حجت الاسلام نجفی نژاد: قساوت قلب ناشی از کثرت گناهان است
وارث: جلسه هفتگی با سخنرانی حجت الاسلام سید محمدرضا نجفی نژاد و مداحی حاج حسن خلج، حاج مجید شعبانی در هیئت آقا موسی بن جعفر(ع) برگزار شد.
در ادامه متن سخنرانی حجت الاسلام سید محمدرضا نجفی نژاد را می خوانید:

خوف و رجاء در قرآن
بعضی از موضوعات در قرآن دو بار و بعضی موارد چندین بار بیان شده است، مساله خوف و رجاء بیش از دویست مرتبه در قرآن بیان شده معلوم می شود موضوع بسیار بااهمیتی است. در زندگی با واقعیت هایی مواجه هستیم و از بعضی از آنها گریزان هستیم، از بعضی دیگر ترس و از بعضی دیگر نفرت و انزجار داریم، نسبت به بعضی مسائل تمایل داریم، قرآن کریم جایگاه حقیقی هر کدام از مصادیقی که با آن مواجه هستیم را بیان می کند.
مرحوم علامه طباطبایی رضوان الله علیه در ابتدای کتاب "بدایه الحکمه" می فرماید: تمام فلسفه را از این چند جمله می دانم که انسان ها درک درستی از مفهوم وجود ندارند و نمی دانند چه چیزی در این عالم واقعا موجود هست یا موجود نیست. مثلا کودکان از الفاظی که اصلا وجود خارجی ندارند ممکن است بترسند، علامه می فرمایند: این حالت فقط در کودکانی که ادراک ضعیف دارد نیست بلکه گاهی با وجودی که سنی از فرد گذشته است از بعضی چیزها می ترسد، مثلا از فقر می ترسد و شیطان دائما وعده ی فقر می دهد و می گوید روزی می رسد که محتاج می شوی پس برای خودت مال جمع کن. مرحوم علامه می فرماید: باید دید فقر وجود خارجی دارد یا ندارد، اگر محقق می شود افتقار نسبت به چه کسی است؟ آیا به همنوع خود محتاج می شویم یا فقر نسبت به خداست؟ اگر تمام فقر به سوی خداست چرا از غیر خدا می ترسیم؟ چرا درب غیر خدا را می زنیم؟ چون فکر می کنیم غیر خدا منشا اثر است. تمام اینها به خوف و رجاء ما بر می گردد، از چه چیزهایی بترسیم و به چه چیزهایی وابسته و امیدوار شویم.
ترس و حزن در اولیای الهی راه ندارد
قرآن به بیان جریانی می پردازد که سوال مهمی در ذهن ماست می فرماید: أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ1؛ دوستان و اولیای الهی به درجه ای می رسند که در وجود آنها خوف، ترس و اضطراب راه ندارد. به درجه ای می رسند که هرگز محزون نمی شوند. می شود انسان به درجه ای برسد که از غیرخدا نترسد و به غیر خدا دل نبندد. علما می فرمایند: حزن نسبت به گذشته و خوف نسبت به آینده است؛ افراد محزون خاطراتی از گذشته نسبت به مشکلات قبلی دارند فلذا دائما افسرده هستند و افراد خائف نسبت به آینده در وجودشان نگرانی هست.
علت وجود خوف در انبیای الهی
سوال دیگر در مساله خوف و رجا این است که می بینیم بعضی از اولیای خدا و حتی پیغمبران الهی که در عالی ترین مرتبه عبودیت و بندگی بودند در زندگی شان خوف و حزن داشتند تکلیف ترس و اضطراب آنها چه می شود؟ مستحضرید حضرت موسی طبق مشیت الهی در قصر فرعون متولد شد و رشد کرد و شخصیت شناخته ای شده ای بود. عده ای از کاهنان پدر او را شناسایی کرده بودند و به فرعون گفته بودند دشمنی که خواهی داشت از صلب او متولد خواهد شد.
یکی از یاران حضرت موسی با یک فرد قبطی درگیر می شود و در همان حین از حضرت موسی کمک می طلبد، حضرت به کمک او می رود و ضربه ای به سینه او میزند و قبطی زمین می خورد و می میرد. فردای آن روز همان یارش با قبطی دیگری درگیر شد و از حضرت موسی کمک خواست. آن قبطی گفت: موسی دیروز کسی را کشتی و امروز هم اقدام به قتل من می کنی. حضرت موسی وقتی فهمید خبر در شهر پیچیده تصمیم گرفت از شهر مصر خارج شود و حدود ده سال نزد حضرت شعیب بود وتربیت شد.
