حجت الاسلام اخوان:تا کسی معرفت به ولی نداشته باشد معرفت به خداوند ندارد+گزارش تصویری

کد خبر: 64646
در طول تاریخ کسانی با ائمه ی معصوم بوده اند اما معنای حجت معصوم را درک نکردند و در کربلا هم چنین کسی را داریم که تا ظهر عاشورا در سپاه امام بودند ولی بعد، از حضرت جدا شدند و در نهایت اهل دوزخ شدند و ظاهرأ در کربلا کسی هم بوده است که دو رکعت نماز هم نخوانده بود ولی مسلمان شد و در رکاب حضرت شهید شد. او معرفتش تابع شأن دیگری است و این بی معرفتی اش بر اساس امور دیگری است.

وارث: جلسه هفتگی هیئت الزهرا(س) با سخنرانی حجت الاسلام اخوان و مداحی حاج سعید خرازی و برادر شکوری برگزار شد.

در ادامه ی خبر متن سخنرانی حجت الاسلام اخوان را می خوانید:

حجت الاسلام اخوان:

تفاوت معرفت به فضائل و معرفت به ذات معصوم

در شناخت تفاوت ها یک موقع هست که بنا به آثاری که از کسی به ظهور می رسد او مورد قضاوت قرار میگیرد و یک موقع بنا به ذات و حیثیت عبودی انسان و بنا به خلقت او و کمالاتی که خداوند در او قرار داده است مورد قضاوت قرار میگیرد، هردوی آن ها بحث از معرفت و شناخت انسان میکند که بین آن خیلی فاصله است و این فاصله به قدری است که بنا به آن ظرف وجودی خودمان از مقدار آبی که در اقیانوس هست استفاده می کنیم.

موضوع فضائل نیز همینگونه است که یک موقع انسان شعوری در خود دارد و آن را به بروز نمی رساند و ممکن است کسی سال های متوالی و در تمام عمر با او در ارتباط باشد اما او از ایشان دریغ کند که مطلبی را به ظهور برساند که این عمل زیاد اتفاق می افتد.

حتی ممکن است کسی به دوست خود خیلی نزدیک باشد اما در عین حال به عمق او پی نبرد و این معنا در این سال ها خیلی رایج است و یک موقع هست کسی زیاد به دیگری نزدیک است اما بنا به سلسله مقتضیاتی این موضوع جلوه پیدا نمیکند. اما یک موقع هست که اصلأ کسی دیگری را ندیده است اما معرفت او تابع یک علم و شعوری است که بنا به آن علم و شعور و مراتب این فرد از کسی که شب و روز با او بوده معرفتش بیشتر است مثل این که ما هیچکداممان امام معصوم را ندیده ایم ولی آن کسی که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف  را حجت خداوند میداند و معنی ان را هم میداند، چنانچه امام را ببیند یا نبیند معرفت به حال او فرقی نمیکند.

درک و شناخت حجت خدا بر روی زمین

در طول تاریخ کسانی با ائمه ی معصوم بوده اند اما معنای حجت معصوم را درک نکردند و در کربلا هم چنین کسی را داریم که تا ظهر عاشورا در سپاه امام بودند ولی بعد، از حضرت جدا شدند و در نهایت اهل دوزخ شدند و ظاهرأ در کربلا کسی هم بوده است که دو رکعت نماز هم نخوانده بود ولی مسلمان شد و در رکاب حضرت شهید شد. او معرفتش تابع شأن دیگری است و این بی معرفتی اش بر اساس امور دیگری است.

از اولیای دین سخن گفتن در حد معقول هست  یک موقع کسی درمورد معجزات و کرامات معصوم سخن میگوید و در مورد امور غیرطبیعی که معصوم علیه السلام  چگونه با جن طرف شدند و بر جن شمشیر کشیده و او را کشته است و اینکه ملائک چگونه در مقابل امیرالمومنین علیه السلام دست به سینه بودند روایت زیاد داریم اما یک موقع کسی هیچکدام از این ها را ندیده یا نخوانده است اما این را می فهمد که خلق اول یعنی چه؟

