دکتر قنبری: بدترین نوع بی حیایی؛ میل به گناه و حرام
وارث: مراسم عزاداری شب چهارم محرم با سخنرانی استاد دکتر حشمت الله قنبری و مداحی حاج علی انسانی ، حاج محمد رضا طاهری و کربلایی حسین طاهری در هیئت مکتب الزهراء (س) برگزار شد.
در ادامه ی خبر متن سخنرانی استاد دکتر حشمت الله قنبری را می خوانید:
حیا در وجود انسان؛ سرمایه خدادادی و الهی
حیا در وجود انسان یک سرمایه خدادادی و الهی است و انسان فطرتا به سمت حیا کشش دارد. انسان نوعا متمایل به نقص نیست و مایل نیست نقص داشته باشد یا نقصش دیده شود و اگر نقصی در حوزه ای از زندگی اش دیده و افشا شود ناراحت می شود. کسی که به نقص و عیب خودش، وقاحت ها و گناهان خودش افتخار کند هرگز هیچ حرمت و حریمی را محترم نخواهد شمرد. غالبا هم انسان ها معایبشان را انکار می کنند و این خیلی خوب است یعنی شرم و حیا دارند.
داستان آفرینش پدر والا مقام و خانم والده ما به سرانجام رسید و عالی ترین مقامات یعنی نفخ روح را به او دادند. زمان خلقت او هم حرفهای زیادی پیش آمد، یکی از موجودات عبادت گر و ستایش گر گفت ما از او برتر هستیم، این چه چیزی است که آفریده ای؟ یک کلمه از مرز خودش فراتر رفت و چنین جمله ای گفت و از دایره رحمت الهی بیرون شد. حال شما ببینید در بین جمعیت ما که جزو متدین، ولایتی ها و اهل بیتی ها هستیم چقدر خودمان را بالاتر می بینیم؟ این حرف ابلیس است و بی حیایی است.
بقیه جنس ملائکه ابهام داشتند و برایشان سوال پیش آمده بود لذا گفتند این خونریز است و خدا فرمود: من می دانم و شما نمی دانید. خود حضرت ذات حق تعالی به حضرت آدم آموزش داد و به او امر کرد که به ملائکه هم تعلیم کن. وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَي الْمَلائِکَةِ فَقالَ أَنْبِئُوني بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقينَ 1 ؛ همین که حضرت آدم به ملائکه علم آموخت گفتند: خدایا پاک و منزهی تو و چیزی را می دانی که ما نمی دانیم. ما نمی دانستیم این موجود برای شخصیتی مثل سیدالشهدا علیه السلام سوگواری می کند پس معلوم است خیلی قیمتی است اما خداوند به آنها فرمود: پس به او سجده کنید. سجده تربیتی و ربوبی بود چون حضرت آدم معلم فرشته ها بود.
همه چیز خوب و منظم پیش می رفت تا اینکه به حضرت آدم فرمودند: با همسرت به بهشت بروید و هر چه دلتان می خواهد بخورید. در بهشت مرگ و کار وجود نداشت و به محض اینکه هر چه اراده می کرد برایش حاضر می شد به حضرت آدم گفته بودند به دنبال این درخت نرو وگرنه از هر چه می خواهی بهره ببر؛ یعنی فقط یک منهی و نهی شده در بهشت وجود دارد.
وقتی میل به گناه در وجود انسان پیدا شد وسوسه شیطان هم می رسد
وقتی میل به گناه در انسان بوجود می آید وسوسه شیطان هم می آید، میل به گناه می کنیم و می گوییم برویم همین رفتن یعنی حریم حیا را شکستن! وقتی شیطان آنها را وسوسه کرد و به طرف درخت رفتند برهنگی شان آشنا شد. حضرت آدم در آن زمان هنوز به نبوت مبعوث نشده بود و می دانست شیطان چکار کرده ولی با این حال حرف شیطان را پذیرفت. شیطان خودش را خیرخواه نشان داد و گفت کاری می کنم تمام تحریم ها را از سر راه شما بردارند!
