باید همۀ ما حافظ قرآن باشیم
وارث: متن زیر مشروح جلسه درس اخلاق آیت الله مظاهری است که در ادامه می خوانید؛
الحمدلله ربّ العالمین والصلاة والسّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین.
شب جمعه متعلّق به قطب عالم امکان و محور عالم وجود و واسطۀ بین غیب و شهود، یعنی حضرت ولیعصر«عجّلاللهتعالیفرجهالشّریف» است؛ اظهار ارادت کنید خدمت آقا با سه صلوات.
دهۀ مبارک فجر است، برای پایداری نظام مقدس و برای روح پرفتوح حضرت امام و برای سلامتی مقام معظم رهبری صلواتی ختم کنید.
بحث هفتۀ گذشته درباره رابطه با قرآن بود و گفتم این رابطه با قرآن را قرآن جدی میخواهد. مراتبی دارد و همۀ مراتبش را میخواهد و ما باید رابطه محکم و مستمر و رابطۀ عالی با قرآن داشته باشیم.
روایتی از پیغمبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» نقل شده و مرحوم کلینی از ائمۀطاهرین«سلاماللهعلیهم» روایت را نقل میکند و روایت خیلی بالاست. پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» فرمودند:
«فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَیْکُمُ الْفِتَنُ کَقِطَعِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَیْکُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ وَ مَاحِلٌ مُصَدَّقٌ وَ مَنْ جَعَلَهُ أَمَامَهُ قَادَهُ إِلَی الْجَنَّةِ وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ سَاقَهُ إِلَی النَّار»[۱]
اگر گرفتاریها رو به شما آورد و اگر بلاهای اجتماعی رو به شما آورد، گرفتاریها سخت و بلاها سخت است، برای رفع این بلاها و گرفتاریها، انس با قرآن داشته باشید. بعد پیغمبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» میفرمایند: «فَإنَّهُ شافِعٌ مُشفَّعٌ وَماحِلٌ مُصَدَّقٌ»؛ قرآن شفاعت میکند و شفاعت او پذیرفته میشود. برای رفع گرفتاریها توسل به قرآن و خواندن قرآن به هر اندازه که بشود، آنگاه دعا مستجاب میشود. دوش به دوش اهلبیت«سلاماللهعلیهم»، قرآن است. قرآن نفرین میکند و نفرین او پذیرفته میشود. اگر کسی سر و کار با قرآن نداشته باشد، گرفتاریهایش بیشتر میشود.
اگر کسی قرآن نخواند و قرآن نداند، بلاهای اجتماعی به او رو میآورند. بعد پیغمبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» میفرمایند: «وَ مَنْ جَعَلَهُ أَمَامَهُ قَادَهُ إِلَی الْجَنَّةِ»؛ هرکه قرآن سرمشق زندگیش باشد، بهشتش از همین دنیا شروع میشود. یک زندگی خوش و خرم و رفع گرفتاریها، زندگی که دست عنایت خدا روی آن زندگی است. در آخرت هم بهشت است و قرآن شفاعت او را میکند. «وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ سَاقَهُ إِلَی النَّارِ»؛ اما هر کسی که با قرآن سر و کار نداشته باشد و قرآن نخواند و قرآن نداند، جهنّمش از همین دنیا شروع میشود. گرفتاریها و بلاهای اجتماعی دارد تا اینکه برسد به قیامت و در قیامت هم جهنم است.
روایت خیلی بالاست و نظیر آیۀ شریفه است که در هفتۀ گذشته از سورۀ مزمل خواندم. لذا باید سروکار با قرآن داشته باشیم. این قرآن یک کتاب آموزشی و پرورشی است و میتواند ما را از جهالتها و گرفتاریها و از دچار شدن به بلاهای اجتماعی و بلاهای دشمن نجات دهد. بیاعتنایی به قرآن بلا و گرفتاری میآورد، بلای اجتماعی میآورد.
گفتم این رابطه با قرآن مراتب دارد. مرتبۀ اولش خواندن قرآن است. ما سواد داشته باشیم یا نداشته باشیم. ما معنای قرآن را بفهمیم یا نفهمیم، خواندن قرآن خیلی فایده دارد. حتّی اگر معنایش را هم ندانیم؛ نظیر کسی است که سیبی بخورد و اصلاً نداند ویتامین یعنی چه، وقتی آن سیب را میخورد ویتامینها به بدن جذب میشود.
