چرا انسان پس از مرگ حتما باید در خاک دفن شود؟
اسلام به سبب احترامی که به شخصیت انسان می گذارد، برای جسد مرده وی نیز احکام ویژه ای قائل شده است.
وارث: در میان ادیان و ملل مختلف، مراسم های خاصی درباره اموات وجود دارد. در اسلام نیز مومن در حیات و ممات حرمت داشته و این گونه مراسم نوعی احترام به بدن مومن است که او را با پاکی و طهارت و در جامه سفید و پاکیزه در جای مناسب به خاک می سپارند و آداب دینی خاصی را انجام داده و عقاید ایمانی را برای آخرین بار به او یاد آوری می کنند. علاوه بر اين امور ممکن است درباره آموزه های دینی پیرامون اموات، اسرار و حکمت های بسیاری نهفته باشد که در این جا به نمونه هایی که در روایات آمده اشاره می شود:
الف) درباره فلسفه غسل دادن میت در روایتی آمده؛ که چون به هنگام مرگ، نطفه ای که انسان از آن خلق شده از بدن او خارج می شود؛ لذا واجب است او را غسل دهند. (1) و در روایتی دیگر آمده که چون میت بعد از مرگ، فرشته را ملاقات می کند باید پاک و طاهر باشد. (2) و روایات دیگر نیز در این باره نقل شده که تفصیل آن را در منبع ذیل ملاحظه فرمایید. (3)
ب) درباره فلسفه تکفین از امام صادق (ع) پرسیده شد؟ حضرت فرمود: «اموات را کفن کنید و سعی نمایید کفن خوب باشد؛ زیرا کفن زینت میت است.» (4) و در روایت دیگر آمده اموات را کفن نمایید و کفن را خوب نمایید، زیرا اموات به کفنشان مباهات می کنند.(5) چه این که کفن مایه ستر پیکر میت و نوعی احترام اوست و در قیامت ممکن است با همین کفنهایشان محشور شوند.
ج) اسلام به خاطر احترامی که به شخصیت انسان می گذارد، برای جسد مرده وی نیز احکام ویژه ای قائل شده است که نشان از نگاه انسانی به شخصیت وی دارد. اینکه باید او را دفن کرد، گذشته از نکته بهداشتی آن و در دسترس نبودن حیوانات دیگر، شاید از نظر عاطفی نیز چنین کاری لازم است. اینکه وابستگان میت جایی داشته باشند که در موقع دلتنگی به آن جا رفته و با مردگان خود تماس روحی پیدا کنند، هر چند ما با فلسفه بسیاری از احکام آشنایی کامل نداریم. (6)
پی نوشت ها:
1. صدوق، علل الشرایع، نشر دارالحجه، 1416 ق، بیروت، ج 1، ص 348
2. همان
3. همان
4. همان، ص 350
5. همان
6. محمد شجاعی، معاد، نشر سهامی انتشار، تهران 1362 ش، ج 1، ص 256
1. صدوق، علل الشرایع، نشر دارالحجه، 1416 ق، بیروت، ج 1، ص 348
2. همان
3. همان
4. همان، ص 350
5. همان
6. محمد شجاعی، معاد، نشر سهامی انتشار، تهران 1362 ش، ج 1، ص 256