آرزوی مفسّر نامی قرآن کریم چیست؟
ما آرزوهایمان با مسائل آخرت پیوند میخورد، یعنی انسان عاقل هر آرزویی که در این دنیا دارد، باید رنگ آخرت به خود بگیرد. تمام آرزهای من قسمت عمدهاش به آخرت مربوط میشود، از این رو آرزو داشتم مانند شهید مطهری خدمتگزار به اسلام باشم.
وارث :ابوالفضل بهرامپور، متولد ۱۳۲۰ شمسی در شهر زنجان است و کارشناسی ارشد ادبیات و علوم قرآنی از دانشکده الهیات دانشگاه تهران دارد. مدرس روش ترجمه و تفسیر قرآن بوده و از قرآنپژوهان معاصر است که از سالهای پیش از انقلاب در تألیف کتب درسی با آیتالله شهید محمدحسین بهشتی و شهید باهنر در زمینه مسائل قرآنی و دینی همکاری داشته است. در ادامه متن گفت و گو با این استاد بزرگوار را می خوانید:
استاد در ابتدا خودتان را به طور کامل معرفی بفرمایید.
ابوالفضل بهرامپور هستم، متولد ۱۳۲۰ از زنجان. بعد از تحصیلات مدرسه، دنبال طلبگی رفتم و سخنرانیهای تندی در حمایت از امام خمینی(ره) انجام میدادم که توسط رژیم پهلوی دستگیر شدم و به اجبار به سربازی رفتم، پس از سربازی تحصیلات دانشگاهی را در رشته الهیات ادامه دادم و سپس تفسیر جزء ۳۰ را نوشتم و به تدریج تفسیر سورههای دیگر را انجام دادم.
در زمان شهید رجایی یکی، دو شغل گرفتم، فرماندار لاهیجان و زنجان شدم و شهردار زنجان بودم.
چگونه با قرآن آشنا شدید؟
قدیمها طرحکاد این بود که در بازار کار میکردم، شاگرد شیشهبری بودم و شبها مسجد میرفتم، آنجا برای بازاریها درس طلبگی میدادند و من علاقهمند شدم و پای منبر هر مفسری مینشستم و با اینکه سوادم کم بود، آنها را یادداشت میکردم و این یادداشتها را هنوز هم نگه داشتهام.
اولین معلم قرآن شما چه کسی بود؟
این گونه نبود که فرد خاصی باشد، پای درس هر مفسری مینشستم و قرآن یاد میگرفتم.
نام اولین کتابی که از شما منتشر شد چه بود؟
تفسیر آسان قرآن بود و در ابتدا به صورت تک سوره بود و چون دیدم سخت است، تصمیم گرفتم سورههای یک صفحهای دو صفحهای را تفسیر کنم. اما بعدها عمجزء را نیز تفسیر کردم.
شخصیت قرآنی مورد علاقه شما چه کسی است؟
علامه طباطبایی(ره) و آیتالله العظمی مکارم شیرازی را دوست دارم، همچنین سیدمحمود شبستری که مجتهد و در تهران منبری بود و با تفسیر منبر میرفت و بعدها با شهید بهشتی آشنا شدم و پای درسهایش مینشستم و کتاب «شناخت از دیدگاه قرآن» ایشان را هم تقریر کردم. یکشنبه شبها خانه شهید بهشتی میرفتم، دیگران هم میآمدند و خودش تفسیر میگفت و بحثهای اعتقادی میکرد.
نظرتان را درباره این کلمات عنوان بفرمایید.
ترجمه قرآن؟
ترجمه از تفسیر هم سختتر است، چون در تفسیر محدودیتی وجود ندارد، اما در ترجمه جان کلام باید گفته شود. ترجمهای که به پرانتزها پناهنده شده، معلوم است که مترجم نتوانسته معادلهای خوبی پیدا کند، در حالی که من در ترجمه سعی کردهام کم پرانتز، ساده، گویا و روان باشد.
ترجمه منظوم قرآن؟
اصلا قبول ندارم، هر چند این مترجمها زحمت بسیاری کشیدهاند، اما کسی که این ترجمه را میخواند باید چند کار انجام دهد، یکی با حوصله نظم را معنا کند و بعد با مراد آیه تطبیق دهد؛ از این رو کسی که به دنبال ترجمه است، هر چه کلمات سختتر در آن کم و همراه با سادهگویی باشد، بهتر است.
علامه طباطبایی(ره)؟
یک مفسر و فرد پاک و طاهری است و به درستی اسم درستی(علامه) را بر او گذاشتهاند، وی سالک الی الله بود و فهم فوق علمی داشت و اگر فرد اهل تقوا باشد، قرآن خودش را به آدم میفهماند. علم دین مثل فیزیک و مکانیک نیست، تفسیر نمایندگی از طرف پیغمبر(ص) است و الهاماتی به وی نیز میشد.
همواره به این فکر هستم که مطالبم را برای مردم چگونه بیان کنم که آن را بفهمند؛ از این رو در این حوزه تخصص دارم و هر مطلب سختی را با مثالهای ساده بیان میکنم. از طرف دیگر همه مردم ایران اهل اخلاص هستند. به این موضوع تکیه میکنم که لذت اظهار ارادت مردم و مطرح شدن من، باعث ابتلای به ریا نشود. برای خدا کار کردن با همه قیمتی که دارد، خیلی هم آسان نیست.
