حجت الاسلام کرمی: معرفت؛ عامل تحریک انسان برای انجام عمل همراه با اعتقاد
وارث: جلسه هفتگی مداحی با سخنرانی حجت الاسلام کرمی و مداحی حاج علی انسانی، حاج قدیر فیضی، حاج محمدرسول فیضی، حاج عباس صفاوردی، کربلایی محمدحسن فیضی و دیگر ذاکرین اهل بیت(ع) ذاکرین اهل بیت(ع) در حسینیه دلریش برگزار شد.
در ادامه متن سخنرانی حجت الاسلام کرمی را می خوانید:

رجز خوانی در جنگ جمل
در جنگ جمل شخصی از لشکر عایشه بیرون آمد و رجز خواند: مسلک من عثمانی است، اقوامم خبر داده اند که علی (علیه السلام) عثمان را کشته است. یکی از فرماندهان امیرالمومنین علیه السلام که پیرمردی بود به او گفت اگر از تو بپرسند اینجا چه می کردی چه جوابی خواهی داد؟ برای چه ایستاده ای و شمشیر می زنی.
آن جوان به او گفت: اول اینکه شما نماز نمی خوانی و کسی که نماز نخواند مرتد است و باید او را کشت، دوم اینکه شما عثمان را بعد از 49 روز محاصره با لب تشنه مظلومانه در خانه اش او را کشتید.
فرمانده امیرالمومنین علیه السلام به او فرمود: تحقیق کن و بعد بجنگ، برو در لشکر امیرالمومنین علیه السلام دوری بزن، اگر کسی را پیدا کردی که آثار عبادت در چهره او نبود تو برنده هستی. تو که در رجزت گفتی اهل قسان هستی وقتی عثمان کشته شد در مدینه بودی؟
جوان پاسخ داد: نه خبر به من رسیده بود. فرمانده لشکر گفت: از کسی بپرس که از نزدیک جریان را مشاهده کرده بپرس تا واقع جریان را به تو بگویم. کسانی عثمان را کشتند که از جنازه او بهره برداری سیاسی می کنند و پیراهن خونینش را وسیله ای برای تشخص کردند و پشت آن قایم شدند تا در مقابل عدالت جوابگو نباشند. وقتی آب را به او بستند علی بن ابی طالب علیه السلام فرمود: با آب و نان کسی شوخی نکنید و جانشان را به خطر انداخت تا آب به عثمان برساند.
در روایت دارد آن جوان دوری در لشکر زد و به درستی سخن فرمانده لشکر پی برد.
سیادت متولیان بتکده در گرو جهل مردم بود
متولیان بتکده، ائمه ی کفر، یقینا می دانند که حق و باطل کدام طرف است، خیلی ساده لوحانه است که انسان فکر کند دعوای ابی سفیان و ابی جهل با پیغمبر صلی الله علیه و آله بر سر بت پرستی بود. آنها ملتفت و برخوردار بودند و سیادت و آقایی شان در گرو جهل مردم بود. ابوسفیان در تمام دُول دنیا و در دربار سلاطین مقرب بود، یک آدم جنتلمن و با پرستیژ بود، آدمی بود که به بت توسل کند؟ از هر کسی بهتر می دانست سنگ و چوب کارایی ندارد، چرا دعوت به بت پرستی می کرد.
ابوجهل که به او ابوالحکم می گفتند و بسیار دانا و پخته و باتجربه بود مگر می شود به بت اعتقاد داشته باشد؟ ما ملاتر از ولید بن مغیره مخزومی1 نداشتیم! به قدری باسواد و با دانش بود. این آیات قرآن درباره او بود: وَجَعَلْتُ لَهُ مَالًا مَمْدُودًا * وَبَنِينَ شُهُودًا 2؛ برای آنها سخت بود که بپذیرند که یک بچه یتیم پابرهنه مبعوث به رسالت شود و تفکرات مادی داشتند.
قرآن هم از زبان آنها نقل می کند، حال یا این را به زبان آوردند یا بیان حالشان این بود: وَقَالُوا لَوْلا نُزِّلَ هَذَا الْقُرْآنُ عَلَى رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ 3؛ او 10 پسر داشت و خیلی هم ثروتمند بود.
آیا اینها کسانی بودند که به بت اعتقاد داشته باشند؟ هاشا و کلا! آیا ائمه کفر امروز در دنیا به آنچه که می گویند اعتقاد دارند؟ والله خیر. بیشتر از همه خود آمریکایی ها می دانند آن کس که حقوق بشر را به لجن کشیده آمریکاست، و آن کس که حقوق بشر را احیاء کرده است ایران است. تبلیغات خیلی مهم است.
چرا نگاه به صورت عالم عبادت است؟
باور! اگر اعتقاد نباشد انسان نه می جنگد و نه شمشیر می زند. چرا می گویند مداد علما از دماء شهدا ارزشمندتر است؟ چرا می گویند محضر علم از سجاده عبادت بالاتر است؟ چرا نگاه به صورت عالم و درب خانه اش عبادت است؟ چون علم یک شأنی دارد که وقتی آمد اگر انسان هم یک قدم کوتاه بردارد درست برخواهد داشت، اما اگر جهل باشد اگر هزار کیلومتر هم که برود، هزار کیلومتر از حقیقت بیشتر دور شده است.
قرآن می فرماید: قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا 4؛بگو آيا شما را از زيانكارترين مردم آگاه گردانم * آنان كسانى اند كه كوشششان در زندگى دنيا به هدر رفته و خود مى پندارند كه كار خوب انجام مى دهند.
عامل محرک در قوای تحریکی انسان برای به غلیان آوردن هیجانات انسانی که منجر به عمل همراه با اعتقاد می شود معرفت است.
پی نوشت:
1- ولید بن مغیره مخزومی قرشی، از بزرگان و اشراف و سران قریش در مکه، در زمان جاهلیت و از حکام عرب که معاصر با پیغمبر اسلام و از دشمنان و مخالفان سرسخت آن حضرت، آیات چندی از قرآن مجید درباره خصومت و دشمنی او با رسول خدا، نازل شده است. بنا به نظر برخی مفسران، آیات اولیه سوره ماعون در مذمت او نازل شده است.
2- سوره مدثر آیه 12 و 13.
3- سوره زخرف آیه 31.
4- سوره کهف آیه 103و104.