«قَدْ جاءَکُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ کِتابٌ مُبینٌ»[۲]
قرآن نور است و دل را منوّر میکند، حال انسان معنایش را بفهمد یا نفهمد و یا توجه به معنا داشته باشد یا نداشته باشد.
باز همین مرتبۀ دومش خوب خواندن و بیغلط خواندن قرآن و اینکه قرآن روان در ذهن او باشد و قرآن را بیغلط بخواند و قرآن درس زندگی است و این درس زندگی را خوب بداند. این مرتبه نیز همانند مرتبۀ اول واجب و لازم است. باید خوب بتوانیم قرآن بخوانیم، حال معنایش را بدانیم یا ندانیم.
سوّم، حفظ قرآن است. الحمدلله یکی از برکات بزرگ این نظام جمهوری اسلامی اینست که حفظ قرآن در میان جوانها آمد. الحمدلله الان خیلیها حافظ قرآنند. علاوه بر اینکه انس با قرآن دارد و شبانه روز قرآن میخواند تا بتواند روان و خوب قرآن بخواند، اما مهمتر حافظ قرآن است. آیه را میخوانند و میگویند بعدِ آن را بخوان و این عالی میخواند. کار خیلی مقدّس است و از افتخارات جمهوری اسلامی و از برکات بزرگ این نظام است. امّا کم است.
همین حافظان قرآن را با کلّ جوانها و با مردم بسنجیم، یک در هزار میشود. باید همۀ ما حافظ قرآن باشیم. هفتۀ گذشته میگفتم نه اینکه خیال کنید کار مشکل است، بلکه در زمان پیغمبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» همه حافظ قرآن بودند در حالی که سواد الفبا هم نداشتند. برای کتابت وحی پیغمبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» کسی را در مکه نداشتند به غیر امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» که وقتی قرآن نازل میشد، مینوشتند. به مدینه آمدند و میخواستند لجنهای تشکیل دهند و همه جا را گشتند و نشد و بالاخره شانزده نفر که سواد الفبا داشتند و حافظ قرآن بودند و انس با قرآن داشتند، کاتبان وحی شدند و ریاست با امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» بود و آنها هم کمک میکردند.
سواد الفبا نمیشُد پیدا کرد، اما حافظ قرآن خوب پیدا میشُد. همه حافظ قرآن بودند. خانم سواد الفبایی نداشت و به قول امروزیها بیفرهنگ بود، امّا فرهنگ قرآن در دل او رسوخ کرده بود و حافظ قرآن بود. پیرمرد خوب میتوانست برای اسلام عزیز جان فدا کند، در جبههها کارزارهای بالایی میکرد، امّا سواد الفبایی نداشت، ولی حافظ قرآن بود. کم بود کسی که حافظ قرآن نباشد و این حفظ قرآن خیلی عالیست. اگر به راستی بخواهید بچههایتان را حافظ قرآن کنید، در دو سه سال با تشویق و ترغیب میتوانید اینها را حافظ قرآن کنید. ما سراغ داریم افرادی که پنجاه سال به بالا داشتند و تصمیم داشتند حافظ قرآن شوند و حافظ قرآن شدند. پیر و جوان و نوجوان و بچه ندارد.
هفتۀ گذشته میگفتم این انسان طوری خلق شده که نمیدانم و نمیتوانم و نمیشود در قاموس او راه ندارد و اگر بخواهد میتواند و اگر بخواهد میشود و اگر بخواهد جداً میتواند به دست بیاورد، لذا نمیشود و نمیتوانم و قدرتش را ندارم در قاموس انسان راه ندارد. شاهدش نیز همین است که در صدر اسلام همه حافظ قرآن بودند، در حالی که از نظر سواد الفبا بیفرهنگ بودند، امّا خواستند و حافظ قرآن شدند. حتّی در تاریخ نقل میکنند عمر روی منبر «الذین آمنوا» را و الذین خواند و یک عربی گفت یک واو زیاد کردید. بالاخره یکی از کتّاب وحی را آوردند و او گفت این آقا درست میگوید. آن آقا گفت اشتباه در قرآن باید رفع شود. روی حرف «و» در «و الذین یکنزون» با هم نزاع میکردند و یکی میگفت واو دارد و یکی میگفت واو ندارد.[۳] نظیر اینها زیاد است.
