم شاید سه چهار ماه پیش بود که در یک جلسه نقد شعر در حوزه هنری جلسه استاد میرشکاک و حاج علی آقای انسانی و ... بودند و برایشان شعر گفتم. قبل تر هم برای حاج علی انسانی شعر خوانده بودم. در جلسه ای غزلی از بی دل گفتم آقای محسن عرب خالقی گفتند شعرت را برای حاج علی انسانی بخوان. اولین بارم بود که برای ایشان شعر می خواندم و همه گفته بودند ایشان سختگیر هستند اصلا هم این طور نبود شعر من را گوش دادند و دو پیشنهاد دادند. پیشنهاد اول این بود که جای دو مصراع در بیت اول با هم عوض کن و دیگری هم این بود بیتی که می گوید: گفتم مرو برادر من خواهش مرا «چون طفل بر زمین مفکن، گریه میکند» حاج علی آقا می گفتند: آنچه در ادبیات ما آمده است طفل اشک است و مرسوم است. گفت این را چرا طفل نگفتی؟ بعد من عرض کردم استاد خود بی دل طفل اشک را آورده است و من برای این که همان نشود نیاوردم. وارث: بیشترین توصیه هایی که به شما کرده اند و واقعا راهگشا نیز بوده است و برای من مخاطب یک سایت که آن شعر را می خوانم چیست؟میلاد حسنی: شعر خواندن زیاد. برای هر طیفی هم این کاربرد دارد. کسی که تازه شروع کرده است و کسی که خیلی وقت است شعر می گوید. این بهترین توصیه است. برای خود من خیلی خوب بوده است و من واقعا استفاده کرده ام. وارث: کمی درباره مجموعه زبرجد توضیح دهید چرا دیر منتشر شده است؟ یک توضیحات کلی بدهید. میلاد حسنی: زبرجد شامل 49 غزل است برای 14 معصوم، 4 نفر از ائمه علیهم السلام را من نتوانستم برایشان شعر بگویم. امام سجاد علیه السلام ، امام صادق علیه السلام و امام عسکری علیه السلام و امام هادی علیه السلام. بقیه ائمه در کتاب زبرجد موجود است. غیر از 14 معصوم هم برای حضرت زینب سلام الله علیها و امامزاده ها مثل حضرت علی اکبر و ... موجود است. از غزل های سال 87 در این کتاب آورده شده است تا سال 94 که در آن هستیم. اینکه چرا دیر شد دیر شدن شاید کلمه خوبی نباشد ولی این حساسیت برای خود من هم خیلی مهم است. دوست ندارم شعری بگویم که از هر طیفی ایرادی از آن بگیرند. شاید الان پر از عیب باشد ولی من سعی خودم را کرده ام. امیدوارم قبول بیفتد. اسمی که در ذهنم بود سنگ زبرجد که در روایتی از علمای خوب تهران شنیده بودم که گفتند: قصر امام حسن علیه السلام در بهشت جنسش از زبرجد است. قصر سیدالشهدا علیه السلام از یاقوت است. این در ذهنم بود و فامیلی مان هم حسنی است و ارادت به امام حسن علیه السلام داریم و من سنگ زبرجد را خیلی دوست داشتم. و درباره سنگ زبرجد روایات زیادی دیدم. انگشت زبرجد در دست فقر برطرف می کند. چیزهای عجیب تر هم هست مثلا در روایاتی که راجع به کوه قاف صحبت کرده اند کوه قاف در روایات نماد ولایت امیرالمومنین علیه السلام است و بعضی آن را افسانه می پندارند ولی کوه قاف یک حقیقتی است که وجود دارد و جنس آن از زبرجد است. در علم ابجد و حروف که می رویم زبرجد با علی بن ابیطالب با حذف دو الف یکی می شود و با 9 که عدد منسوب به حضرت زهرا سلام الله علیها است یکی می شود. خیلی چیزها دارد که من موقعی که می خواندم مصمم شدم که این اسم را انتخاب کنم. به یکی از علما گفتم من دارم مجموعه شعری برای اهل بیت علیهم السلام چاپ می کنم اسمش را گذاشته ام زبرجد نظرتان چیست؟ گفتند خیلی خوب است و بی مناسبت نیست.وارث: وقتی کار ویرایش کتاب تمام شد اساتیدی بودند که برای مشورت و نظر دادن از آنها استفاده کنید؟