حجت الاسلام موسوی مطلق: محبت به دنیا؛ منشا خطاهای انسان/مکتب تشیع، مکتب رشد است+گزارش تصویری

کد خبر: 61567
امام سجاد علیه السلام می فرماید: محبت دنیا راس کل خطاهاست. محبت دنیا باعث می شود که نتوان از دنیا گذشت و امام را یاری کرد، محبت دنیا زمانی که می خواهی از آن مفارقت یا جدایی کنی خودش را نشان می دهد.

وارث: مراسم عزاداری دهه دوم محرم شب هفدهم با سخنرانی حجت الاسلام سید عباس موسوی مطلق و مداحی حاج امیر کرمانشاهی در هیئت حسن بن علی (ع) برگزار شد.

در ادامه متن سخنرانی حجت الاسلام موسوی مطلق را می خوانید:

حجت الاسلام موسوی مطلق:

مشکل عمده مردم؛ عدم معرفت نسبت به ائمه علیهم السلام و انبیاء

عمده مشکل در زمان ائمه معصومین علیهم السلام و انبیاء این بود که معرفت لازم را نسبت به ولیّ خدا نداشتند. اینکه تاکید روی معرفت لازم و کامل داریم به این علت است که خیلی از چیزهایی را که ما معرفت نسبت به اهل بیت علیهم السلام می دانیم، دشمنان آنها هم داشتند اما کارساز نبود. اینکه ما معتقد باشیم ائمه عصمت و طهارت علیهم السلام هر کاری می توانند انجام دهند خوب است اما بعد از آن چی؟ در همین سطح ما را نگه داشته اند که دائما گدایی درب خانه ی اهل بیت علیهم السلام داشته باشیم اما نباید متوقف در گدایی به اهل بیت علیهم السلام بشویم. پس ناصر بودن اهل بیت علیهم السلام کی هست؟ کی باید خدا، دین خدا و ولیِّ خدا را یاری کنیم؟

آرام شدن معاویه و هارون الرشید با شنیدن فضایل امیرالمومنین علیه السلام

اینکه معتقد به مقامات ائمه علیهم السلام باشیم و این را معرفت به امام به معنای واقعی بدانیم معرفت محسوب می شود. وقتی فشار کار حکومت به معاویه زیاد می شد که دیگر نه شراب، شکارگاه، کنیزکان و ... نمی توانستند آرامَش کنند می گفت خطیب را بیاورید و به او فرمان می داد تا از فضایل امیرالمومنین علی علیه السلام سخن بگوید. در زمانی که خطیب سخن می گفت به شدت گریه می کرد و با دستمال بزرگی که داشت اشک هایش را پاک می نمود و در آخر می گفت: علی (علیه السلام) از این فضایل خیلی بالاتر است و شما او را به اندازه من نشناختید.

هارون الرشید هم همین گونه بود با وجودی که خیلی خبیث بود اما وقتی عرصه بر او تنگ می شد خطیبی را می آورد که از فضایل امیرالمومنین علیه السلام برایش بگوید و گریه کند.

اگر در همین حد شناخت متوقف شویم اول بدبختی ماست و اصلا به بحث تکلیف نسبت به امام ورود پیدا نمی کنیم و همیشه حالت مطالبه و گیرندگی داریم، همیشه طلبکارانه درب خانه ی اهل بیت علیهم السلام هستیم و این خوب نیست، این برای عامه مردم خوب است که خیلی هم دین از ناحیه عامه مردم به خطر نیفتاده بلکه در ابتدا خواص مشکل ایجاد می کردند و اشکال در کار ولیّ خدا بوجود می آوردند.

در کسب معرفت به ائمه علیهم السلام، زمان آزمون و خطا نیست

به نظرم من امت در زمان غیبت همه از خواص هستند چون تشیع یک تجربه طولانی مدت دارد و زمان آزمون و خطا نیست، یک حجت بیشتر باقی نمانده! تا مردم به معرفت واقعی نرسند اثری از آمدن آن سفرکرده نخواهد شد.

اگر معتقد باشیم اهل بیت علیهم السلام گره گشایی می کنند و همه کاره هستند، معرفت نیست؟ معرفت واقعی و لازم چیست؟ من معترض به بسیاری از شخصیت های صدر اسلام هستم درست است که بعضی از این شخصیت ها مقدس هستند اما ما به دنبال نمره 20 هستیم، در برابر حجت الهی و حجت آخر پروردگار نمره باید 20 باشد و صرف نمره قبولی قابل پذیرش نیست. مثلا ما قنبر غلام امیرالمومنین را مقدس می دانیم و ارادت تام و محض نسبت به او داریم، کجا بودند که نماندند و کمک کنند؟ هیچ عذری قابل قبول نیست مگر اینکه امر ولایی امام باشد وگرنه در شب بیستم حضرت به همه فرمودند بروند اما صعصعه بن سوهان ماند و نرفت، هیچ عذری از هیچ کسی پذیرفته نیست نه از محمد حنفیه، نه از ابن عباس، نه از عبدالله بن جعفر و نه حتی از مختار که مورد دعای امام معصوم بوده، عذری پذیرفته نمی شود که خیال کنیم بواسطه این دلیل می شود به یاری امام نیامد.

از چه راههای کسب معرفت نسبت به ائمه علیهم السلام پیدا کنیم؟

ائمه علیهم السلام خودشان را برای مردم معرفی کرده بودند به طور کامل و حجت برای مردم تمام شده بود، مردم آن زمان وحی و سخن پیامبر صلی الله علیه و آله را هم دیده بودند و به آنها معتقد بودند پس چرا پای کار نماندند؟ شخصیت های کمی هم نبودند حتی کسانی که صحابه ی پیغمبر صلی الله علیه و آله بوده، ابن عباس تمام تفاسیر آیات را از حضرت می گرفته و همه را حفظ بوده! پس اشکال کار کجا بوده ما باید این اشکالات را بشناسیم و خودمان را درگیر کنیم و آن اشکالات را برطرف کنیم.

محبت دنیا راس کل خطاهاست

در ابتدا باید محتوای معرفت را دریافت کنیم و روی آن محتوا تفکر کنیم. چی شد آنها با اینکه می دانستند ائمه علیهم السلام چه کسانی هستند اما آنها را یاری نکردند؟ پاسخ این پرسش کلام مقدس امام سجاد علیه السلام است؛ محبت دنیا راس کل خطاهاست. محبت دنیا باعث می شود که نتوان از دنیا گذشت و امام را یاری کرد، محبت دنیا زمانی که می خواهی از آن مفارقت یا جدایی کنی خودش را نشان می دهد.

چکار کنیم تا معرفت مان نسبت به ذوات مقدس افزایش پیدا کند؟ چند باب دارد یکی باب القرآن است یعنی سر سفره قرآن بنشینیم و امام را از دریچه قرآن بشناسیم.

راه دیگر شناخت از دریچه کلمات معصومین علیهم السلام است، از خود این کلمات می فهمیم گوینده شخصیت الهی است و از شخص عادی این سخنان بر نمی آید. این روایات گاهی از فضایل خود ائمه علیهم السلام است. دریچه ی دیگر دعا هست و بوسیله ادعیه ای که به ما رسیده به معرفت ائمه علیهم السلام می رسیم. باب دیگر از طریق زیارت و زیارت نامه هایی که ائمه معصومین علیهم السلام فرمودند.

اثرات روانی تلقین مثبت در همراهی امام

سوال دیگر این است که ما الان کجا قرار داریم؟ آرزوی کمک به ائمه علیهم السلام را در دل داشتند خوب است و از نظر روانشناسی هم اثرگذار است که انسان به خودش تلقین کند: اگر من بودم در جبهه ی خوبان می بودم؛ تاثیر روانی بر نفس انسان و اجتماع دارد. لذا امام صادق علیه السلام می فرماید: هر کس در عمرش یک مرتبه به ابا عبدالله علیه السلام بگوید: ای کاش من بودم و همراهی ات می کردم و به فیض عظیم شهدا نائل می شدم، در زمره شهدای کربلا قرار می گیرد.

دین ما می گوید هر کس راضی به فعل قومی باشد از آنهاست. ائمه علیهم السلام خواستند ما را تربیت کنند و فرموده اند در خیالتان و در آسایش و امنیت هم در جبهه ی ما بایستید و به آن طرفی ها ملحق نشوید. در عمل و بروز و ظهورش کاملا متفاوت می شود ممکن است در جبهه آنها یا در جهت عکس آن قرار گیرد.

یاران امام حسین(ع) در شب عاشورا، مثل برگ ریزان پاییز از او جدا شدند

آیا شاخصه ای وجود دارد تا ببینیم حسینی هستیم یا نه؟ ممکن است بگویید همین که از بچگی از درب خانه ی امام حسین علیه السلام جدا نشدیم یعنی حسینی هستیم اما آخر و عاقبت کار مهم است. در شب عاشورا که امام حسین علیه السلام با یارانش صحبت کرد لشگر مثل برگ ریزان پاییز از حضرت جدا شدند و رفتند. یک عده هم در روز عاشورا به قدرت تفکر به امام حسین علیه السلام پیوستند. صبح تا ظهر عاشورا حدود 30 نفر به امام حسین علیه السلام پیوستند یعنی فکر کردند و فهمیدند نباید با امام حسین علیه السلام بجنگند.

طرف تا ظهر روز عاشورا با حضرت بوده و با او نماز هم خوانده اما بعد از نماز آمده به حضرت می گوید: من فکر می کردم شما پیروز می شوید به همین دلیل با شما ماندم اما الان می بینم پیروزی با شما نیست اجازه هست بروم؟ حضرت فرمودند: برو. یعنی ممکن است کسی تا ظهر عاشورا با اباعبدالله علیه السلام بماند اما آن دقیقه ای که باید امامش را یاری کند او را رها کند. دلخوش به این نباشید که 20 سال است هیئت می گیرد یا 40 سال است گریه می کنید! معلوم نیست چون بید بر سر ایمان خویش می لرزد، جای شکر و حمد دارد اما باید استغاثه کرد که تا آخر کار بماند.

مکتب تشیع؛ مکتب رشد است

از کجا بدانیم در این دستگاه پیشرفت کرده ایم یا نه؟ در لشگر قرار داریم اما کجای این لشگر هستیم؟ مکتب تشیع مکتب رشد است اگر کسی متوقف شود یعنی در حال سقوط است، توقف به معنی سکون نیست بلکه به معنی سقوط است چون ابزار پیشرفت در اختیارتان هست حتی در بهشت هم مشغول ترفیع درجه هستید. اگر در عالم مادی متوجه بشوی که پیشرفت نکرده ای و درجا زده ای و به این درجا زدن معترف باشی با یک نگاه تو را به جلوتر می رسانند یعنی امید همواره در دل ما وجود دارد، یکی از اسماء خدا این است: « یا رادَّ ما قَدْ فاتَ1»؛ ای آن کسی که می توانی آنچه از ما فوت شده است را برگردانی. عمر و جوانی و سرمایه رفته است و چه چیزی می تواند این را به ما برگرداند جز خدا؟

در راه معرفت ائمه علیهم السلام کجای راه هستیم؟

کسانی که امام حسین علیه السلام را یاری نکردند با اینکه علمش را داشتند و می دانستند دختران پیامبر صلی الله علیه و آله هستند و ظلم به آنها تبعات منفی دارد اما نمی تواند از دو خلخال و مال دنیا بگذرد. محبت به دنیا الان معلوم نیست باید پیش بیاید تا بعد معلوم شود. اما اینکه الان کجا هستیم براحتی برای خودمان قابل تشخیص است اینکه بدانی چقدر روح ایثار داریم؟ چقدر می توانی از جانت بگذری؟ شهید آوینی می گفت: باید طبل جنگ نواخته شود تا مرد و نامرد شناخته شود. وقتی جنگ نیست هم در حال شعار دادن هستند وقتی جنگ آمد همه اینها کنار می رود و مرد مشخص می شود. یا اینکه ببیند چقدر می تواند از مالش بگذرد. اولویت اباعبدالله علیه السلام در کجای زندگی ما قرار دارد؟ آیا حضار است آبرویش را در راه امام حسین علیه السلام بدهد یا نه؟ از وقتش حاضر است ایثار کند؟

مکتب امام حسین علیه السلام و اهل بیت علیهم السلام مکتب فدا شدن است: بابی انت و امی؛ چقدر اهل فدا شدن هستیم؟ از درون شروع کنیم، کینه ها و نفاق را دور بریزیم این گذشت ها باید بیاید تا به بقیه چیزها برسد چون مکتب ابا عبدالله علیه السلام همینطور بود.

حجت الاسلام موسوی مطلق:

پی نوشت:


1- دعای ام داوود.