تقاضا دارم از شما که اگر دنیا میخواهید تا میتوانید قرآن بخوانید. قرآن بالاترین توسلهاست. بعضی اوقات خرافتهایی در میان بعضی از مردم است. گرفتار میشود و میگوید برایم جادو کردهاند و به دنبال جادوگر میرود و خرافتهای عجیب و غریب دارد. قرآن میگوید به دنبال اینها نرو، بلکه به دنبال قرآن برو: «إذَا التَبَسَت عَلَیکُمُ الفِتَنُ کَقِطَعِ اللَّیلِ المُظلِمِ فعَلَیکُم بِالقُرآنِ فَإنَّهُ شافِعٌ مُشفَّعٌ وَماحِلٌ مُصَدَّقٌ»؛ لذا به دنبال جادو رفتن و به دنبال ربا دادن و دنبال العیاذبالله به دست آوردن مال حرام، گرفتاری روی گرفتاری میآورد. اینها گرفتاری را رفع نمیکند، بلکه آنچه گرفتاری را رفع میکند «فعَلَیکُم بِالقُرآنِ فَإنَّهُ شافِعٌ مُشفَّعٌ وَماحِلٌ مُصَدَّقٌ» است. بهشت تو از همین جا شروع میشود، اگر سروکار جدی با قرآن داشته باشید. گرفتاریهای متراکم از همین جا شروع میشود، اگر سر و کار با قرآن نداشته باشید. ما وقتی جمعیتی حساب کنیم، انس با قرآن ما کم است. خواندن و حفظ آن بسیار کم است.
آن وقتها رسم بود صبح به صبح قرآن میخواندیم و شب به شب قرآن میخواندیم. طلبهها تا یک جزء یا نصف جزء قرآن نمیخواندند، مطالعه را شروع نمیکردند. صبح به صبح تا یک جزء یا نصف جزء قرآن نمیخواندند، سر کار نمیرفتند یا درس را شروع نمیکردند. همۀ ما باید قبل از کار قرآن بخوانیم و همه باید قبل از خواب قرآن بخوانیم. همه باید اول شب و مخصوصاً در نماز شبمان قرآن بخوانیم. اگر کسی در قرآن خواندن روان باشد و آرام بخواند، یک جزء را در نیم ساعت میخواند.
خیلیها را سراغ دارم که خیلی آرام و با طمأنیه یک جزء قرآن را در نیم ساعت میخوانند. حال نیم ساعت صبح و نیم ساعت شب را به قرآن دهید. معنایش اینست که در ماه دو ختم قرآن میکنید. این در زندگی شما تأثیر دارد. به دنبال این و آن و به دنبال خرافتها و به دنبال کارهایی که اسلام نمیخواهد و به دنبال آبروریزی خودتان و امثال اینها نباشید. راهی که اسلام عزیز و قرآن گفته است بگیر و جلو برو و توسل به قرآن و اهلبیت«سلاماللهعلیهم»داشته باش. با دو بال حرکت کن. یکی بال توسّل به قرآن و یکی بال توسّل به اهلبیت«سلاماللهعلیهم»پرواز کن و به خدا برس. خدا میپذیرد و دنیا و آخرت را اصلاح میکند.
مرتبۀ سوّم ارتباط با قرآن، تفسیر قرآن است. پیغمبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» مدرس قرآن بودند و تدریس میکردند. برای زنها و مردها جلسه داشتند. پیغمبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» خیلی داغ در این باره جلسه داشتند به اندازهای که ده آیه میدادند و میگفتند این ده آیه را حفظ کنید و عمل به ده آیه کنید و رسوخ در دل کند و بعد ده آیۀ دیگر را شروع کنیم. قرآن این را هم جداً میخواهد.
«أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلی قُلُوبٍ أَقْفالُها»[۴]
چرا تدبّر در قرآن نداری و چرا تفسیر نمیدانی؟! مگر قفل بدبختی روی دلت خورده که تفسیر نمیدانی و دقت در قرآن نداری؟! بالاخره این تفسیر قرآن را میخواهند. تفسیر قرآن مراتب دارد و یک مرتبهاش اینست که انسان هرجای قرآن را باز کرد بتواند تفسیر کند. اگر شبانهروز یک ساعت را اختصاص به تفسیر دهید، چند سال طول نمیکشد که یک دوره تفسیر در ذهنتان موجود میشود. این خیلی ارزش دارد و بالاترین ارزشهاست. پیش اهل دل از هر دکترا و از هر فوق تخصصی بالاتر است. چه امتیازی بالاتر از اینکه انسان بتواند قرآن را معنا کند. این تفسیر میخواهد و خودش نمیتواند. پیغمبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» میفرمایند: «مَنْ فَسَّرَ الْقُرْآنَ بِرَاْیِهِ فَلْیَتَبَوَّا مقْعَدَهُ مِنَ النّار»[۵]
هرکسی از خوددرآوری با قرآن کار کند، جایگاهش جهنم است. اما اگر کسی جداً با دیدن تفسیر و با فکر بتواند یک دوره قرآن را معنا کند، خیلی ارزش دارد و قرآن این را میخواهد. قرآن میگوید اگر این را نداشته باشی، قفل بدبختی روی دلت است: «أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلی قُلُوبٍ أَقْفالُها».
البته قرآن بالاتر از اینهاست. حضرت امام«رضواناللهتعالیعلیه» قرآن را معنا میکند و میفرماید پروردگار عالم تجلی کرد با همۀ اسماء و صفاتش و حتی اسماءو صفات مستأثرهاش و آنگاه قرآن پیدا شد. تجلی ذاتی کرد با همۀ اسماء و صفاتش و حتی اسماء و صفات مستأثرهاش و اهلبیت«سلاماللهعلیهم» پیدا شد. قرآن یعنی علم خدا، علم ذاتی تجلی کرده است و قرآن پیدا شده است. این خیلی معنا دارد و اگر یک ماه روی این جملۀ حضرت امام حرف بزنیم باز به جایی نمیرسیم. قرآن خیلی عالیست. وقتی چنین شد، ما هرچه میتوانیم قرآن بخوانیم. همینطور که بعضیها فیلمها را با نگاه عجیبی میبینند یا به ماهوارهها نگاه میکنند، یک ساعت تفسیر قرآن ببینند. آنگاه حافظ قرآن میشود و یک دوره تفسیر هم میتواند به دست بیاورد و کمکم میتواند دقت در قرآن کند. کمکم میتواند برداشت از قرآن داشته باشد.
بسیارند کسانی که تفسیر نوشتهاند؛ حضرت امام از ابنعربی نقل میکردند که هفتصد تفسیر بر قرآن نوشته شده و قرآن هنوز بکر است. حضرت امام میفرمودند: بعد ابن عربی تا الان نیز هفتصد تفسیر دیگر نوشته شده اما قرآن هنوز بکر است.
جوانها! تقاضا دارم قدری روی این حرفها فکر کنید. وارد این وادی شوید. وارد شدن در این وادی واردن شدن در وادی نور است: «قَدْ جاءَکُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ کِتابٌ مُبینٌ»، لذا برداشت از قرآن داشته باشید.
بانو امین«رضواناللهتعالیعلیها» هم شوهردار بود و هم بچهدار بود و هم خانهدار بود، اما این خانم خواست. البته برایش مشکل هم بود. آن وقتها مکتب نبود و باید التماس میکرد تا یک نفر به خانهاش بیاید و برایش درس بگوید و کمکم مجتهد شود. کمکم این خانم یک دوره تفسیر به نام «مخزن العرفان» نوشت و الان این کتاب به فارسی هم هست. این خانم به خانمها یاد داد که اگر بخواهید میشود. قدری بیایید در وادی نور و ببینید این وادی چه نورانیتی دارد. آنگاه میتوانید برسید به آنجا که مثل این بانو علاوه بر اینکه تفسیر میداند در مقابل مفسرین قد علم میکند و بعضی اوقات برداشت از قرآن دارد.
جوانها! حتماً میشود و ضرری به کارتان هم ندارد. نمیگویم شما کارتان را روی انس با قرآن بگذارید، بلکه یک ساعت وقتتان را به طور جدی به قرآن دهید، آنگاه ببینید چقدر ارزش پیدا میشود.
رابطۀ بعدی عمل به قرآن است.