قناعت به برکت خدا

کد خبر: 68180
وارث: يكی از مسلمانان صدر اسلام به نام ابووائل می‌گويد:

من به اتفاق دوستم به خانه سلمان فارسی رفتيم و مدتی نشستيم. هنگام غذا فرا رسيد. سلمان گفت:

 اگر رسول خدا(ص) از تكلف و خويشتن را به‌ زحمت ‌افكندن نهی نكرده بود، برايتان غذای بهتری فراهم می ساختم.

 سپس برخاست و مقداری نان و نمک آورد و در برابر مهمانان گذاشت. دوستم گفت: كاش همراه اين نمک، مقداری مرزه و آويشن بود.

سلمان برخاست و ظرف آب خويش را گرو نهاد و كمی مرزه فراهم كرد و سر سفره نهاد. وقتی غذا را خورديم، دوستم گفت:

 خدا را شكر كه به روزيِ خدا قانعيم! سلمان گفت: اگر به رزق خدا قانع بودی، الان ظرف آب من در گرو نبود!

 طبرسی، ۱۴۱۲ق، ص ۱۳۵