حجت الاسلام کرمی: برخورد مبتنی با عقل و منطق، دین را نگه داشت

کد خبر: 63854
آیا می توانیم بگوییم احساسات ما از کسی که این ماجرا را دیده (امیرالمومنین علیه السلام) و در کنار آن سکوت و صبر کرده بیشتر است؟! معلوم می شود چیزی به نام مصلحت، به عنوان تشخیص مبتنی بر نظام دین، صیانت و تحفظ از اصل و ریشه دین مطرح بوده و حضرت این دو مصلحت را با هم می بینید و می سنجد و حضرت زهرا سلام الله علیها و حضرت محسن را هزینه می کند تا دین بماند.

وارث: جلسه هفتگی با سخنرانی حجت الاسلام کرمی، قرائت قرآن توسط صادقیان و مداحی حاج سید مهدی میرداماد، کربلایی حمید کاظمی، مصطفی محمدی، سید رسول طباطبایی در حسینیه پیروان قرآن مجید برگزار شد.

در ادامه متن سخنرانی حجت الاسلام کرمی را می خوانید:


حجت الاسلام کرمی:

عقل و احساس؛ دو ساحت درون نفس انسان

انسان اگر خودش را نشناسد و نفهمد چگونه موجودی است و ریشه کردار و سکناتش چیست علی القاعده در مسیر بندگی به فرجام و انجام صحیحی نخواهد رسید.

انسان در نفسش دو ساحت و دو حوزه دارد که کارکرد آنها کاملا متفاوت است، یکی حوزه اندیشه، تفکر و عقل است و دیگری حوزه احساسات و انگیزه است، تمایلات انسان، حب و بغض در آنجاست. تفکر برای عقل است و کمک می کند انسان راه را از چاه تشخیص دهد. عقل در بدن انسان مثل چراغ در ماشین است اگر ماشین آخرین مدل هم باشد اما نور کافی نداشته باشد به مقصد نخواهد رسید.

تعریف عقل در روایات این است: عقل آن چیزی است که انسان بواسطه آن مسائل اخروی خودش را استیفا می کند، به سعادت و بهشت می رسد.

اندیشه به تنهایی برای هدایت کافی نیست

حوزه دیگری در انسان حوزه عواطف و احساسات است حتی اگر مسیر را درست تشخیص دهی اگر میل و انگیزه و اراده نداشته باشی هیچ وقت در آن قدم نمی گذاری. غالب انسان هایی که در تاریخ گمراه شدند در تشخیص حق و باطل مشکلی نداشتند البته عده ای هم بودند سقوط فکری داشتند مثل خوارج نهروان که قدرت تشخیص نداشتند، اما غالب آنها قدرت تشخیص داشتند مثل معاویه که از همه نسبت به معارف علی علیه السلام عارف تر بود.

حوزه اندیشه باعث نمی شود انسان به معتقدات خودش عمل کند، آن چیزی که مهم است و موتور حرکت است مربوط به حوزه انگیزه و عواطف می شود اگر انسان احساساتش به سمت سوئی نباشد عامل حرکتش می شود، کسانی که در مقابل امیرالمومنین علیه السلام در جنگ جمل صف آرایی کردند در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله جزو استوانه های شریعت و عناصر برجسته بودند و نسبت امیرالمومنین علیه السلام را با دین و پیامبر صلی الله علیه و آله را خوب می دانستند اما اگر میل انسان به دنیا بود دانستن کارایی ندارد.

اگر میل انسان دنیای بود، اندشه سودی برایش نخواهد داشت

اگر میل انسان به دنیا و عوامل و محرک های احساسی دنیایی شد، سواد عقیم از ایصال انسان به آن مطلوباتی است که هدف آفرینش انسان است فلذا حوزه انگیزه که از آن در روایات و قرآن به "قلب" یاد می شود مهمتر است. اگر انسان تمایلات دینی و احساسات مذهبی نداشته باشد دانستن حق سودی به حالش نخواهد داشت.

از آن طرف اگر هیجانات و احساسات باشد اما فهم، درک و تشخیص نداشته باشد. یکی از مهمترین مسائلی که به حوزه انگیزه مربوط می شود عبارت از تبری است. شما موجودی را در دنیا پیدا نمی کنید که تولی و تبری نداشته باشد اما متعلَق حُب و بغض فرق می کند آن چیزی که محور تبری و تولی انسان است مهم است، مثلا کسی فرزندش را دوست دارد یا منبرش را دوست دارد و ...