تا کسی خودش بالا نرود، دیگر آن معرفت واقعی را پیدا نمی کند، در این صورت هر چیز را به او بگویند می پذیرد. در آغاز سوره مبارکه فاطر می خوانیم: «خداوند ملائک را رسولانی با بال های دو گانه و سه گانه و چهارگانه قرار داد و هر چه بخواهد در آفرینش می افزاید که بر هر چیز تواناست». (واژه اجنحه جمع جناح به معنای بال در پرندگان و به منزله دست انسان و وسیله پرواز پرندگان است و فرشتگان بر اساس این آیه مجهز به وسیله ای هستند که با آن از آسمان به زمین نزول و یا از زمین به آسمان صعود کنند و این نام گذاری، مستلزم آن نیست که بگوییم ملائکه دو بال نظیر بال پرندگان که از پر پوشیده شده است دارند، بلکه آنچه ما از لفظ جناح می فهمیم این است که نتیجه ای که پرندگان از بال های خود می گیرند، ملائکه هم آن نتیجه را می گیرند اما شکل و فرم آن را نمی توان از لفظ جناح به دست آورد).

ابعاد مَلک در عالم زمین نمی گنجد

یک واقعیتی را شنیدیم اما نمیتوانیم آن را برای خودمان تفسیر کنیم در روایت از نبی مکرم اسلام آمده است من به جناب جبرئیل گفتم که فردا خواستی به دیدن من بیایی به آن صورتی بیا که خداوند آنگونه تورا آفرید چرا که ملائک وقتی می آمدند در اصل، نزول می کردند یعنی از آن حالت خود پایین می آمدند و در شأن خود قرار نمی گرفتند چون عالم نمی توانست آن شأن را تحمل کند و این عالم برای مَلک کوچک است نه اینکه هیکل او خیلی بزرگ باشد بلکه ابعادی دارد که در این عالم نمی گنجد. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند : فردای آن روز من دیدم جبرئیل را که مانند قابی تمام عالم ملک را گرفته بود و بیرون زده بود.معرفت به اولیای خدا اینگونه است که ما میتوانیم معرفت علمی به آن ها داشته باشیم اما اینکه او یک حقیقتی است که برحسب ذات از ما یعنی همه ی مُلک و ملکوتیان برتر است.

راوی میگوید: در محضر امام صادق علیه السلام  بودیم وگردویی نزد ایشان بود که از حضرت پرسیدند میزان علم امام چقدر است؟ ایشان فرمودند: امام آن کسی است که همه ی ماسوی الله در مقابل او مانند نیمی از این گردو باشند. امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف  فردای ما را میداند و از احوالات ما خبر دارد این یک بحثی است که در ابعاد بحث میکند.

وقتی ما از این دنیا خارج شویم دیگر بعد عوض میشود و اندازه ها تغییر میکند و حجم به معنای قبلی نیست و مفهوم دیگری پیدا می کند  و خدا آن وجودی است که همه ی این عوالم تحت تسلط ایشان است.  

صاحب العصر و الزمان

یعنی ذاتی که با همه ی اعصار و زمان ها دارد مسافرت میکند و برای اینکه ما بفهمیم می گویند: وقتی ایشان به سن چهل سال می رسد دوباره جوان می شود. در کتاب بصائر الدرجات که سعد بن عبدالله اشعری قمی از محدثان شیعه و از صحابه ی امام حسن عسکری علیه السلام نوشته است، راوی میگوید: آمدم خدمت امام صادق علیه السلام  و گفتم مولا جان یک چیزی بگویید از خودتان در باب معرفت که آن سخن مرا کفایت کند ایشان فرمودند: نزلونا عن الربوبية وقولوا فينا ما شئتم ولن تبلغوا 1 هرچه میخواهید برما بگویید(چک سفید امضا) راوی خوشحال شد که همه چیز را فهمیده است و همان وقتی که آمد برود حضرت به او گفت: الفبا چند حرف است؟ این که من به شما گفتم یک حرفش بود.

خداوند در آيات بسياري اين معنا را مورد تاكيد قرار مي دهد كه انسان مي بايست همه زندگي اش سرشار از توحيد عبادي و پرستش خداي يكتا و يگانه باشد (هود آيات 1 و 2)؛ زيرا توحيد عبادي صراط مستقيم الهي است كه انسان از راه آن متاله مي شود و صبغه و رنگ الهي به خود مي گيرد بلكه در حد خدايي شدن پيش مي رود و در اين مسير به منزلت «قاب قوسين او ادني» مي رسد كه نزديك تر از اين شدن براي هيچ موجودي متصور نيست، به گونه اي كه ميان خدا و انسان، جز پرده عبوديت و الوهيت نمي ماند. تا کسی معرفت به ولی نداشته باشد معرفت به خداوند ندارد.

 حجت الاسلام اخوان:

پی نوشت:

1-کتاب الغدیر علامه امینی