حجت الاسلام عبدالملکی: صله رحم باعث تقرب به خدا و اولیاء او می شود

کد خبر: 64857
امام رضا علیه السلام به حضرت عبدالعظیم حسنی فرمود: «ای عبدالعظیم! سلام گرم مرا به دوستدارانم برسان و به آنان بگو: ... به صله رحم و رفت و آمد با یکدیگر و رابطه گرم و دوستانه با هم دعوت کن، چرا که این کار باعث تقرب به خدا و من و دیگر اولیاء اوست. دوستان ما نباید فرصتهای گرانبهای زندگی و وقت ارزشمند خود را به دشمنی با یکدیگر تلف کنند.»

وارث: جلسه هفتگی با سخنرانی حجت الاسلام عبدالملکی و مداحی حاج مجید شعبانی در حسینیه آقاموسی بن جعفر(ع) برگزار شد.

در ادامه متن سخنرانی حجت الاسلام سیدامیر عبدالملکی را می خوانید:

حجت الاسلام عبدالملکی

شخصیت خاص حضرت عبدالعظیم حسنی

جناب سیدالکریم از چند جهت شخصیت خاصی بوده است. جناب عبدالعظیم حسنی سه امام را درک کرد یعنی در مقطع زمانی که علی بن موسی الرضا علیه السلام هنوز به طوس تبعید نشده بود و او از آنها استفاده می کرد. با اینکه امام عادی علیه السلام به سامرا تبعید شدند ایشان به طور پنهانی به دیدن ایشان می آمد و واسطه بین امام و شیعیان بوده است. یکی از دلایلی که امام هادی علیه السلام را به سامرا تبعید کردند این بود که ارتباطی با شیعیان نداشته باشد و قطع شود اما جناب عبدالعظیم حسنی رابط بین وجود نازنین امام هادی علیه السلام و شیعیان بود و همین خبرهایی که آوردند باعث شد تا وجود نازنین سیدالکریم در یک حصری قرار دهند و تحت تعقیب اعلانش کنند.

شهر ری آخرین مقصد جناب سیدالکریم بود در تمام مدت حیاتش از زمانی که نائب شد به شهرهای مختلف رفت و آمد می کرد و وقتی شناسایی می شد به شهر دیگری می رفت. علت اینکه به شهر ری آمدند این بود که تا لحظه ای که به شهادت رسیدند در سرداب خانه یکی از شیعیان خاص زندگی می کردند و وقتی ایشان به شهادت رسید یک کاغذ در جیبشان پیدا کردند که نسب و نام ایشان را نوشته بود. قول دیگر این است که ایشان به شهر ری آمدند و مردم دور ایشان اجتماع پیدا کردند.

حکمت برابری فضیلت زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی و سیدالشهدا علیه السلام

متوکل عباسی از هیچ ظلمی به شیعیان فروگذار نکرد و به شدت دنبال ایشان بود تا او را مضمحل کند. چرا جناب عبدالعظیم حسنی به آن مقام رسید که در روایات گفته اند اگر ایشان را در ری زیارت کردی مثل این است که سیدالشهدا علیه السلام را زیارت کرده ای؟ رسیدن به این مقام امکان پذیر است.

اول: جناب عبدالعظیم حسنی راحت و رک نزد امامش رفت و اعتقاداتش را بیان کرد، بترسید از کسی که هیچ چیزی را قبول ندارد، بترسید از کسی که می گوید: من هیچ چیزی برای از دست دادن ندارم، از هیچ چیزی نمی ترسم، از آدمی که حیا و آبرو ندارد.

بالاخره در هر مجادله و گفت و گویی باید یک خط قرمزی در نظر گرفت. با کسی که هیچ نقطه اشتراکی نداریم نمی شود بحث کرد، در بحث ها باید سراغ نقاط اشتراک رفت. بالاخره هر کسی در زندگی کسی را قبول دارد نزد او بروید و اعتقاداتتان را ارائه کنید، نزد آخوند یا قاری قرآن بروید تا ببیند قرائتتان صحیح است. در احکام مبتلی به باید از همان ابتدا سوال کرد و پرسید.

