حجت الاسلام موسوی: حق الناس در لحظه آخر انسان را جهنمی می کند+گزارش تصویری
وارث: مراسم دهه دوم محرم با سخنرانی حجت الاسلام سید موسوی و مداحی کربلایی حسن حسین خانی و حاج روح الله بهمنی در هیئت مکتب صاحب الزمان (عج) برگزار شد.
در ادامه متن سخنرانی حجت الاسلام موسوی را می خوانید:

توصیه امام سجاد علیه السلام به ادای دیون
امام سجاد علیه السلام فرمود: هیچ دِین و حقی نباید به گردنتان باشد و هر حقی به گردنتان است باید ادا کنید. حق الناس نباید به گردن ما باشد. بزرگتر ها یک حقی به گردن ما دارند و باید به آنها احترام گذاشت. فرموده اند: احترام گذاشتن به خداست احترام به مسلمانی که موی او سپید شده است. پیرمردها، پیرزن ها، حاج خانم ها و حاج آقاها احترام دارند و یک عمری را در مجالس اهل بیت علیهم السلام گذرانده اند.
توصیه قرآن به رفتار در مقابل پدر و مادر
فرمودند: پیران شما مثل انبیای شما هستند، در هر خانواده ای بزرگی وجود دارد مثل پیامبر آن خانواده است و احترام دارد و باید احترام او را حفظ کرد. خدا در قران می فرماید: وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّیانی صَغیراً 1 ؛ برای پدر و مادر بالهای ذلت را پایین بیاورید. یعنی خودتان را نزد پدر و مادرتان خوار کنید، من و شما به هر جایی هم برسیم نزد پدر و مادرمان وجاهتی نداریم، نباید خودمان را به رخ والدین بکشیم.
قرآن می فرماید: برای پدر و مادرتان دعا کنید که خدا به آنها رحم کند همانطور که آنها به شما رحم کردند، در همه لحظاتی که آسیب پذیر بودیم و یک مگس را نمی توانستیم از خودمان برهانیم، پدر و مادر مراقب ما بودند. امام سجاد علیه السلام وصیت فرمودند: پسرم مدیون کسی نباش، حق دیگران را رعایت کن تا حق مردم به عهده ات نباشد که این حق دیگران گردن انسان را می گیرد و انسان را جهنمی می کند.
ماجرای واقعی سوختن کتف شخصی که پول یک نان را بدهکار بود
مرحوم دستغیب در یکی از کتابهایش داستانهای واقعی نقل می کند: یک تاجری به حرم امیرالمومنین علیه السلام مشرف شد، به ذهنش رسید پولهایی که دارد را جایی امانت بگذارد و راحت به زیارت برود و بارش سبک باشد و راحت بتواند زیارت کند. در نجف کسی را نمی شناخت اطراف حرم یک مغازه ای بزرگی بود و یک مرد بسیار نورانی آنجا بود به آن مرد اعتماد کرد و امانتش را نزد او سپرد و با خیال راحت به زیارت کربلا و سامرا و نجف و ... رفت. وقتی می خواست برگردد به مغازه رفت تا پول هایش را بگیرد. اما مغازه دار گفت شما چیزی نزد من نسپردی و من اولین بار است شما را می بینم، هر چه گفت مغازه دار قبول نکرد.
پول هایش تمام شده بود و دیگر پولی برای مسافرخانه نداشت. به حرم امیرالمومنین علیه السلام رفت و به حضرت متوسل شد. شب در حرم مطهر خواب دید که آقا به او فرمود: صبح به دروازه نجف برو و به اولین کسی که می خواست از دروازه خارج شود مشکلت را بگو. او بعد از نماز صبح سریع راه افتاد، دید یک پیرمرد مفلوک است که هیزم جمع می کند تا به کوره های نجف بیاورد به او نگاهی کرد و گفت چه کاری از او بر می آید؟ حتما خواب من پریشان بوده.
به حرم برگشت و شب دوم باز همان خواب را دید. روز سوم دلش را به دریا زد و نزد پیرمرد رفت و مشکلش را به او گفت. پیرمرد به او گفت: ظهر قبل از نماز به همان مغازه بیا مشکلت انشاالله حل می شود. تاجر سر قرار حاضر شد و پیرمرد مردم را اطرافش جمع کرد و گفت: «من سالها پیش در نجف آمدم نانوایی نان بخرم اما نان را فراموش کرده بود می خواستم برگردم به منزل تا پول بیاورم یکی از همسایگان مرا دید و گفت بیا من پول یک نان را حساب می کنم تو بعدا به من برگردان.»
او پذیرفت و نان را به خانه آورد و چون مبلغ نان کم بود یادش رفت پرداخت کند. پیرمرد در ادامه گفت: «تا اینکه چند سال بعد اتفاقی یادم افتاد به درب خانه همسایه رفتم اما از آنجا نقل مکان کرده بود. شب خواب دیدم که قیامت شده و نامه های اعمال را بررسی می کنم و من جزو نجات یافتگان هستم اما دیدم یک آتشی نزد من می آید و همان همسایه در آتش بود و به من گفت: تو پول نان را به من ندادی من الان گرفتارم و باید حق مرا بدهی. هر چه به او گفتم به دنبالت آمدم و تو نبودی قبول نکرد. در همین گفت و گو دست او به شانه ی من خورد و من از خواب بیدار شدم و دیدم واقعا کتف من سوخته است.» حق الناس این گونه است در لحظه ی آخر انسان را گرفتار می کند.
آن پیرمرد پیراهنش را کنار کشید و جای سوختگی را به مردم نشان داد. آن مغازه دار پشیمان شد و امانت را به تاجر برگرداند. این است که امام سجاد علیه السلام به فرزندش توصیه می کند که سعی کن حقی از مردم به گردنت نباشد و به حق مردم احترام بگذار.
"سلام" یعنی توجه دادن افراد به انسانیت
در اسلام برای جلیس و همنشین هم حقی داریم یعنی باید به او تحیت و احترامی قائل شوی. مثلا در مترو، اتوبوس یا مطب دکتر نشسته ای و شخصی کنارت می نشیند حقی به گردنت دارد و باید یک تحیت و احترامی به او بکنی.
طبیعت انسان موجودی اجتماعی بودن است و فطرتا اجتماعی است و وقتی همنوعت را می بینی باید خوشحال بشوی و تحیت و سلام بگویی. سلام یعنی من با تو در صلح و آرامش هستم. اینکه این قدر سفارش به سلام شده است به این دلیل است که انسان به آدمیت و انسانیتش توجه کند.
پی نوشت:
1- سوره اسراء آیه 24.