تولی و تبرّی دینی ملاک است

ما از تولی و تبری دینی دم می زنیم یعنی محبتی که ملاکش حق است و محبت به ذات اقدس احدیت است. یعنی اگر انسان بین تمایلات و گرایشات گوناگونش درگیری حاصل شد محبت به حق حاکم بر همه ی تمایلاتش است. اگر معیار نداشته باشیم کار به جایی خواهد رسید که حب و بغض درست در جهت عکس خودش نتیجه می دهد. لذا محبت واقعی محبتی است که انسان انقیاد تام و اطاعت کامل از محبوب داشته باشد حتی در ابراز علاقه.

تولی و تبرّی باید در چهارچوب عقل باشد

لذا در تولی و تبری باید چهارچوب داشت و چهارچوب آن عقل است. گاهی وقت ها ما کاسه داغتر از آش می شویم، تقیه یک چیزی تعریف شده است در غالب روایات آمده که تقیه تا زمان آمدن امام دوازدهم علیه السلام پابرجاست و کسی حق برهم زدن آن را ندارد. امروز چیزی به نام حیاط خلوت نداریم و محیط بسته نداریم و آنچه از انسان حادث می شود در سراسر عالم منتشر می شود. من می خواهم حب و بغض را اعلام کنم اما اعلام کردن آن به ضرر منویات، مطلوبات آن کسی است که تو سینه چاکش هستی! اگر مرید هستی باید مثل مرادت عمل کنی.

کاسه داغ تر از آش نشویم!

امیرالمومنین علیه السلام از همه انسانهای تاریخ ارادتش به حضرت زهرا سلام الله علیها بیشتر بود. آیا احساسات علی بن ابی طالب علیه السلام در ماجرای کوچه که دل هر انسانی را به درد می آورد حتی ما که جگرمان خون می شود، آیا می توانیم بگوییم احساسات ما از کسی که این ماجرا را دیده و در کنار آن سکوت و صبر کرده بیشتر است؟! معلوم می شود چیزی به نام مصلحت، به عنوان تشخیص مبتنی بر نظام دین، صیانت و تحفظ از اصل و ریشه دین مطرح بوده و حضرت این دو مصلحت را با هم می بینید و می سنجد و حضرت زهرا سلام الله علیها و حضرت محسن را هزینه می کند تا دین بماند.

دیدن آن مسائل تلخ ترین حوادث در زندگی امیرالمومنین علیه السلام بوده ولکن در کنار ارادت و عشقی که کسی زیر طاق آسمان نیامده که ارادتمندتر از حضرت باشد، نه فقط به عنوان همسر او و دختر پیامبر صلی الله علیه و آله، در نظام تکوین حضرت صدیقه سلام الله علیها یک جایگاهی دارد که یک انسان به خاطر آن منزلت باید نسبت به ایشان ارادت داشته باشد.

حضرت زهرا سلام الله علیها فی حد نفسها موجودی بود که تحمل رنجش برای امیرالمومنین علیه السلام ممکن نبود مگر اینکه یک مصلحت اقویی در کار باشد که حضرت در جلو چشمش به حضرت زهرا سلام الله علیها جسارت کردند اما صبر و سکوت کرد.

تقیه دین را نگه داشت

ائمه علیهم السلام در بیعت با طاغوت بودند چون تقیه ایجاب می کرد، یعنی ارادت ما به حضرت زهرا سلام الله علیها از امام صادق علیه السلام بیشتر است؟ اگر ولایت علمای اسلام نبود، اگر پیروی توده از علمای اسلام نبود هیچ چیزی از دین باقی نمی ماند، تقیه امروز دین را نگه داشت! برخورد مبتنی با عقل و منطق دین را نگه داشت!

یک عده انسان هایی که نه تشخیص درست و نه احساسات درستی دارند. احساسات درست باید به مجد و شکوه مکتب تشیع کمک کند. آسان ترین کار برای امیرالمومنین علیه السلام دست به شمشیر بردن بود اما اگر این کار را می کرد هیچ چیزی از دین باقی نمی ماند. آیا احساسات ما از مقام معظم رهبری و امام خمینی رحمة الله علیه بیشتر است.

حجت الاسلام کرمی: