شتاب در تربیت فرزند

کد خبر: 67329
امام علی (ع)تربیت فرزند را یکی از موضوعات مهم زندگی می داند و برآن تاکید می کند.
وارث: امام علی (ع)در قسمتی از نامه 31 کتاب شریف نهج البلاغه به فرزند ارشد خود امام حسن (ع)می فرماید:
اى فرزند ، هنگامى كه ديدم به سن پيرى رسيده  ام و سستى و ناتوانيم روى در فزونى دارد ، به نوشتن اين اندرز مبادرت ورزيدم و در آن خصلتهايى را آوردم ، پيش از آنكه مرگ بر من شتاب آورد و نتوانم آنچه در دل دارم با تو بگويم يا همانگونه كه در جسم،نقصان پديد مى آيد ، در انديشه ام نيز فتور و نقصان پديد آيد يا پيش از آنكه تو را اندرز دهم ، هواى نفس بر تو غالب آيد و اين جهان تو را مفتون خويش گرداند یا تو چون اشترى رمنده شوى كه سر به فرمان نمى  آورد و اندرز من در تو كارگر نيفتد . 
امام در ادامه می افزاید:دل جوانان نوخاسته ، چونان زمين ناكشته است كه هر تخم در آن افكنند ، بپذيردش و بپروردش . من نيز پيش از آنكه دلت سخت و اندرزناپذير شود و خردت به ديگر چيزها گرايد ، چيزى از ادب به تو مى  آموزم تا با تمام تلاش ، به كارپردازى و بهره خويش از آنچه اهل تجربه خواستار آن بوده اند و به محك خويش آزموده اند ، حاصل كنى و ديگر نيازمند آن نشوى كه خود ، آزمون از سرگيرى . 
امام ادامه می دهد:در اين رهگذر ، از ادب به تو آن رسد كه ما با تحمل رنج به دست آورده  ايم و آن حقايق كه براى ما تاريك بوده براى تو روشن گردد . 
 
همچنین امام اول شیعیان در مورد تجربه گرفتن خود از گذشتگان می فرماید: فرزندم ، اگر چه من به اندازه پيشينيان عمر نكرده ام ، ولى در كارهاشان نگريسته  ام و در سرگذشتشان انديشيده  ام و در آثارشان سير كرده ام ، تا آنجا كه گويى خود يكى از آنان شده ام و به پايمردى آنچه از آنان به من رسيده ، چنان است كه پندارى از آغاز تا انجام با آنان زيسته ام و دريافته  ام كه در كارها آنچه صافى و عارى از شايبه است كدام است و آنچه كدر و شايبه  آميز است ، كدام . چه كارى سودمند است و چه كارى زيان آور . پس براى تو از هر عمل ، پاكيزه تر آن را برگزيدم و جميل و پسنديده اش را اختيار كردم و آنچه را كه مجهول و سبب سرگردانى تو شود ، به يك سو نهادم و چونان پدرى شفيق كه در كار فرزند خود مى  نگرد ، در كار تو نگريستم و براى تو از ادب چيزها اندوختم كه بياموزى و به كار بندى .
امام در ادامه این بخش به فرزندش می فرماید: تو هنوز در روزهاى آغازين جوانى هستى و در عنفوان آن . هنوز نيتى پاك دارى و نفسى دور از آلودگى . مصمم شدم كه نخست كتاب خدا را به تو بياموزم و از تأويل آن آگاهت سازم و بيش از پيش به آيين اسلامت آشنا گردانم تا احكام حلال و حرام آن را فراگيرى و از اين امور به ديگر چيزها نپرداختم . سپس ، ترسيدم كه مباد آنچه سبب اختلاف عقايد و آراء مردم شده و كار را بر آنان مشتبه ساخته ، تو را نيز به اشتباه اندازد . در آغاز نمى  خواستم تو را به اين راه كشانم ، ولى با خود انديشيدم كه اگر در استحكام عقايد تو بكوشم بهتر از اين است كه تو را تسليم جريانى سازم كه در آن از هلاكت ايمنى نيست . 
امام علی (ع)در ادامه می فرماید:بدان اميد بستم كه خداوند تو را به رستگارى توفيق دهد و تو را راه راست نمايد . پس به كار بستن اين وصيتم را به تو سفارش مى  كنم و بدان ، اى فرزند ، كه بهترين و محبوبترين چيزى كه از اين اندرز فرا مى گيرى ، ترس از خداست و اكتفا به آنچه بر تو واجب ساخته و گرفتن شيوه  اى كه پيشينيانت ، يعنى نياكانت و نيكان خاندانت ، بدان كار كرده اند . زيرا آنان همواره در كار خود نظر مى كردند ، همانگونه كه تو بايد نظر كنى و به حال خود مى انديشيدند،همان گونه كه تو بايد بينديشى تا سرانجام ، به جايى رسيدند كه آنچه نيكى بود ، بدان عمل كردند و از انجام آنچه بدان مكلف نبودند ، باز ايستادند . پس اگر نفس تو از به كار بردن شيوه آنان سرباز مى زند و مى  خواهد خود حقايق را دريابد ، چنانكه آنان دريافته بودند ، پس بكوش تا هر چه طلب مى كنى از روى فهم و علم باشد ، نه به ورطه شبهات افتادن و به بحث و جدل بيهوده پرداختن . پيش از آنكه در اين طريق نظر كنى و قدم در آن نهى از خداى خود يارى بخواه و براى توفيق يافتنت به او روى آور و از هر چه تو را به شبهه مى  كشاند يا به گمراهيت منجر مى  شود ، احتراز كن و چون يقين كردى كه دلت صفا يافت و خاشع شد و انديشه  ات از پراكندگى برست و همه سعى تو منحصر در آن گرديد ، آنگاه به آنچه در اين وصيت براى تو ، بوضوح ، بيان داشته  ام ، بنگر و اگر نتوانستى به آنچه دوست دارى ، دست يابى و براى تو آسودگى نظر و انديشه حاصل نيامد ، بدان كه مانند شترى هستى كه پيش پاى خود را نمى بيند و در تاريكى گام برمى  دارد . كسى كه به خطا مى  رود و حق و باطل را به هم مى  آميزد ، طالب دين نيست و بهتر آن است كه از رفتن باز ايستد . 
 
اى فرزند ، وصيت مرا نيكو درياب و بدان كه مرگ در دست همان كسى است كه زندگى در دست اوست و آنكه مى آفريند ، همان است كه مى  ميراند و آنكه فناكننده است ، همان است كه باز مى  گرداند و آنكه مبتلا كننده است همان است كه شفا مى  بخشد و دنيا استقرار نيافته مگر بر آن حال كه خداوند براى آن مقرر داشته ، از نعمتها و آزمايشها و پاداش روز جزا يا امور ديگرى كه خواسته و ما را از آنها آگاهى نيست . اگر درك بعضى از اين امور بر تو دشوار آمد ، آن را به حساب نادانى خود گذار ، زيرا تو در آغاز نادان آفريده شده اى ، سپس دانا گرديده  اى و چه بسيارند چيزهايى كه تو نمى دانى و انديشه ات در آن حيران است و بصيرتت بدان راه نمى  جويد ، ولى بعدها مى  بينى و مى  شناسى .