امروز بیشتر از دیروز باید با امام حسین(ع) زندگی کنیم
وارث: در ادامه شرح زیارت عاشورا از کتاب «زیارت عاشورا اتحادی روحانی با امام حسین(ع)» ذیل عبارت «بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي لَقَدْ عَظُمَ مُصَابِي بِكَ» نوشته شده است:
«بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي لَقَدْ عَظُمَ مُصَابِي بِكَ»
پدر و مادرم فدايت، واقعاً مصيبت من که همان شهادت شما باشد، خيلي برايم سنگين بود.
عملاً با چنين اظهاراتی عشق به خوبیها را در خود شعلهور میسازيد و اوج محبّتی را که بايد به اباعبدالله داشته باشيد به فعليت میرسانيد و مشخص میکنيد چه احساسی نسبت به مصيبتی که بر اباعبدالله الحسين وارد آمده است، داريد. میگويي: «لَقَدْ عَظُمَ مُصَابِي بِكَ» مصيبت من بزرگ بود به خاطر اين که شما به مشکلی اين چنين افتاديد و اين يک نوع اتحاد است بين شما و حضرت اباعبدالله که با زيارت آن حضرت براي زائر او پديد میآيد که مصيبت آن حضرت را مصيبت خود احساس میکند، در راستای اتحاد بين شيعيان با اهل البيت، رسول خدا میفرمايند: «مَنْ أَحَبَّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فِي اللَّهِ- حُشِرَ مَعَنَا وَ أَدْخَلْنَاهُ مَعَنَا الْجَنَّةَ»؛ هركه ما خانواده را در مسير الهی دوست داشته باشد با ما محشور مىشود و او را به همراه خود به بهشت میبريم. که اين نوعی يگانگي بين مُحب و محبوب است. بعد از يگانگي با نور امام معصوم است که در ذيلِ حب به حضرت سيدالشهداء اظهار ميداری:
«فَأَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِي أَكْرَمَ مَقَامَكَ وَ أَكْرَمَنِي أَنْ يَرْزُقَنِي طَلَبَ ثَارِكَ مَعَ إِمَامٍ مَنْصُورٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ»
از خدايی که مقام شما را بسی بزرگ داشت و مرا هم که در مقام سوگواری و محبت به شما هستم بزرگ داشت، میخواهم که خونخواهی شما را زير فرمان امامی ياری شده از اهل بيت پيامبر، رزق من گرداند.
اين که ميگوييد: «أَكْرَمَنِي»؛ حکايت از آن دارد که متوجهايد محبتِ به اهل البيت و سوگوارِ سيدالشهداء بودن يک کرامت بزرگ الهی است که خداوند به انسان ميدهد و آن وقت از خدا خونخواهی اباعبدالله را ميخواهی. چون با اين خونخواهی خدايی ميشوی و ارادهات در اراده حق فانی میگردد و لذاست که گفته میشود شيعه به اين خونخواهی و انتقام زنده است و تاريخ را به سوی حق حرکت میدهد.
شيعه در طول حيات تاريخیاش با سوز اين انتقام، شُکُوه خود را حفظ کرده و نه تنها با اصحاب کربلا همتاريخ گشته است بلکه خود را در جبههای وارد کرده که حضرت مهدی فرماندهي آن را به عهده دارد، براساس همين اعتقاد است که در دعای ندبه در طلب حضرت مهدی ندا سر میدهيد: «أَيْنَ الطَّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلاءَ؟»؛ کجاست آن کسي که طالب خون آن کسی است که در کربلا کشته شد؟ لذا میفرمايند: «اِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ يطْلُبُ بِدَمِ الْحُسَين» چون حضرت قائم قيام کنند انتقام خون امام حسين را میگيرند و به اين معنی است که جهت عالم به سوی فرهنگ امام حسين تغيير جهت میدهد. پس ما زندهايم به اين که انتقام خون امامان را بگيريم و آن جريان فکری را که مانع حاکميت فرهنگ اهل البيت بوده و هست از صحنه تصميمگيری عالم خارج نمائيم.
مگر میشود جبههای که اباعبدالله در رابطه با مقابله با يزيد گشودند بسته شود؟ شيعه زنده است به حفظ و نگه داری اين جبهه، تا همواره با اباعبدالله زندگي کند. امروز بيشتر از ديروز بايد با امام حسين زندگي کنيم، چون ظلمات با شدت بيشتری به صحنه آمده و حق و حقيقت آمادگی ظهور بيشتری را پيدا کرده است. همينطور که ملاحظه میکنيد اگر ملّت ما در اين دورانِ ظلمات، پرتوی از حيات دارد، به جهت زندگی با حسين است و هر روز که زندگی با حسين برای او شديدتر شد، حيات او شکوفاتر گشته و چهرهای ديگر از حقيقت نمايان شده است. پس تقاضايی که در اين فراز جهت انتقام از قاتلان حضرت سيدالشهداء داريد جهت شرکت در يک حيات فعال است که هيچ وقت شور و نشاطش فرو نمینشيند به شرطی که زير نظر امامی انجام گيرد که نصرت يافته از طرف خدا و از اهل بيت پيامبر خدا باشد.