حجت الاسلام کاشانی: حرکت سیدالشهدا(ع) "قیام" بود نه فرار

حاکمیت یزید بزرگ ترین مشکل جهان اسلام

امام حسین علیه السلام فرمود: بزرگ ترین مشکل جهان اسلام حاکمیت طغیان گری مثل توست. قبل از اینکه کربلا اتفاق بیفتد امام حسین علیه السلام اصحاب و بزرگان را جمع کرد و فرمود: من نگران هستم حقیقت دین و اسلام مندرس شود، جایگاه امامت و اهل بیت علیهم السلام. و شروع به بیان جایگاه اهل بیت علیهم السلام در بیان و روایات حضرت رسول صلی الله علیه و آله کردند مثل حدیث ثقلین و غدیر و ... بعد از آن جریان ولایتعهدی یزید اتفاق افتاد و سیدالشهدا علیه السلام جزو معدود اشخاصی بود که اعلام عدم بیعت کرد. امام حسین علیه السلام لازم نبود حتما اعلام عدم بیعت کنند بلکه کافی بود اعلام نارضایتی نکند چون در اعلام عمومی نمی شود از تک تک افراد بیعت گرفت اما سیدالشهدا علیه السلام اعلام نارضایتی کرد و بیانیه صادر کرد.

پاسخ به شبهه فرار امام حسین علیه السلام

به سراغ امام حسین علیه السلام آمدند و گفتند اگر بیعت نکنید شما را می کشیم. حضرت به سوی مکه رفتند. اما شبهه ای مطرح می کنند که حضرت قیام نکرد بلکه می خواست فرار کند، کدام عاقلی به سمت دشمن فرار می کند؟ اگر سیدالشهدا علیه السلام می خواست فرار کند باید به غار، کوه یا جنگلی می رفت و آنجا زندگی می کردکسی که می خواهد فرار کند به جایی می رود که او را نشناسند. عراق مرکز فرماندهی نیروهای نظامی بود چطور امام حسین علیه السلام باید به مرکز نظامی فرار کند؟ کدام انسان عاقلی به پاسگاه انتظامی فرار می کند؟

بعضی ها شبهه مطرح می کنند که چرا سیدالشهدا علیه السلام معاذالله خودکشی کرد. می خواهند هویت قیام سیدالشهدا علیه السلام را بگیرند.

بعضی ها شبهه مطرح می کنند که سیدالشهدا علیه السلام می خواست فرار کند و مشکلی با ظلم یزید نداشت، نمی خواست در ساختار سیاسی تغییر ایجاد کند و نمی خواست بر علیه یزید روشنگری کند. انسان اگر بخواهد فرار کند چرا به سمت کوفه می رود؟ انسان اگر بخواهد فرار کند از بیراهه می رود نه جاده ی اصلی، سریع حرکت می کند نه آهسته. سیدالشهدا علیه السلام روز 8 ذی الحجه به سمت کوفه حرکت کردند، زهیر به حج رفت و حجش را انجام داد و بعد به سمت حضرت کرد یعنی کاروان ظهیر حدود 5 یا 6 روز با کاروان سیدالشهدا علیه السلام اختلاف داشت اما با این حال به او رسید. یعنی سرعت حرکت کاروان سیدالشهدا علیه السلام کُندتر و آهسته تر از کاروان زهیر بوده است.

ادله ی عدم فرار سیدالشهدا علیه السلام

کاروان های زیادی از حجاج در راه سیدالشهدا علیه السلام را دیدند یعنی حضرت سریع حرکت نمی کرده، پذیرش منطق فرار معاذالله از احمقانه جلوه دادن قیام سیدالشهدا علیه السلام است لازمه اش این است که یک جایی بگوییم کار خلاف عقل انجام شده تا بتوان گفت حضرت فرار کرده. چرا کاروان حضرت آهسته حرکت کرد؟ چرا در روز حرکت کرد؟ کسی که بخواهد فرار کند شبانه حرکت می کند. حضرت خودش را به تمام کاروان ها معرفی کرد انسان بخواهد فرار کند ناشناس می ماند.

رسیدن خبر شهادت مسلم یعنی کوفیان بر عهد خودشان نایستادند پس چه دلیلی برای فرار بود؟ خیلی بی شرمی است انسان برای امام حسین علیه السلام گریه کند و بگوید حرکت امام قیام نبود بلکه فرار بود.

کسی نمی تواند بگوید من شیعه هستم اما امام حسین علیه السلام را قبول ندارم لذا می گوید اصلا قیامی در کار نبوده و حرکت حضرت فرار بوده. بعد از رسیدن خبر شهادت مسلم کدام انسان عاقلی به سمت کوفه می رود مگر کوفه چه اهمیتی داشته که حضرت به آنجا بروند و بعد لشکریان مانع از آمدن او بشوند. با منطق فرار نمی توان قیام امام حسین علیه السلام را تبیین کرد.

امام حسین علیه السلام با 18 هزار نفر از مردم بیعت کردند مگر برای فرار از مردم بیعت می گیرند؟ یعنی امام نماینده اش را فرستاده تا فرار کند؟ چند گزاره اصلی و مهم از تاریخ را باید حذف کنیم تا تاریخ جور در بیاید؟ کسی که این شبهه را مطرح کرده نمی تواند کلیات آن را حل کند.

در زمانی که بنده دانشجو بودم می گفتند قرآن به درد کارکردهای قبیله ای می خورد، اما دیدند جواب نداد و نمی توان مستقیم جنین جمله ای گفت، پیوند مردم با دین عمیق تر بود. مثل صدر اسلام که به پیغمبر صلی الله علیه و آله تهمت ساحر و کذاب و ... دادند و وقتی جواب نگرفتند گفتند نه او یک مسلمان است. الان می گویند قیام سیدالشهدا علیه السلام هر چه بوده گذشته است و جامعه الان نمی پذیرد لذا الان می آیند در پوشش حرف می زنند.

دعواهای سیاسی ریشه اعتقادی دارد حاضر نیستند کسی از هم تیمی های خودش را که توهین به امام حسین علیه السلام کرده است را نقد کند چون مناسبات قدرت اولویت بر مناسبات فکری و عقیدیتی دارد.

لزوم پرده دری از عقاید منافق

یک عده باید پرده از نفاق بردارند وگرنه همه نمازخوان هستند، در جامعه ای که اقتدار اسلامی هست و شخص جرات نمی کند عقایدش را مستقیم بیان کند آنها را در پوشش بیان کند و لازم است عده ای خواص پرده دری کنند و پرده نفاق را بردارند که یا عقب تر برود یا کلا برود یا افشا شود.

حذیفه وقتی دیده بود بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله آن افراد چه کردند حاضر نشد بر جنازه ی آن دوازده نفر شرکت کند و نماز میت بخواند و فرمود: پیغمبر به من فرمود:وَ لا تُصَلِّ عَلى‏ أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً وَ لا تَقُمْ عَلى‏ قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ ماتُوا وَ هُمْ فاسِقُ ¹ ؛ ابوموسی اشعری و ابن مسعود وارد مسجد شدند و حذیفه می فرماید: دو نفر وارد می شوند که کی از آنها منافق است و برای اینکه به ساحت ابن مسعود جسارت نشود گفت: یادم افتاد پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: شبیه ترین مردم در مرام و منطق من عبدالله بن مسعود است. از این جمله معلوم می شود که یا یکی از آن دو نفر منافق است یا اینکه حذیفه صحابه پیامبر صلی الله علیه و آله به صحابه دیگر دروغ بسته است.

پی نوشت:

1- سوره توبه آیه 84.