شیطان به آنها گفت: خدا به این دلیل شما را از این کار برحذر داشت چون اگر از این درخت بخورید تبدیل به ملک می شوید و ابدیت پیدا می کنید. حضرت آدم یک لحظه با خودش فکر نکرد اگر هم ملک بشود در نهایت مثل جبرئیل خواهد شد که او هم دستور داشت به حضرت آدم سجده کند! این اولین دریدگی در خلقت در حضور انسان بود.
حضرت آدم علیه السلام وقتی حیا کرد ندای خداوند را شنید
بعد هم که هنوز به درخت رسیده و نرسیده کشف عورت شدند و از برگهایی که در اطرافشان بود شروع به پوشاندن عورت هایشان کردند؛ تا قبل از این حضرت حق تعالی هیچ سخنی با آنها نگفته بود چون با انسان دریده کسی صحبت نمی کند اما وقتی شرم حضور داشت و حضور ناظر موثر را درک کرد خداوند هم به او ندا کرد: وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَن تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ 2 ؛ اینجا با اشاره به دور درخت خطاب شده است معلوم می شود که جضرت آدم از دایره فیض در حال دور شدن بوده که تا حیا می کند قدرت شنیدن کلام خدا را هم پیدا کرد و خطاب در آیه به هر دوی آنهاست، حضرت آدم و حوا. چون در یک نگاه غلط و در اندیشه یهود و نصاری حضرت آدم را جدا می کنند و می گویند همه چیز تقصیر حوا بوده است اما قرآن به هر دوی آنها هشدار می دهد.
پایین آمدن ارزش در اثر اظهار دوستی کردن دشمن
تظاهر کردن دشمن به دوستی، باعث می شود قلب شما سنگ شود و ارزشهایتان پایین بیاید، به دشمن نمی شود امید داشت و هر جامعه ای که به دشمن امید داشته باشد محکوم به زوال است. آیه قرآن دلالت می کند حیا در وجود انسان فطری است و پدر و مادر ما با حیا بودند و وقتی این جنس از حیا را نشان دادند گردن کلفتی نکردند و قبول کردند کارشان غلط بوده و به خودشان ظلم کرده اند، و اظهار عجز در مقابل کریم کردند و گفتند: رحمت دست توست.
"کریم" در زندگی شما اگر مصداق زمینی و ناسوتی پیدا کند پدر و مادر شما هستند که کریم و کریمه هستند و ممکن است اشتباه یا ظلمی کنند اما خیرخواه هستند. این مادر و پدری که الان فرسوده شده اند قیمت فرسایش آنها قد و قامت رعنای شماست! نگویید با من حرف نزن و حوصله ات را ندارم! این بی حیایی است. عیب را یک بردار دینی می گوید. اگر تو بگویی دلم می خواهد و ... مگر آنها ضرر می بینند؟
کسانی که با حیا هستند می گویند: رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ 3 ؛ در آیه ی دیگر خدا قسم می خورد که بدون تردید انسان در درون خسارت است.
هویت مشترک ایمان و حیا در منطق دین
ایمان و حیا در منطق دین هویت مشترک دارند کسی که حیا ندارد ایمان هم ندارد. حضرت آدم و توبه درخواست توبه کردند و خداوند هم فرمود: به زمین و پایین بروید. یک تمرّد و دریدگی باعث شد نظم خلقت به هم بخورد.
يا بَني آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَيْکُمْ لِباساً يُواري سَوْآتِکُمْ وَ ريشاً وَ لِباسُ التَّقْوي ذلِکَ خَيْرٌ ذلِکَ مِنْ آياتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّکَّرُونَ 4 ؛
خداوند در قرآن می فرماید: ای پسران آدم ما برای شما لباس فرستادیم. استاندارد این لباس چیست؟ همانطور که دوست داری جلوی ناموست راه بروند نزد ناموس دیگران راه برو، همانطور که دوست داری به ناموست نگاه کنند همانطور هم به ناموس دیگران نگاه کن. از اینجا به بعد بحث حجاب می شود، حیا مقدمه ی حجاب می شود که به حجاب معنا می دهد. حجاب از تو صیانت می کند اما می فرماید لباس تقوی از این بهتر است؛ یعنی خودت را در حضور خدا بدان و بدان یک حسابگری هست که لحظه به لحظه ات را درک می کند.