میلاد حسنی: زبرجد را اولا با تعدادی از دوستان خودمان که از شعرای خوب حال حاضر هستند چند ساعتی بررسی کردیم و نکته به نکته اصلاح کردیم. منتها ساعتی از آقا ساعد باقری وقت گرفتم و ایشان واقعا مشغله داشتند و در آن یک ساعت به جلسه هیئت مدیره می رفتند. سه چهار غزل اول را ایشان دیدند و نقد کردند و دیگر وقت نشد بقیه را بررسی کنند. ولی با دوستان دیگر بررسی کردیم. اکثر شعرها را من برای آقا ی شیخ رضا خواندم. دوستان شاعر خوبمان که برایشان خواندم تقریبا نظرها مثبت بود که چاپ شود. وارث: تا به حال در جلسات شعری مقام معظم رهبری که در ماه رمضان می گذارند شرکت کرده اید؟ شعری هم به ایشان داده اید؟میلاد حسنی: یک بار توفیق حضور داشتم که در ماه رجب سال 90 بود. توفیق نشد برای آقا شعر بخوانم، آن زمان من تازه شعر سرودن را شروع کرده بودم و شعر زیادی برای خواندن نداشتم. شعر آئینی امروزه یک هویت کاملی پیدا کرده است یعنی افرادی آمده اند که فقط شعر آئینی می گویند. این هم باید روزی به جایی برسد که در جلسات حضرت آقا گزارش داده شود. در آن جلسات شعر آئینی هم خوانده می شود ولی به نظرم یک جلسات تخصصی تر می خواهد. همین که مقام معظم رهبری اجازه می دهند ما آنجا شعر بخوانیم برایمان صله است.وارث: آیا دور همی با دوستان شاعرتان دارید؟ و در کنارش بحث شعر می شود؟میلاد حسنی: خیلی. تقریبا هر دو مورد، یا دورهمی است یا در کنارش بحث شعر می شود. حتی بحث پشتوانه شعری می شود. چون شعر اهل بیت علیهم السلام مهم ترین مولفه اش محبت به اهل بیت علیهم السلام است. یک موقع با رفقا که می نشینیم روایات را بررسی می کنیم. این ها پشتوانه شعر است.وارث: چه کسانی در این مجالس شرکت می کنند؟میلاد حسنی: اگر بخواهم اسم ببرم از قلم می اندازم ولی اکثر دوستان شاعر با هم این جلسات را داریم. شاید دیر به دیر این اتفاق بیفتد ولی می نشینیم و صحبت می کنیم. وارث: از اولین سفرتان به کربلا بگویید. زمانی که در حرم امام حسین علیه السلام خواندید چه حسی داشتید؟میلاد حسنی: توفیق داشتیم برای اولین بار اربعین به کربلا مشرف شدیم. یک روز قبل از اربعین بود که در تلگرام پیامی از طرف دبیر سوگواره قتیل العبرات آمد که : آقای حسنی ما جمعه در حرم آقا امام حسین علیه السلام شعرخوانی داریم و شما از طرف ما برای شعرخوانی دعوت هستید، از طرف ما هر کدام از دوستان شاعر را که می دانید الان کربلا هستند را دعوت کنید شعر بخوانند و من همه کسانی را که می شناختم که در کربلا هستند را در تلگرام پیام دادم که بیایند. دو سه نفر روزی شان شد و در آن روز آمدند شعر خواندند. آن روز بهترین روز عمرم بود. از قبل به دوستانم عرض کردم فردا می خواهم در حرم امام حسین علیه السلام برای برادرشان امام حسن علیه السلام شعر بخوانم. به امام حسن علیه السلام و حضرت علی اکبر علیه السلام تقدیم کردم. و واقعا یادم نمی رود قبلش مهمان سیدالشهدا علیه السلام بودیم. هیچ وقت یادم نمی رود. ما در رویات داریم که امام حیات و ممات ندارند. من در حرم امام را حاضر و ناظر می دیدم و شعر می خواندم. یعنی انگار آقا آنجا نشسته بودند و من برایشان شعر می خواندم و اصلا قابل وصف نیست. وارث: و در پایان اگر مطلبی دارید بفرمائید.میلاد حسنی: نکته ای که یادم افتاد عرض کنم این است که اسم شاعر اهل بیت علیهم السلام بودن خیلی حساس است و من واقعا از این می ترسم. کسی مثل دعبل کسی بود که 40 سال دارش را به دوش می کشید. 40 سال از طرف معاندین حکومت ایشان تهدید می شد که چرا برای اهل بیت علیهم السلام شعر می گویی. با همان تعصبی که به اهل بیت علیهم السلام داشت ولی باز هم ادامه می داد. شاعر اهل بیت علیهم السلام بودن یک خورده سنگین است. برای من خیلی سنگین است امیدوارم بتوانم از پسش بربیایم. /1102101308