خارج شدن "منیت" از اصحاب سیدالشهدا علیه السلام

لباس ها و کفش های شهدای کربلا را از تنشان در آوردند و همه را خواباندند، در کربلا به قدری اسب روی پیکر اصحاب سیدالشهدا علیه السلام تازاندند که در روایت دارد بدن ها مثل آرد شده بود. خلفای بنی العباس به قدری سفاک بودند و شهوت شیعه کشی داشتند، شهوت فقط شهوت جنسی نیست شهوت غضب و خشم و ... هم وجود دارد. وقتی می خواستند غذا بخورند باید یک شیعه را نزد او می کشتند تا اشتهایش باز شود و به قدری شیعه کشی برایشان لذت داشت که ارضای جنسی می شدند.

امام سجاد علیه السلام وقتی تمام پیکرها را جمع کردند مقدار خیلی کم شده بود یعنی تمام گوشت و پوست هایشان یکی شده بود قطره چون متصل به دریا شد تو دیگر قطره اش نخوان ؛ دریاست. چرا سیدالکریم چنین شد که فرمودند: لو زُرتَ قبر عبدالعظيم عندكم، لكُنتَ كمن زار الحسين1 ؛ چون در کربلا هیچ چیزی از اصحاب سیدالهشدا علیه السلام نماند، در وادی سیدالشهدا علیه السلام اصحابشان منیت را از وجودشان خارج کردند. سیدالکریم، جناب عبدالعظیم حسنی از پیله ی خود خارج شد و "من" را از تنش درآورد.

علت درخواست آب توسط جناب مسلم

وقتی می خواستند جناب مسلم را بالای دارالعماره به شهادت برسانند ایشان درخواست آب کرد، مسلمی که از صبح کوفه را روی انگشتش چرخاند آب را برای رفع تشنگی می خواست؟ مسلم با آن عظمتش گفت به من آب بدهید؟ آب مثل آیینه است، سه بار برای ایشان آب آوردند اما وقتی به آب نگاه می کرد کاسه را به زمین می ریخت. در روایات گفته اند که چون لب و دهانشان خونی بود و به آب می ریخت آب را ننوشید اما چنین نیست بلکه وقتی به کاسه آب نگاه می کرد دیگر خودش را نمی دید بلکه تصویر حسین بن علی علیه السلام را می دید، دیگر تبدیل شده بود. چون همه اصحاب، تبدیل به حسین علیه السلام شده بودند.

حضرت عبدالعظیم حسنی در وادی سیدالشهدا علیه السلام، دیگر خودش نبود و حسین علیه السلام شده بود، پیله اش را شکافته بود و تبدیل به پروانه شده بود.

"من" در وجود انسان کار را خراب می کند سیدالکریم "من" را پاره کرد، دور خودم تنیدیم با طیب الله ها و التماس دعاها و تعریف و تمجیدها مثل تاری به دور وجود انسان شد اما عبدالعظیم حسنی همه ی این تارها را پاره کرد.

در وادی سیدالشهدا علیه السلام باید این "من" را در آورد هر وقت این "من" را در آوردی می شوی حضرت سیدالکریم. می شود آیت الله بهجت رحمة الله علیه را دید و به یاد چیزی غیر از خدا افتاد؟ می توانی وقتی حاج فیروز زیرک کار را می بینی یاد چیزی غیر از امام حسین علیه السلام بیفتی؟ رفقا و دوستانت را تو را می بینند یاد چه چیزی می افتند؟

خاصیت امام حسینی بودن این است که "من" بودن از بین برود.

نامه امام رضا علیه السلام مخصوص تهرانی ها

امام رضا علیه السلام نامه ای به حضرت عبدالعظیم حسنی دادند تا پیغام را به شیعیان برساند در یک بُعد خاص این نامه مخصوص بچه های تهران است چون حضرت عبدالعظیم حسنی قرار بود به شهر ری و تهران بیاید و در بُعد عام برای همه شیعیان جهان است.

امام رضا علیه السلام به حضرت عبدالعظیم حسنی فرمود: «ای عبدالعظیم! سلام گرم مرا به دوستدارانم برسان و به آنان بگو: در دلهای خویش برای شیطان راهی نگشایند.
و آنان را به راستگویی در گفتار و ادای امانت و سکوت پرمعنا و ترک درگیری و جدال در کارهای بیهوده و بی فایده فراخوان.
و به صله رحم و رفت و آمد با یکدیگر و رابطه گرم و دوستانه با هم دعوت کن، چرا که این کار باعث تقرب به خدا و من و دیگر اولیاء اوست.
دوستان ما نباید فرصتهای گرانبهای زندگی و وقت ارزشمند خود را به دشمنی با یکدیگر تلف کنند. من با خود عهد کرده‌ام که هر کس مرتکب اینگونه امور شود یا به یکی از دوستانم و رهروانم خشم کند و به او آسیب رساند از خدا بخواهم که او را به سخت‌ترین کیفر دنیوی مجازات کند و در آخرت نیز اینگونه افراد از زیانکاران خواهند بود.»