از نظر شما اولین معلم قرآن در تاریخ چه کسی است؟
اولین معلم خداوند است؛ چرا که در قرآن میفرماید؛ «وَ اتَّقُوا اللهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ الله»، بعد پیغمبر اکرم(ص)، ائمه اطهار(ع) و علمایی که بر قرآن تکیه میکنند و حتی در عرفان اگر ۹۰ درصد بر قرآن تکیه نکنند، آن را قبول نمیکنم.
مهمترین کلید ترجمه قرآن چیست؟
تسلط به تفسیر مهمترین کلید ترجمه قرآن است و اگر مسلط نباشد نمیتواند به این کار دست بزند و نمیتواند در میان اختلافات تفسیری اظهارنظر کند و اگر به این مقام نرسد، حق ندارد ترجمه قرآن را انجام دهد.
مهمترین موضوع اثرگذار در زندگیتان چه بوده است؟
آیات قرآن برایم بسیار تکاندهنده بوده است، به عنوان مثال آیهای در قرآن است که خداوند میفرماید؛ «أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى، این آدمی نمیداند که او را نگاهش میکنم». و یا در آخر سوره یونس نیز به این موضوع اشاره دارد؛ آیاتی که با موضوع حضور خداوند است، انسان را نقرهداغ میکند و قرآن میگوید، در این دنیا خلوت وجود ندارد. خداوند میفرماید؛ دو نفر که خلوت میکنند، من سومی هستم.
بهترین آیه قرآن از دید شما کدام است؟
نمیتوانم بگویم بهترین کدام است، همه آیات قرآن جزء بهترین هستند. کسی آیهای را خوب میفهمد، خیال میکند بهترین است.
کدام آیه قرآن بیش از همه حالتان را دگرگون کرده است؟
همه آیات این گونه بودهاند، فقط بحث این است که آیات را درست بفهمید. از سوی دیگر همه آیات، کلام خداوند هستند و کلام بشر نیستند که تفاوتی کند که کدام بهترین است.
نظرتان درباره مرحوم الهی قمشهای چیست؟
مرحوم قمشهای فرد صالحی بود، از علما و حکما بود و عارفپیشه.
بهترین کتابی که خواندید چه کتابی بوده است؟
کتابهای شهید مطهری و متفرقاتی که علامه طباطبایی(ره) نوشتهاند را مطالعه کردهام.
بزرگترین آرزویی که به آن رسیدید؟
البته ما آرزوهایمان با مسائل آخرت پیوند میخورد، یعنی انسان عاقل هر آرزویی که در این دنیا دارد، باید رنگ آخرت به خود بگیرد. تمام آرزهای من قسمت عمدهاش به آخرت مربوط میشود، از این رو آرزو داشتم مانند شهید مطهری خدمتگزار به اسلام باشم.
با ارزشترین چیزی که از دست دادهاید؟
در زندگی اشتباهاتی داشتهام، آقای شاهرودی که شاگرد آیتالله صدر بود نقل میکرد، آیتالله صدر در اواخر عمرش به قدری غصه میخورد که این همه من در اصول کار کردهام، چرا این نیرو را برای قرآن نگذاشتهام.
آیتالله فاضل لنکرانی که پسرش مرا به دیدار ایشان برد، اشک بر چشمانش حلقه زد که کاش من بیشترین کارم روی قرآن بود. مدت کوتاهی پای درس ملا علی همدانی معروف هم بودم که در اواخر عمرش این موضوع را مطرح میکرد؛ از این رو من میبینم که خداوند بر منت گذاشته و روی قرآن کار کردهام و فقط تنها آرزویی که دارم، این است که روی احادیث نیز کار کنم و خلاصهای قابل فهم از اصول کافی یا بحارالانوار ارائه دهم، همچنین ترجمهای قابل قبول برای صحیفه سجادیه انجام دهم.
یک بیماری که من دارم این است که «چگونه بگوییم که عموم بفهمند» و اگر خداوند مهلت دهد آرزو دارم که این کارها را انجام دهم.
اگر بدانید ۲۴ ساعت بیشتر زنده نیستید، چه میکنید؟
هیچ کاری، (با خنده) من همیشه در حال توبهام و این موضوع جدیدی نیست و آرزو دارم با نقطه ضعف منتقل نشوم و هیچ حرف و حدیثی از من نزد خداوند و فرشتگانش نباشد.
استاد بهرامپور را در یک عبارت تعریف کنید؟
(با خنده) دیگر بهتر از من نیست، اگر برای شما بخواهم تعریف کنم، میگویم «انأ» خوش بیان، مفسر و ... ولی وقتی برای خداوند میخواهم بگویم، میگویم؛ خدایا حقیرتر از من بندهای نداری، کاری بکن ما را روتوش کن. پیغمبر(ص) وقتی خود را برای مردم معرفی میکرد؛ میفرمود من پیغمبر خدایم اگر از من تبعیت نکنید بدبخت میشوید و همین آدم وقتی رو به خدا میکرد، میگفت؛ «ما عرفناک حق معرفتك و ما عبدناک حق عبادتک».
حرف آخر؟
شما دوستان و مردم دعا کنید خداوند منت گذاشته و هدایت مردم را برعهده من بگذارد و با بیان من مردم نسبت به دین آگاه شوند و کلام من را در دل مردم نافذ قرار دهد. وقتی فرد این گونه باشد، پیامبر(ص) از فرد استقبال میکند.
/1102101305
/1102101305