گزارش قرآن دارد می فرماید: حضرت موسی وقتی متوجه شد خبر قبطی در شهر منتشر شد از شهر مصر خارج شد در حالی که ترس وجودش را گرفته بود؛ ترس راجع به موسی چه معنایی می دهد کسی که یا پیغمبر خداست یا قرار است به پیغمبری برسد؛ چون بعضی می گویند حضرت موسی در آن دوره پیغمبر نبود و بعضی می گویند نبی بود ولی مرسل نبوده چون قرآن تعبیر کرده آن شخص که درگیر شد از شیعیان و پیروان موسی بود و تا کسی پیامبر نباشد پیرو معنا نمی دهد. ترس در وجود موسی چه جنسی از ترس است که در وجود پیغمبران راه دارد؟ آیا ترسهایی که به روح ما وارد می شود از همین جنس است یا نوع دیگری است؟
گریه های زیاد حضرت یعقوب
قرآن گزارشی درباره حضرت یعقوب دارد و بنی اسرائیل یعنی فرزندان یعقوب که سرسلسله پیامبران بنی اسرائیل ایشان است. در اثر فراغ یوسف حضرت یعقوب آن قدر گریه کردند که هر دو چشم از شدت حزن و اندوه کور شد، حضرت یعقوب از بکّائون عالم هستند که بسیار به درگاه خداوند گریه کردند. پس چرا قرآن می فرماید: در وجود اولیای الهی ترس و حزن راه ندارد. این چه حزنی است که دو چشم حضرت یعقوب را نابینا می کند؟ این حزن بسیار بسیار قیمتی است و باید باشد. حزنی که در سایر ساحت های زندگی ما می آید که موجب افسردگی و پریشانی و اختلاف ما با دیگران می شود چه قسمی از حزن است؟ اینها را باید از قرآن بشناسیم.
نقش بی بدیل امید در زندگی
بحث رجاء و امید بحث بسیار مهمی است. امید عنصر بسیار مهمی در زندگی مومنان است، بزرگانی که در آخر عمرشان احساس ندامت می کنند به این دلیل است که به چیزهایی که باید امید می داشتند، امید نداشته بودند. روزی حضرت عیسی به همراه حواریون از مسیر عبور می کردند و پیرمردی در سن بالا در حال کار کردن بود. اصحاب و حواریون با دلسوزی به او نگاه کردند حضرت عیسی برای اینکه آموزش بدهند دستانشان را بالا بردند و فرمودند: خدایا امید را از این پیرمرد بگیر. در همان لحظه پیرمرد بیل را کناری گذاشت و روی زمین بی تحرک دراز کشید. حضرت عیسی دستانش را بلند کرد و مجدد دعا فرمود: خدایا امید را به این پیرمرد بازگردان. پیرمرد بلند شد و با سخت کوشی به کارش ادامه داد. حضرت عیسی رو به اصحابشان فرمود: هر حرکتی شما در این دنیا انجام می دهید محصول امید شماست. اگر کسی روحیه نماز خواندن و نماز شب خواندن ندارد باید منشا امید خودش را درست کند. کسی که تکالیف شرعی خودش را رها می کند یعنی مشکلی در امید او وجود دارد.
درمان ریا در بیان آیت الله بهجت(ره)
از حضرت آیت الله بهجت رحمة الله علیه پرسیدند: ریا را چطور درمان کنیم؟ ایشان فرموده بود: درمان ریا خود ریاست، ریا یعنی من عملم را به چشم و رخ دیگران بکشم شما اعمالتان را به رخ بکشید اما به رخ چه کسی؟ به کسی مثل خودم؟ یا به رخ کسی مثل خدا؟ شما اعمالتان را به رخ خدا بکشید.
چرا افراد اعمالشان را به رخ دیگران می کشند؟ چون به آنها دل بسته اند و فکر میکنند آنچه قرار است از خیر نصیب آنها بشود از ناحیه اطرافیان است لذا اعمالش را مطابق سلیقه آنها تنظیم می کند.
در مکتب حضرت عیسی رجا و امید بوده و نوعا نصرانی ها و مسیحی ها افراد امیدواری هستند و در مقابل راهب ها و معلم های معنوی اعتراف می کنند و هزینه هم می دهند به گمان اینکه گناهانشان بخشیده می شود. حضرت عیسی مکتب حضرت یحیی علیه السلام است و حضرت یحیی چشم گریان و قلب لرزانی داشتند. یک کلمه موعظه و نصیحت گاهی ایشان را از پای در می آورد و گاهی ساعتها و ماهها گریه می کردند که ناشی از رقت قلبشان بود. گاهی قلب ها قسی می شود قرآن می فرماید: گاهی قلب انسان ها از سنگ هم سخت تر می شود، از سنگ ها دیده می شود که گاهی از آنها آب بجوشد اما گاهی قلب ها به قدری خشک هستند که از آن قطره ای آب بیرون نمی زند که از این قطره آب به اشک تعبیر می شود. در روایات داریم: خشکی چشم از تیرگی و سختی قلب است و سنگینی و خشن بودن قلب در اثر کثرت گناه است.
تاثیر یک آیه قرآن
سلمان از مسیر آهنگران کوفه رد می شدند و دیدند جوانی در مقابل آهنگری ایستاده و خیره خیره نگاه می کند و بعد از آن صیحه ای زد و از هوش رفت. سلمان سلام الله علیه از او او پرسید: حالت عادی نیست چه چیزی باعث شد فریاد بزنی؟ جوان پاسخ داد؟ من کوبیدن چکش ها و ضربه حدیدها بر آهن ها را دیدم یادم از این عبارت قرآن آمد: روز قیامت خداوند هم گرزهای آهنین دارد؛ تا این جمله به ذهنم آمد نتوانستم تحمل کنم و از هوش رفتم! رقت قلب را ببینید گاهی با یک تذکر قرآن افراد دگرگون می شوند.
چرا نسخه روایات و قرآن در وجود ما اثر نکند؟ چرا پای استماع روضه اهل بیت علیهم السلام بنشینم و بشنوم اما اثر نپذیرم؟ بیماری معنوی داشتن اشکالی ندارد ولی نباید آن را پنهان کرد و باید در پی درمان آن برآمد.
مکتب گریه بهتر است یا خنده؟
روزی حضرت عیسی که بسیار خوشرو و متبسم بودند در حال خنده بودند، حضرت یحیی از او پرسید: چرا این قدر می خندی؟ گویا برگه امنیت از عذاب خدا را در دست گرفته ای. امام صادق علیه السلام فرمود: من از چند طایفه تعجب می کنم: تعجب می کنم از طایفه ای که قهقه می زنند و می خندند در حالی که نمی دانند خدا از او راضی هست یا نه؟ حضرت عیسی فرمود: یحیی اگر قرار به اعتراض باشد من باید به تو اعتراض کنم چرا این قدر مایوس و گریان هستی کانه از رحمت خدا ناامید هستی؟ این گفت و گو بین آنها طولانی شد و گفتند: از اینجا حرکت نمی کنیم تا خدا بین ما قضاوت کند و معلوم شود حق با کدام است و کدام مقرب تر هستیم؟ مکتب گریه یا مکتب خنده؟ جبرئیل هم آمد و از طرف خداوند پیام آورد: محبوب ترین شما نزد من کسی است که اخلاق بهتری با خلق خدا دارد.
رفتار خداوند با بندگان بر اساس گمان آنها به خداست
البته در بعضی نسخه ها طور دیگری بیان شده: از همه محبوب تر نزد من کسی است که چهره ای گشاده و رویی خندان دارد و کسی که گمانش به من بهتر باشد؛ چون در روایت داریم خداوند با بنده های خودش بر اساس گمان آنها رفتار می کند. حدیث قدسی از پیامبر صلی الله علیه و آله است: خداوند می فرماید: من (خدا) نزد گمان بنده ام به خودم هستم، اگر به من گمان خیر دارم همانگونه با او برخورد می کنم و اگر گمان شر به من دارد من همانگونه با او برخورد می کنم. گمان هم به اعمال و رفتار ما وابسته هست، هر کس همان گونه که تصور می کند رفتار هم می کند.
خداوند به حضرت یحیی و حضرت عیسی فرمود: آن کسی که امیدش به من بیشتر است، مقرب تر است؛ معلوم می شود مکتب حضرت عیسی فوق مکتب حضرت یحیی بوده البته اسلام هر دو مکتب را اصلاح می کند، پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: شادی مومن در ظاهرش و اندوهش در قلبش است مومن از هر دو صفت بهره مند است هم صفت حزن و هم صفت بشر؛ اگر کسی غم و اندوه نداشته باشد مومن نیست چون مومن کسی است که دغدغه دارد. جایگاه دغدغه های مومن در قلبش است و اخلاق حسنه ی او در ارتباط با دیگران حاکم است.
پی نوشت:
1- سوره یونس آیه 62.