رازداری هم نوعی امانت داری است

ادای امانت فقط امانت پولی نیست بعضی مواقع امانت سخنی است که کسی به ما می گوید و نباید آن را فاش کنیم. در فراز بعدی حضرت سکوت پرمعنا را توصیه فرموده اند. همه خیرات در سه چیز جمع است: یکی: نظر(نگاه کردن) ؛ دوم: سکوت؛ سوم: کلام (سخن گفتن ) .

گاهی اوقات در سکوت ما عبرت نیست می توانی حتی تلویزیون و کارتون را که نگاه می کنی عبرت بگیری، جایی که حرف زدن نقره است سکوت کردن طلاست شاید حرف زدن بلد نباشیم اما سکوت را که بلد هستیم. انسان باید درس بگیرد ببینید حرف بیهوده زدن چقدر بد است.

توصیه دیگر حضرت ترک کردن درگیری است. بعضی ها هستند دنبال دعوا و درگیری هستند اما امام می فرماید: من چنین چیزی را دوست ندارم. هیچ چیزی مثل شوخی کردن انسان را بی شخصیت نمی کند این را امام می فرماید. اول بی شخصیت شدن و اینکه روی دیکران به تو باز شود شوخی کردن است، شوخی کردن باعث می شود شخصیتت هیچ شود.

فرخوان بعدی حضرت صله رحم و رفت و آمد با خویشاوندان است. وظیفه انسان این است که صله رحم کند و نزد اقوام برود و عرض ادب کند. صله رحم رفتن خاصیت دارد عمر را زیاد می کند، به مال برکت می دهد.

مرحوم آیت الله بهجت فرمودند: به تهرانی ها بگویید جفا می کنند اگر حداقل هفته ای یک بار به زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی نرود.

اهمیت فوق العاده امام رضا(ع) به دوستداران اهل بیت علیهم السلام

در ادامه نامه امام رضا علیه السلام فرمود:

«به دوستان ما توجه ده که خدا نیکوکرداران آنان را مورد بخشایش خویش قرار داده و بدکاران آنان را جز، آنهایی که بدو شرک ورزند و یا یکی از دوستان ما را برنجانند و یا در دل نسبت به آنان کینه بپرورند، همه را مورد عفو قرار خواهد داد اما از آن سه گروه نخواهد گذشت و آنان را مورد بخشایش خویش قرار نخواهد داد. »
این پروتکل خیلی عجیب است، برای چندمین بار حضرت هشدار می دهند که امام حسین علیه السلام را دوست داری؟ اگر دوست داری آسیب رساندن به این آقا (دوستداران اهل بیت علیهم السلام) شرک به خداست. جالب است این شرک خفی است، می فرماید: کسی که یکی از دوستان را اذیت کند از ناصبی هم بدتر است یا حتی در دل خود نسبت به آنان کینه بورزند.

در روایات به ما دستور داده اند که وقتی کسی را در حالی می بینی احتمالت را سوار بر 60 محمل بده حق نداری به او تهمت بزنی و موظفی ذهنت را به سمت خوبی ها ببری، مثلا یکی از دوستانم را با خانمی در خیابان می بینم باید بگویم شاید خواهرش است، این یک محمل است، شاید نامزدش است شاید به کسی می خواهد کمک کند و ...

در ادامه نامه امام رضا علیه السلام فرمود:

«جز اینکه از نیت خود بازگردند و اگر از این اندیشه و عمل زشت خویش بازگردند، مورد آمرزش خواهند بود اما اگر همچنان باقی باشند، خداوند روح ایمان را برای همیشه از دل آنان خارج ساخته و از ولایت ما نیز بیرون خواهد برد و از دوستی ما اهل بیت(ع) نیز بی بهره خواهند بود و من از این لغزشها به خدا پناه می برم.»

حجت الاسلام عبدالملکی

پی نوشت:


1- مستدرك الوسائل، ج3، ص616، به نقل از: حضرت عبدالعظيم حسني، ص137.