کلید دست یابی به حقیقت آفرینش

کد خبر: 56599
انسان اگر به لحاظ فطری گاهی با خود خلوت کند، متوجه می‌شود که واقعاً مشتاق رفتن از این دنیا و پیوستن به عالم بالا است و تا زمانی به آنجا نرسد آرام نمی‌گیرد، البته اگر دفن در خواسته‌های نفسانی باشد، چنین حسی را درک نمی‌کند.
وارث: مرحوم آیت‌الله محمدمهدی مهندسی (استاد عرفان اسلامی): عرفان عملی در راستای دریافت حقایق در وهله اول دریافت شهودی و در مرحله بعد تحقق به آن حقایق شکل می‌گیرد. بنابراین قدم برداشتن برای چنین مقصدی مسئله‌ای است که در ارتباط با شخصیت و هویت انسان معنا پیدا می‌کند.


انسان موجودی رونده و پویا است یعنی ایستا و متوقف نیست، «یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه» قرآن کریم در آیه ششم سوره مبارکه انشقاق خطاب به همه انسان ها می‌گوید که شما انسان‌ها در سیر و حرکت هستید و پایان این سیر ملاقات پروردگار است. بنابراین اگر انسان سالک و رونده و مسافر است بنابراین این مسافر نیاز به راه دارد.


انسان‌ها در شرایط مختلفی به لقاء خداوند می‌رسند برخی این راه را طی می‌کنند در حالیکه مورد خوشنودی خداوند هستند و یک عده هم مورد غضب پروردگار قرار دارند به عبارت دیگر هر دو این گروه‌ها راه را طی کرده‌اند اما عده‌ای به لقاء خدایی که متصل به صفات جمال است می‌رسند و عده‌ای به لقاء خدایی که متصل به صفات جلال است.


گروهی در پایان این راه حسابی آسان دارند اما گروهی دیگر کسانی هستند که نامه عمل از پشت به آنها داده می‌شود کارشان دشوارتر است. بنابراین باید مسیری را طی کنیم که پایان راه به قهر و غضب ختم نشود کار انبیا(ع) هم همین بود که بشر را به مسیری هدایت کنند که در نهایت جایی برود که در معادله رضایت خداوند قرار بگیرند.


انسان اگر به لحاظ فطری و ملکوتی گاهی با خود خلوت کند متوجه می‌شود که واقعاً مشتاق رفتن است و اگر این احساس برای برخی محسوس نیست و آن را درک نمی‌کنند به لحاظ این است که یک سری تقاضاهای دیگر جلوی آن را گرفته است و به تعبیر قرآن نفس انسان تبدیل به یک دفینه شده است یعنی هواهای نفسانی بر وجود انسان سایه افکنده و اجازه نمی‌دهد حسی که در درون انسان عاشقانه وجود دارد خود را نشان دهد اما اگر این هواها را کنار بگذارد در درون دوست دارد که این دنیا را کنار بگذارد.


همانطور که انسان وقتی از وطن خاکی تو دور بشود بعد از بازگشت احساس آرامش می‌کند و در غربت احساس خلوت و غم و ناراحتی می‌کند همین احساس برای انسان در ارتباط با وطن اصلی خود که دوست داشتن آن نشانه ایمان است، وجود دارد. بشر وجودی مقید دارد که این وجود تجلی وجود مطلق است تا زمانی که این فنا در وجود انسان اطلاق پیدا نکند، وجود انسان آرام نمی‌گیرد.


تا زمانی که انسان در جزئیت به سر می‌برد و در بند قید هست،‌ در قفس قرار دارد وقتی احساس زیبای آزادی به انسان دست می‌دهد به تعبیر قرآن کریم از جمله اهداف پیامبران (ع) به ویژه پیامبر اسلام (ص) این بوده که همین قل و زنجیرها و امور دست و پا گیر را از انسان بگیرد تا انسان به آزادی برسد.


بنابراین تقاضای رهایی از این قیود در وجود انسان است و زمانی انسان آرام می‌گیرد که احساس کند از این قیود رها شده است و تا زمانی در بند این قیود است ، احساس ناراحتی و غم دارد. آرامگاه انسان جایی در عالم اطلاق است هر امر مقیدی برای انسان مطلوب نیست سراغ آن می‌رود اما آرامش نمی‌گیرد و لذتی که باید ببرد را نمی‌برد تمام این امور مقید برای مزاج روحانی حقیقت انسانی ناکافی است.


سلامتی،‌ امنیت و آرامش غیر از زمانی است که مریض قرص مسکن مصرف می‌کند هر چند آن زمان هم احساس درد نمی‌کند اما لذت سلامتی چیز دیگری است و این آرامش واقعی زمانی برای انسان حاصل می‌شود که انسان به آن مقصد و مقصود اصلی دست یابد در غیر این صورت انسان آرامش ندارد و به هر کجا که برسد باز هم تقاضا دارد.


راه رسیدن به حقیقت نزدیک است انسان لازم ندارد که پیچ و خم طی کند فقط کافی است که این مسیر را طی کنیم و به سرعت به نتیجه برسیم حال این راه در دو کلمه خلاصه می‌شود رسول خدا(ص) فرمودند که انسان به کتاب خدا و عترت چنگ بزند تا به حقیقت واقعی دست یابد.

/1102101305