درخت مَنهیه در عصر ما، لذت هایی است که تحت مدیریت خداوند نیست
يا بَني آدَمَ لا يَفْتِنَنَّکُمُ الشَّيْطانُ کَما أَخْرَجَ أَبَوَيْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِيُرِيَهُما سَوْآتِهِما إِنَّهُ يَراکُمْ هُوَ وَ قَبيلُهُ مِنْ حَيْثُ لا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّياطينَ أَوْلِياءَ لِلَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ5 ؛
مراقب باشید شیطان شما را فریب ندهد همانطور که پدر و مادر شما را فریب داد، درخت مَنهیه در اینجا لذائذ و تلذذهایی است که اگر تحت ضابطه ی الهی مدیریت نشود نه از بهشت بیرون می کند بلکه در قعر جهنم جای می دهد. درخت مَنهیه در اینجا زبان بد و دریده است، گناه انجام می دهد وقتی از او می پرسی چرا؟ می گوید دلم خواست! این بی حیایی از اصل گناه بدتر است چون به جامعه می فهماند به هیچ وجه قابل اعتماد نیست و حد و مرزی ندارد و حریم حیایش شکسته شده.
بدترین بی حیایی؛ میل به گناه
لباس تقوا روح انسان را پاک و الهی قرار می دهد، یکی از بدترین بی حیایی ها در زندگی انسان زمانی بوجود می آید که میل به حرام در او زنده شود، نگاه حرام یا لقمه حرام. شما خیلی پاک هستید که به این مجلس آمده اید نعمت و فیض بزرگی است اما مهمتر از این دامان پاک مادرتان است که شما را به این مجلس کشانده. از همین الان مراقب مالتان باشید، محکم ترین و خوفناک ترین خطر برای جامعه ی امروز ما آمریکا نیست بلکه مال حرام است. از همین الان درب زندگیتان را به روی حرام ببندید چون اگر راه افتادید سیرایی ندارد و جمه نخواهد شد، روزی تان را هم خدا حواله می کند، روزی شما با حرام اضافه و بیشتر نمی شود.
امام صادق علیه السلام فرمود: مردم بدانید خداوند یک روزی حلال برای همه شما مقرر کرده که به طور حتم در عافیت هم به شما می رسد اما همینطور که در مسیر زندگی هستید روزی های حرامی هم در مسیر راهتان قرار می گیرد که معمولا خوش نقض و خوش رنگ هستند. وقتی آن لقمه حرام را برداشتید و مصرف کردید به همان میزان در روزی حلالتان نقص بوجود می آید.
اکثر مردم ما تعمدا حرام نمی خورند اما فقه مکاسب را هم نمی دانند. بدون درنگ و ملاحظه هر پولی در زندگی شان می آید استفاده می کنند و فکر می کنند زرنگی کرده اند. راضی به درآمد حلال باشید آنهایی که راضی نبودند کارشان خیلی بالا گرفت.
ثعلبة بن حاطب از دوستان پیامبر صلی الله علیه و آله بود که روزی پنج بار با حضرت نماز می خواند از حضرت خواست برای بیشتر شدن مالش دعا کند. حضرت هم برایش دعا کرد و کم کم وضع مالیش بهتر شد اما با خودش گفت حق الناس است که کار مردم را به خاطر نماز زمین بگذارم و منتظر بمانم همین جمعه ها که بیایم کافی است. اما ثروتش خیلی زیاد شد به طوری که از مدینه بیرون رفت تا در نماز جمعه هم شرکت نکند.
رسول خدا صلی الله علیه و آله شخصی را فرستاد تا گوسفندانش را شمرده، زکاتش را بگیرد، ثعلبه قبول نکرد و بخل ورزید و گفت: این زکات در حقیقت همان باج دادن است. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: وای بر ثعلبه! وای بر ثعلبه!
پی نوشت:
1- سوره بقره آیه 31.
2- سوره اعراف آیه 22.
3- سوره اعراف آیه 23.
4- سوره اعراف آیه 26.
5- سوره اعراف آیه 27.