اطاعت از رهبر واجب است؟!
حکومت برای جامعه بشری ضروری است. این ضرورت به آن اندازه واضح است که فیلسوف پرآوازه یونان ارسطو می گوید: «انسانی که بتواند بدون نظامات اجتماعی و حکومت زندگی کند یا حیوان است یا خدا».
همچنین نشانه قدرت و عظمت هر حکومت در این است که مردم از رهبر و حاکم و زمامدار، اطاعت کنند و شنوایی داشته باشند و الا هرج و مرج و آشفتگی قطعی است. کلام علی علیه السلام در این زمینه چنین است:
«و الامانة نظاما للامة و الطاعة تعظیما للامامة».
«ای مردم! شایسته ترین انسان برای حکومت و زمامداری نیرومندترین است پس اگر کسی پس از تصدی چنین انسانی، منحرف شود و آشوب و بلوا ایجاد کند، مورد نکوهش قرار می گیرد و به صورتی توجیه می شود و اگر به سر عقل نیامد با وی قتال می شود تا آشوب و بلوا بخوابد.»
خداوند روح امانت و التزام و تعهد را سامانی برای هر ملت قرار داده و اطاعت و فرمانبرداری مردم را، نشان عظمت و شکوه رهبری دانسته است. و در سخنی دیگر، فرمود:
«علیکم بطاعة من لا تعذرون بجهالته».
بر شما باد پیروی و اطاعت از کسی که از جهل و ناآگاهی به دور است و در مخالفت او عذری ندارید.
مخالفت با رهبر، منشأ پریشانی!
در بیان دیگر عدم اطاعت مردم از رهبر عاقل و باتدبیر را منشا نابسامانی و آشفتگی امور، معرفی فرموده و صراحتا گفته است که اطاعت و عمل به رهنمودهای رهبر جامعه است که تحول اساسی بوجود می آورد در غیراینصورت هرگز انتظار اصلاح نباید داشت.
علی علیه السلام در پاسخ کسانی که رهبری او را با شیطنت و افسارگسیختگی خود، خدشه دار کرده و ضعف ایجاد می کردند و با کمال وقاحت پیشوای جور و ستم، معاویه را با او مقایسه کرده و احیانا او را به سبب حسن تدبیر و مشی سیاسی اش می ستودند، فرمود:
«لله ابوهم و هل احد منهم اشد لها مراسا و اقدم فیها مقاما منی لقد نهضت فیها و ما بلغت العشرین و ها انا ذا قد ذرفت علی الستین و لکن لا رای لمن لا یطاع».
خداوند پدرشان را بیامرزد آیا احدی از ایشان در رهبری جامعه و اداره جنگ و مدیریت آن، ممارستش از من بیشتر و سابقه اش از من فزون تر است؟ ! من هنوز بیست سالم نشده بود که وارد جنگ شدم و اکنون افزون بر شصت سال دارم، ولی کسی که فرمانش را نمی برند و رهنمودش را آویزه گوش نمی کنند، رای و نظر او هر چند صائب، چه فایده ای دارد؟
حرف، حرف مشاور است؟!
امیرالمومنین در سخنی دیگر حدود مشورت و خیرخواهی مردم را برای رهبر، معین می کند و توقعات و انتظارات را در چارچوبی مشخص می نماید و به صراحت می فرماید که:
این چنین نیست که رهبر و امام امت باید به سخن هر کسی عمل کند و برنامه اش را مطابق اشاره او تنظیم نماید.
«لک ان تشیر علی و اری فان عصیتک فاطعنی».
تو می توانی نظر بدهی و من نیز صاحب نظر هستم و در آن می اندیشم و اگر چنانچه فکر و رای تو را نپسندیدم و به نظر خود عمل کردم تو باید از من اطاعت کنی و فرمان ببری.
«بر شما باد پیروی و اطاعت از کسی که از جهل و ناآگاهی به دور است و در مخالفت او عذری ندارید.»
این کلام مولی علیه السلام در سطحی بسیار بالا قرار دارد و بدین وسیله پاسخ بسیاری از اشخاص که خود را خیرخواه و صاحب نظر می دانند و رای خود را ابراز هم می کنند، ولی چون رهبر و امام عادل و بر حق مسلمین رای و نظر او را صائب ندید و بدان عمل نکرد با وی به مخالفت برخاسته و کارشکنی می کنند و خود عصیان کرده دیگران را نیز به گردنکشی وا می دارند، به طور قاطع داده شده است. در خطبه غرایی دیگر که در ابعاد مختلف رهبری داد سخن داده و به رهبری حق و پیشوایی صالح لزوم اطاعت از آن اشاره صریح دارد، چنین می فرماید:
«ایها الناس ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلمهم بامر الله فیه فان شغب شاغب استعتب فان ابی قوتل».
ای مردم! شایسته ترین انسان برای حکومت و زمامداری نیرومندترین است پس اگر کسی پس از تصدی چنین انسانی، منحرف شود و آشوب و بلوا ایجاد کند، مورد نکوهش قرار می گیرد و به صورتی توجیه می شود و اگر به سر عقل نیامد با وی قتال می شود تا آشوب و بلوا بخوابد.
منابع:
- نهج البلاغه خطبه ٢٧، ١٧٣؛ حکمت ١٥٦، ٢٥٢، ٣٢١
- یحیی نوری، جاهلیت و اسلام، ص ٦٥٦